گفت وگو با دکتر علی امیدی، استاد علوم سیاسی
تعداد بازدید : 7
انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و توافق هسته ای با ایران
نویسنده : نگار احمدی
سخن گفتن از رییسجمهور آینده آمریکا هنوز خیلی زود است؛ اما انتخاب هریک از سه احتمال موجود دو حزب دموکرات و جمهوری خواه (هیلاری کلینتون، برنی سندرز و دونالد ترامپ)، می تواند در آینده رابطه آمریکا و ایران تاثیرات متفاوتی به جای بگذارد. نسل فردا در گفت وگو با دکتر علی امیدی، استاد علوم سیاسی به بررسی این موضوع پرداخته است. متن این گفت و گو را از نظر می گذرانید:
چه تفاوتی میان کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا وجود دارد؟
هیلاری کلینتون و برنی سندرز در میان دموکراتها پیشتاز هستند؛ این در حالی است که در میان کاندیداهای جمهوریخواه رقابت سنگین تری وجود دارد، اما دونالد ترامپ تا این لحظه با اقبال بیشتری نسبت به سایر کاندیداها رو به رو است. ترامپ به دلیل مولتی میلیاردر بودنش و همچنین به سبب مشکلاتی که آمریکا از بعد مهاجرپذیری و اسلام هراسی با آن رو به رو است، مورد پذیرش بیشتری از جانب مردم قرار گرفته است. اما در کل، حزب جمهوری خواه نسبت به دموکرات ها در وضعیت روشنی به سر نمی برد. رقابت کاندیداهای هر دو حزب در روز «سه شنبه بزرگ» که در یازده ایالت آمریکا برگزار خواهد شد، سبب روشن تر شدن وضعیت آنان می شود. در میان حزب دموکرات آمریکا، هیلاری کلینتون تا به این لحظه نسبت به سندرز در نظر سنجی ها پیشتاز است که البته هنوز رقابت های انتخاباتی به اوج خود نرسیده و کلینتون به دلیل شناخته تر بودنش نسبت به سندرز توانسته آرای بیشتری را در نظرسنجی ها
از آن خود کند. تحلیل ها نشان می دهد در مجموع، دموکرات ها شانس بیشتری برای پیروزی در انتخابات آینده دارند. دلیل آن هم این است که باراک اوباما که متعلق به حزب دموکرات بود، در طول دوران ریاست جمهوریش توانست کارنامه قابل قبولی را ارایه دهد. این کارنامه مثبت تنها به نام شخص اوباما ثبت نخواهد شد، بلکه به نام حزبی که او برخواسته از آن حزب است، نیز ثبت می شود. دونالد ترامپ، کاندیدای حزب جمهوریخواه نیز ویژگی های خاص خود را دارد و گویی در طی سخنرانی های خود با ادبیات ویژه و ژست هایی که به کار می برد، در حال اجرای show و یک نمایش است! این فرد گاهی عصبانی است و گاه نقش یک کمدین را پشت تریبون بازی میکند! ترامپ شخصیت متناقضی دارد. او در سخنرانی هایش سیاست های تحقیر آمیزی را نسبت به مسلمانان و مهاجران ایفا می کند. این در حالی است که آمریکا سرزمین مهاجران و اقلیت هاست. بنابراین سخنرانی ها و شعارهایش خلاف سنت آمریکاست؛ چرا که نژادپرستی در قانون آمریکا جایی ندارد. ترامپ از آنجایی که نتوانسته از اقلیتها و رنگین پوستان رأی جمع آوری کند، سعی میکند با شعارهای تحقیر آمیز علیه آنان، نظر بدنه اصلی جامعه آمریکا که سفید پوستان هستند و تا حدودی تمایلات نژادپرستی دارند را به خود جلب کند. بخشی از مردم آمریکا به دنبال سپر بلا هستند و تصورشان بر این است که بخشی از مشکلاتی که وجود دارد، به خاطر حضور همین اقلیت ها ، رنگینپوستان ، مهاجران و مسلمانان است! ترامپ با آگاهی از همین موضوع در سخنرانیش اعلام کرد :«من دیوار بلندی در مرز مکزیک با پول خود مکزیکی ها خواهم کشید» این جمله می تواند پیام مهمی در دل خود داشته باشد و نشان دهد ترامپ به دنبال ارضای مخاطبان خاص خود که مخالف مهاجران و اقلیت ها هستند، است. مطابق با «تئوری نقش» نمی توان به دونالد ترامپ نگاهی ساده انگارانه داشت. براساس این تئوری، افراد زمانی که در قالب یک نقش خاص قرار میگیرند، معمولا بر اساس اقتضائات مربوط به آن نقش عمل می کنند و نمی توانند براساس نظرات شخصی خود عمل کنند؛ چرا که تحت تاثیر فشار نهادهای مربوط به خود هستند.
