تهیه‌کننده «جشن رمضان» می‌گوید: هرچند با مطرح شدن نام جواد رضویان برای اجرای این برنامه، بسیاری از مجریان سیما واکنش منفی نشان داده‌اند، اما بازهم از انتخاب خود دفاع می‌کند چرا که اکثر مجریان تلویزیون سواد درستی ندارند. محمد هاشمی‌اصل درباره دلایل انتخاب جواد رضویان برای اجرای ویژه‌برنامه «جشن رمضان» در شبکه پنج گفت: ما طرحی را ارائه دادیم در قالب ۵۰ درصد اجرا و ۵۰ درصد نمایش و آقای رضویان به این دلیل که به مسائل مذهبی هم آشنا بود و خودش به اصولی عمل می‌کند برای این برنامه انتخاب شد. وی ادامه داد: کسی که مطلبی را بیان می‌کند باید اعتقاد داشته باشد و جواد رضویان هم می‌توانست بار نمایشی و اجرا را با هم داشته باشد به همین دلیل از او دعوت شد و اتفاقاً بازخوردهایی که می‌گیرم و اتفاقاتی که رخ می‌دهد در این چهار شب که اجرا رفتیم، نشان داد برنامه با اقبال مردم مواجه شده است.
این تهیه‌کننده درباره ضعف‌های بخش نمایشی «جشن رمضان» بیان کرد: «ما یک تیم نویسندگی داریم که پنج نفر متن‌ها را می‌نویسند، اما یکی از مشکلاتمان این است که چون روز به روز هستیم و پخش زنده داریم متن‌ها هم هرروز نوشته می‌شوند و فرصت پردازش بیشتر نیست.»
این برنامه‌ساز اضافه کرد: «باید زمان داد، هرچند ما خیلی فرصت آزمون و خطا نداریم، اما این برنامه یک تجربه جدید است و زمان می‌برد که بتواند به هدف خود برسد، ما هم هر شب قلق‌گیری می‌کنیم. اکنون در باقی شبکه‌ها می‌بینید که در برنامه‌های رمضانی یک خواننده دعوت می‌شود آواز می‌خواند و مجری‌های تکراری هم حضور دارند.»
چقدر برنامه تکراری روی آنتن ببریم؟
تهیه‌کننده سریال «مسیر انحرافی» در ادامه با اشاره به تولید برنامه‌های تکراری در مناسبت‌های مختلف در تلویزیون عنوان کرد: چقدر برنامه تکراری روی آنتن ببریم؟ برنامه‌های سال تحویل چقدر با یکدیگر تفاوت داشتند؟ من ۲۵ سال است که در تلویزیون کار می‌کنم و خودم می‌دانم که اکثر این برنامه‌ها تکراری است یا برنامه‌های ترکیبی جدید بسیار سخت می‌گیرد. وی درباره حضور سلبریتی‌ها به عنوان مجری گفت: الان موجی ایجاد شده که چرا بازیگرها اجرا می‌کنند؟ من اعتقاد دارم افرادی که من در این برنامه استفاده کرده‌ام سر جای خود هستند چون ما مجری نداریم که بتواند بازی هم داشته باشد و جواد رضویان و شهره سلطانی هم بازی و هم اجرا می‌کنند. من آماده‌ام یک مجری خوب باشد که بتوانم به عنوان تهیه‌کننده از او استفاده کنم و قول می‌دهم تا آخر عمر هیچ سلبریتی نیاورم، اما مشکل اینجاست که ما به عنوان رسانه اهمال کرده‌ایم؛ بعد از احسان علیخانی و رضا رشیدپور چه مجری جدیدی تربیت کرده‌ایم.
