داغ تجاوز و قتل ستایش، آتنا و حتی 17 کودکی که در پاکدشت توسط بیجه مورد تجاوز و قتل قرار گرفتند هنوز تازه است، زخمی که حتی زمان هم جای آن را خوب نمیکند، دلمه بسته روی دلهای همه کسانی که این اخبار تلخ را شنیدند و نتوانستند به راحتی از کنار آن بگذرند. سالیان سال است ما این فجایع را در کشور میبینیم، بماند که این حوادث تنها کشور ما را در بر نمیگیرد و تجاوز به کودکان جزو ده جرم اول جهان محسوب میشود. شاید به همین خاطر بود که کشورها تصمیم گرفتند برای آسیب کمتر به کودکان سندی را به تصویب برسانند. سندی که در اوایل سال 96 در دهانها چرخید. بر این اساس رهبران کشورهای عضو سازمان ملل، در سپتامبر 2015 در اجلاس عالیرتبه سازمان ملل تعهد کردند دستور کار جهانی توسعه پایدار 2030 را در سیاستگذاریهای کلان خود در سطح ملی از اول ژانویه سال 2016 اجرایی کنند، در همین رابطه در بخش اهداف آموزشی موضوع آموزش و یادگیری مادامالعمر باکیفیت، برابر و فراگیر برای همه با محوریت یونسکو تعیین شده که ایران نیز متعهد به اجرای آن است. مؤلفههای کلیدی در برنامه آموزش2030 عبارتند از: برابری و فراگیر بودن، دسترسی برابر، عادلانه و باکیفیت، برابری جنسیتی، کیفیت آموزش و یادگیری مادامالعمر و آموزش خود مراقبتی جنسیتی و... در مدارس عنوان شد. مسائلی که کمتر در بین دانشآموزان ما تدریس میشود و دانشآموزان ما به دلیل محرومیت از این آموزشها، از شیوههای حل مسئله، پرهیز از رفتارهای پرخطر، حفاظت از خود در برابر خطرات موجود و بالاتر از همه اندیشیدن و خردورزی، محرومند و بیشتر احساسی عمل میکنند و این خطر بزرگی برای آنان است.
با وجود اینکه بسیاری از کارشناسان معتقد بودند که این آموزشها باید در سطح مدارس اجرایی شو،د اما این سند در مدارس ایران راه پیدا نکرد، به عنوان نمونه میتوان از واکنش مسئولان کشوری و آموزش و پرورش در مقابل سند 2030 یونسکو نام برد که گروهی بدون مطالعه درست آن، وضعیتی را ایجاد کرده و استفاده از آن را ممنوع اعلام کردند. دلیل ممنوعیت این سند همسو نبودن تعالیم و مفاد آن با عرف و شرع و فرهنگ جامعه ایران بود، بسیاری از کارشناسان بر این باور بودند که اطلاعرسانی پیش از موعد مسائل جنسی در مدارس ایران باعث میشود که کودکان بدون اینکه اطلاع درستی از این مقوله داشته باشند و بدون کنترل غرایزشان بیشتر به این سمت بروند و آسیبهای بیشتری را ببینند. در کنار این مخالفتها، موافقانی هم بودند که اعتقاد داشتند، بیشتر مدارس از شیوههای جدید و جهانی آموزش در این زمینه بیاطلاع هستند و این سند به نوعی خودمراقبتی جنسی است و نه آموزش جنسی. با این اوصاف مخالفت مسئولان بالارتبه نیز باعث شد که این سند هیچ وقت به مرحله اجرا نرسد و واکنشهای تندی نسبت به آن اعمال شود. این در حالی است که با تمام این مخالفتها هنوز هم جای خالی آموزشهای درست خالی است آموزشهایی که در قالب طرحهای بومی مطرح شد تا این بار به واسطه آنها بتوان در کاهش آسیب به کودکان و نوجوانان گامهای موثری برداشت، اما با وجود گذشت دو سال از این موضوع هنوز هم هیچ طرحی اعم از بومی و غیربومی به اجرا درنیامده است.
به گفته بسیاری از کارشناسان حتی اگر با سند 2030 مخالف باشیم نباید از این نکته غافل بمانیم که جای خالی آموزش در مدارس وجود دارد آموزشهایی که باید برپایه تربیت جنسی کودکان و نوجوانان شکل گیرد تا دیگر شاهد فجایع ناراحت کننده نباشیم یا آمار آنها را کمی کاهش دهیم. کودکان ما باید به هر نحوی که شده این آموزشها را ببینند. آموزشهایی که نمیتوان همه آنها را به عهده خانوادهها گذاشت چرا که هر خانوادهای بهزعم درک نادرست خود و بدون هیچ برنامه و دستورالعملی، آن هم به دلیل ترس نسبت به حوادثی که در سالهای گذشته به دفعات تکرار شده خود آموزشهایی را شروع کردهاند که در برخی مواقع چندان علمی هم نیست و ممکن است حتی با این کار به کودک خود آسیب برسانند. اما سوال اینجاست که در خلأ آموزشهای خودمراقبتی جنسی به کودکان، آن هم در شرایطی که روزبهروز کودکان بیشتری قربانی آزار و اذیت جنسی میشوند، چطور میتوان آنها را از این آسیبها به دور داشت؟
بماند که ممنوعیت یک سند آموزشی، تربیتی، علمی و بینالمللی در زمان حاضر نه تنها مشکلی را حل نمیکند، بلکه جامعه را از استفاده درست از تجارب بینالمللی محروم میسازد. در مورد این سند نیز بند مربوط به «آموزش خود مراقبتی جنسی» به کودکان به علت درک نادرست برخی از خوانندگان آن به «آموزش مسائل جنسی به کودکان» تبدیل شد و این درک نادرست موجب ابطال سند مزبور شد.
حالا فقط کافی است گوگل را سرچ کنیم تا از آماری حکایت کند که گاهی غیرقابل باور است، در کشوری که دم از امنیت میزنیم و حالا شاهد تجاوز به کودکان، کودکآزاری و بسیاری از آسیبهای اجتماعی دیگری هستیم که نه تنها با فرهنگ ما جور درنمیآید، بلکه وصله ناجوری است که به تن ما
نمیچسبد.
شاید باید با بازنگری ویژهای به این مقوله بنگریم که ما در عصر تکنولوژی نیاز به تربیت جنسی کودکانمان داریم، حالا با سند 2030 یا سندی بومی که همطراز با تفکرات درست و علمی است. سندی که میتواند در تربیت جنسی، کودکانمان را با حریم خصوصی خودشان آشنا کند و اجازه ندهد کسی به این حریم وارد شود، در عین حال نکاتی را به آنها آموزش دهد که آنها را از انحرافات و مسائل بلوغ زودرس دور کند و باعث شود دچار لغزش جنسی نشوند، تربیتی که بسته به سن و جنس کودکان و موقعیت جغرافیایی و فرهنگی آنها متفاوت است و نمیتوان به عهده والدین یا مربیان گذاشت، چرا که باید از ظرافت و دقت و حساسیتهای ویژه و علمی برخوردار باشد و نسخهای است که نمیتوانیم برای همه یکسان بپیچیم.