سندرز با نوع ادبیات به کار رفته اش و نیز توجه به مطالبات اقتصادی مردم در سخنرانیهایی که ارایه داده، مورد استقبال مردم قرار گرفته است. آیا این احتمال وجود دارد که سندرز سوسیالیست وارد کاخ سفید شود؟
وضعیت اقتصادی مردم در آمریکا با چالش هایی روبهرو است. بنابراین کاندیدایی نظیر سندرز که عمده تاکیدش بر سیاست های اقتصادی و دولت رفاهی است، طبیعتا با اقبال بیشتری از جانب مردم مواجه خواهد شد. این در حالی است که هیلاری کلینتون بیشتر بر اقتصاد آزاد تمرکز کرده است و این جریان را نمایندگی می کند. در کل دموکراتها تاکید بیشتری بر سیاست های رفاهی و بهداشتی نسبت به جمهوری خواهان دارند.
آیا در سیستم انتخاباتی فاسد آمریکا، سندرز علی رغم همه شعارهای مثبت اقتصادیش به نفع معیشت مردم واقعا شانس برنده شدن دارد؟
مردم آمریکا از چهره های تکراری خسته اند! اوباما هم مانند سندرز یک سناتور بود و چندان در رأس رسانه ها قرار نداشت و شناخته شده نبود. در نظر مردم آمریکا، هیلاری کلینتون 8 سال بانوی اول آمریکا ، 4 سال وزیر امور خارجه و 8 سال سناتور بوده است. بنابراین این اندازه حضور تکراری در عرصه سیاست این کشور چندان با ذائقه سیاسی آمریکاییان که به دنبال تجربه اشخاص و چهرههای جدیدتر در عرصه قدرت و سیاست هستند ،تطابقی ندارد. از این لحاظ سندرز که چهره ای جدیدتر نسبت به کلینتون داشته و شعارهای اقتصادیش هم تناسب بیشتری با مشکلات معیشتی مردم آمریکا دارد، امکان برنده شدن خواهد داشت.
هیلاری کلینتون در شعارهای انتخاباتیش بر برابری جنسیتی و احقاق حقوق اقلیت هایی نظیر همجنس خواهان، نسبت به برنی سندرز تاکید بیشتری دارد. آیا این شعارها می تواند برگ برنده ای برای او تلقی شود؟
همه کاندیداها بر برابری جنسیتی و حقوق همجنسخواهان، تاکید ویژه ای دارند و این موضوع تنها خاص شعارهای انتخاباتی کلینتون نیست. بنابراین نمی توان این شعار را در ارتباط با خانم کلینتون برجسته کرد و آن را برگ برنده نامید. با این وجود ،هیلاری کلینتون علی رغم تکراری بودن حضورش در عرصه سیاست، پیروزیش در انتخابات ریاست جمهوری می تواند از یک بعد به اتفاقی تازه در تاریخ آمریکا بدل شود. از این نظر که در صورت برنده شدن به عنوان اولین رییس جمهور زن در تاریخ آمریکا مطرح خواهد بود.