زمانی که نام جواد رضویان مطرح شد شاید ۵۰ نفر از مجریان به من کامنت منفی دادند
وی با اشاره به بازخوردهای منفی درباره انتخاب خود اظهار کرد: «زمانی که نام جواد رضویان مطرح شد شاید ۵۰ نفر از مجریان به من کامنت منفی دادند و حتی یکی در پیامی عنوان کرد که «به کجا می‌رویم» این‌ها خودشان از دوستان من بودند، اما این اتفاق را برنمی‌تابند. تهیه‌کننده سریال «آوای باران» با طرح سوالی پرسید: «ما جز پنج مجری اصلی و حرفه‌ای تلویزیون چند نفر را داریم که بتوانند مخاطب را نگه دارند. خود من به شدت علاقمند هستم با مجریان کار کنم اما اکثر آن‌ها نه سواد درستی دارند و نه می‌توانند جذاب بوده و «آنِ» لحظه‌ای داشته باشند.
چند مجری حرفه‌ای داریم که خودشان تهیه‌کننده خودشان هستند
وی اضافه کرد: اتفاقاً من باید برای آوردن بازیگر، ناز بیشتری بکشم و دستمزد بیشتری بپردازم، اما حاضرم این کار را بکنم چون فقط چند مجری حرفه‌ای داریم که اتفاقاً آن‌ها هم خودشان تهیه‌کننده خودشان هستند. من آماده‌ام یک مجری خوب باشد که بتوانم به عنوان تهیه‌کننده از او استفاده کنم و قول می‌دهم تا آخر عمر هیچ سلبریتی نیاورم، اما مشکل اینجاست که ما به عنوان رسانه اهمال کرده‌ایم؛ بعد از احسان علیخانی و رضا رشیدپور چه مجری جدیدی تربیت کرده‌ایم. این تهیه‌کننده و برنامه‌ساز با اشاره به حضور سلبریتی ها در تلویزیون تصریح کرد: «مدیر شبکه سه گلزار را می‌آورد چون جاذبه بیشتری دارد من به عنوان برنامه‌سازی که بیشترین مجری را معرفی کرده‌ام می‌گویم اجرای او خوب است ولی طبعاً باید افراد جدیدی به حوزه اجرا اضافه شوند. وی با اشاره به نبود مجریان تخصصی نیز گفت: مجریان ما همه نوع برنامه‌ای را تجربه می‌کنند کم هستند افرادی که مثل سیاوش صفاریان‌پور فقط برنامه علمی یا مثل نجم‌الدین شریعتی فقط برنامه معارفی اجرا می‌کند و اکثر مجریان سر جای خود نیستند.
من برای اجرای این برنامه به ۸ یا ۹ نفر فکر کردم
هاشمی‌اصل بیان کرد: من برای اجرای این برنامه به ۸ یا ۹ نفر فکر کردم، اما خیلی‌ها توان این مدل کار را ندارند. این ترکیب تاکنون تجربه نشده بود و باید زمان بدهیم و بدون اغراق این کار خیلی با اقبال مردم مواجه شده بود. وی در پایان سخنانش به ساخت یک برنامه آموزشی در بخش‌های مختلف کار در تلویزیون اشاره و بیان کرد: من می‌خواهم برنامه‌ای بسازم به عنوان «تلویزیون آموزشی» که رویکرد آن تلنت شو نیست و قرار است ورکشاپ‌هایی برای افراد علاقمند و جدید برگزار کنیم که بخشی از آن به اجرا می‌پردازد و امیدوارم بتوانیم باب جدیدی را در این حوزه باز کنیم.
 