انتخابات آمریکا چه تاثیری بر ایران خواهد داشت؟
پیروزی دموکرات ها به این دلیل که سنت اوباما را در سیاست های خود در قبال ایران حفظ خواهند کرد، منافع بیشتری را عاید ایران می کند. ممکن است رییس جمهور دموکرات بعدی در تاکتیکهایی که در قبال ایران اجرا می کند، تغییراتی بدهد، اما در استراتژی ها نخواهد توانست تغییرات عمده ای را ایجاد کند. بنابراین پیروزی دموکرات ها تداوم بیشتری را در تعهد آمریکا نسبت به برجام ایجاد خواهد کرد. نکته ای که باید به آن اشاره کرد این است که علی رغم دموکرات بودن هیلاری کلینتون و سندرز، تفاوت هایی در نگاه سیاسی این دو نسبت به ایران وجود دارد. کلینتون گرایش بیشتری نسبت به لابی صهیونیستی از خود نشان می دهد و هدف او این است که توجه آنها را جلب کند. این در حالی است که به صورت همزمان، جلب توجه لابی اسراییل و تنش زدایی در روابط آمریکا با ایران امکانپذیر نیست. کلینتون در صورت برنده شدن در انتخابات تلاش خواهد کرد کماکان متعهد به برجام باشد، ولی نسبت به تنش زدایی بیشتر با ایران بعید است اقدام اساسی انجام دهد.
البته برنی سندرز هم یک یهودی الاصل است و بعید است که به دنبال جلب حمایتهای لابی صهیونیستی نباشد!
بله؛ موافقت و حمایت از لابی صهیونیستی، یکی از اصول مورد پذیرش تمامی کاندیداهای ریاست جمهوری آمریکا و شرط ورود افراد به عرصه انتخابات است. اسراییل، شریک استراتژیک آمریکا در خاورمیانه تلقی می شود. پیروزی سندرز تنها نوعی تعدیل در سیاست ها خواهد بود. با پیروزی کلینتون یا سندرز، استراتژی ها کماکان همان است وتنها در تاکتیک ها تفاوت به وجود خواهد آمد. اوباما سعی می کرد موضع مستقل تری در ارتباط با سیاستهای اسراییل در قبال ایران اعمال کند. در صورت پیروزی کلینتون، شاهد تحول اساسی در روابط میان ایران و آمریکا نخواهیم بود. این در حالی است که سندرز در سخنرانی هایش اعلام کرده است که در قبال ایران، نه تنها میراث اوباما را حفظ خواهد کرد، بلکه مدل کوبا در رابطه آمریکا با ایران را پیاده خواهد کرد. میان آمریکا و کوبا در دوران اوباما پس از حدود50 سال، دومرتبه روابط دیپلماتیک ایجاد شد و اوباما به کوبا سفر کرد. مردم آمریکا از این روابط حمایت کردند و کنگره آمریکا نیز حداقل مخالفتی در این زمینه نداشت. سندرز حتی در سخنرانیش، آمریکاییان را در ارتباط با کودتای 28 مرداد علیه مصدق مقصر قلمداد کرد. نکته قابل توجه در مورد کاندیدای جمهوریخواه (دونالد ترامپ) هم این است که او در ارتباط با برجام و نحوه برخورد با آن پس از پیروزیش، موضع سکوت اتخاذ کرده است. این در حالی است که سایر کاندیداهای جمهوری خواه، برجام را کاغذ پارهای تلقی کرده اند که قابل نقض کردن است! نکته جالب دیگر این است که ترامپ و پوتین به تحسین متقابل یکدیگر پرداخته اند. بنابراین مناسبات مثبت قدرت میان ترامپ و پوتین اجازه نخواهد داد که ترامپ نسبت به ایران موضع خصمانه ای اتخاذ کند؛ چرا که روسیه متحد استراتژیک ایران است.
در صورت پیروزی جمهوری خواهان در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، آیا امکان شکسته شدن پیمان توافق هسته ای و نقض آن توسط آمریکا وجود دارد؟ آیا اروپا در این راه آمریکا را همراهی می کند؟
پیش بینی من این است که در صورت پیروزی جمهوری خواهان در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، وضعیت موجود در روابط میان ایران و آمریکا را خواهند پذیرفت؛ اما به دنبال بهانه برای متزلزل کردن این رابطه و سنگ اندازی هستند و جمهوریخواهان نخواهند توانست به یکباره توافق هسته ای با ایران را نادیده بگیرند. باید از سه منظر به این اتفاق نگریسته شود. نخست از منظر حقوق داخلی آمریکا که بخشی از تعهدات بین المللی براساس توافقاتی است که قوه مجریه آمریکا با جهان خارج اتخاذ می کند. در تاریخ سیاسی آمریکا کمتر سابقه دارد که این موضع از اصل نقض شود. ما باید به سنت سیاسی آمریکا نیز توجه کنیم. از سوی دیگر در قانون اساسی و در حقوق داخلی آمریکا، تعهدات بینالمللی به مثابه حقوق عالیه آمریکا قلمداد شده و باید نسبت به آن ارزش قایل شود و به آن متعهد باشد. البته در طول تاریخ آمریکا شاهدیم که آنها حقوق داخلی خود را بر حقوق بین الملل ترجیح دادهاند؛ اما با این وجود حقوق بینالملل به مثابه قوانین عالیه آمریکا تلقی می شود. از منظر حقوق بین الملل هم می توان به امکان یا عدم امکان نقض توافق هسته ای توسط رییس جمهور جدید آمریکا نگریست.
برجام صرفا سندی میان ایران و آمریکا نیست؛ بلکه سند چند جانبه بین المللی است. آمریکا تنها یکی از طرفهاست. بنابراین آمریکا مطابق با قوانین بینالمللی قادر نخواهد بود به صورت یک جانبه ،یک توافق چند جانبه را نقض کند. از سوی دیگر ما در این توافق با نهاد عالیه ای نظیر شورای امنیت رو به رو هستیم که بر این توافق صحه گذاشته است. معمولا تصمیم شورای امنیت بر حقوق داخلی کشورها تفوق و برتری دارد. کشورها قادر نخواهند بود برای شورای امنیت تصمیم بگیرند؛ اما عکس این اتفاق میتواند حادث شود؛ به این معنا که شورای امنیت برای کشورها تصمیم بگیرد. این موضوع مطابق با نص صریح منشور سازمان ملل متحد است. از منظر دیگر که باید به این موضوع پرداخته شود، بعد روابط بینالملل است. رییسجمهور بعدی آمریکا اگر بخواهد به نقض توافق هستهای بپردازد، با چه بهانه ای می تواند اقدام به چنین کاری کند؟! اگر بخواهد با این بهانه که ایران از تعهدات خود تخطی کرده است این توافق را نقض کند، باید این ادعا توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی اثبات شود. آژانس نمی تواند گزارش غیرواقعی بدهد. از سوی دیگر، اروپا دیگر به دلایل واهی، آمریکا را در این راستا همراهی نخواهد کرد و آمریکا نخواهد توانست اجماعی بین المللی علیه ایران در صورت عدم تخلفمان ایجاد کند.
همچنین در صورت پیروزی روحانی در دوره بعدی انتخابات و باتوجه به اینکه مجلس دهم نیز همسو با دولت است، تا 6 سال آینده حداقل می توان گفت که ایران از سیاست های تنش زدایی با کشورهای اروپایی و آمریکا استفاده خواهد کرد؛ بنابراین به احتمال زیاد، تخلفی از جانب ایران صورت نخواهد گرفت. آژانس نیز علیه ایران گزارش خلاف واقع ارایه نخواهد داد و آمریکا نیز نخواهد توانست براساس دلایل واهی و احساسات عمل کند و به نقض پیمان توافق هسته ای بپردازد؛ چرا که با چالش های زیادی در این مسیر مواجه خواهد بود.