اشکان خطیبی، این روزها در حال تمرین نمایش «قحطی‌زدگان» برای اجرای عمومی است. اشکان خطیبی که پیش از این نمایشنامه «نفرین قحطی‌زدگان» نوشته سام شپارد را ترجمه و منتشر کرده بود، قرار است آن را روی صحنه بیاورد. اشکان خطیبی، کارگردان و بازیگر تئاتر، نمایشنامه «نفرین قحطی زد‌گان» را ۱۳ سال پیش ترجمه کرده است که سرانجام سال گذشته مجوز انتشار آن صادر شد. کتاب «عشق و نفرین» که شامل دو نمایشنامه شپارد از جمله «نفرین قحطی‌زدگان» و «عشق وحشی» است، پس از استقبال مخاطبان در مراسم امضای این کتاب در تهران، اصفهان، رشت، تبریز و مشهد به چاپ چهارم رسید. دراماتورژی و بازنویسی نمایش «نفرین قحطی‌زدگان» به عهده امید سهرابی است. این کارگردان هم اکنون مشغول تمرین نمایش «نفرین قحطی‌زدگان» است و اطلاعات تکمیلی به زودی اعلام خواهد شد.

پخش سخنرانی آیت‌الله مکارم که هر سال از شبکه سه صورت می‌گرفت، از شبکه قرآن پخش می‌شود. هر سال در شبکه سه هنگام افطار مباحث آیت‌الله مکارم شیرازی از شبکه سه سیما پخش می‌شد و امسال آیت‌الله جوادی‌آملی به عنوان سخنران در این شبکه حضور دارند. سخنرانی آیت‌الله جوادی آملی با عنوان «حکمت ربانی» شامل ۳۰ فراز از حکمت‌های نهج البلاغه حضرت امیرالمومنین (ع) برای نخستین بار در ماه مبارک رمضان بعد از اذان مغرب از شبکه سه پخش می‌شود. سلسله مباحث کارشناسی آیت‌الله مکارم شیرازی هم با موضوع دعای مکارم الاخلاق صحیفه سجادیه امام سجاد (ع)، از دیگر سخنرانی‌هایی است که در ایام ماه مبارک رمضان و در ساعت 21:30 از این شبکه پخش می‌شود. این درحالی‌است که در روزهای گذشته گمانه‌زنی‌های بسیاری درباره ارتباط فتوای آیت‌الله مکارم شیرازی درباره حرام بودن جوایز مسابقه «برنده‌باش» و پخش نشدن سخنان ایشان از این شبکه انجام شده بود.

«به دنیا آمدن» روایت به ظاهر ساده و در عین حال بسیار عمیق از تردیدها و ترس‌های انسان معاصر از جهان پرخشونت و پراضطراب کنونی است. درد آگاهی در برخورد با واقعیت‌های پیرامونی، بغض فرو خفته طیف وسیعی از طبقات میانی جامعه است. طیفی که به حقوق شهروندی و انسانی خود اشراف دارد و تناقضات و تضادهای ساختار اجتماعی را با استانداردهای حداقلی می‌شناسد. فشار اقتصادی را با سرخ کردن صورت خود به سیلی تحمل تاب می‌آورد. چگونگی تربیت فرزند برایش چشم‌انداز مشخصی دارد و بچه‌دارشدن برایش معنای صرف تولید مثل ندارد. به حرف بی‌ربط هرآن کس که دندان دهد نان دهد اعتقاد ندارد و جز خوردن و پس دادن، به چگونگی رشد و پرورش بچه خود فکر می‌کند و...
فیلم «به دنیا آمدن» را بسیار دوست می‌دارم، چراکه نگاه و سلیقه سینمایی محسن عبدالوهاب را برگرفته از نوعی از سینمای اجتماعی می دانم که با جسارت تمام می‌تواند بی هیچ اوج و فرود مرعوب کننده‌ای و بی واهمه از پس زدن مخاطبی که به دنبال غافلگیری‌های بصری و روایتی است، موضوعات به ظاهر ساده انسانی را در چالش ذهن تماشاگر به عمیق‌ترین لایه‌های ممکن بکشاند، بی‌ادعا و بی‌ارعاب...
به خاطر دارم در بیست و سومین دوره جشنواره وزول که به عنوان رئیس هیئت داوران حضور داشتم و معمولاً در صورت حضور فیلم ایرانی در رقابت سعی می‌کنم قبل از هر اظهارنظری نظر بقیه را بدانم، برای بقیه داوران به قدری موضوع فیلم هوشمندانه، به روز و مسئله مهم جهان مدرن بود و ساختار روان فیلم جذاب و اتفاق نظر بین همه اعضا قطعی، که من از غرور و خوشحالی قد کشیدم که فیلمی از کشورم که ضمناً آن را بسیار هم دوست دارم نیاز به هیچ دفاع و تلاشی از جانب من پیدا نکرد و یک جمله در آخر که بعد از دیدن فیلم به خوبی فهمیدم که چرا محسن عبدالوهاب انتخابش از ابتدا، برای نقش اصلی زن فیلم الهام کردا بود ولاغیر.


 

محمدرضا هاشمی‌زاده درگذشت
مهر: سیدمحمدرضا هاشمی‌زاده، شاعر بوشهری از دنیا رفت. رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان دشتی با اعلام این خبرگفت: هاشمی‌زاده از مدت‌ها پیش با بیماری دیابت و مشکلات قلبی دست و پنجه نرم می‌کرد و سرانجام صبح دیروز بر اثر سکته قلبی در منزل خود دعوت حق را لبیک گفت. علت فوت این شاعر اهل خورموج سکته قلبی بوده است. حمید زارعی افزود: مراسم تشییع پیکر این هنرمند در قطعه هنرمندان شهر خورموج برگزار خواهد شد. سیدمحمدرضا هاشمی‌زاده، شاعر، نویسنده و پژوهشگر متولد سال ۱۳۳۰ در شهر خورموج و صاحب آثاری چون «درنگه»، «از خاک تا افلاک»، «سوز و ساز»، "«ساحت سرخ اجابت»، «شقایق‌های بیرمی»، «همصدا با نخل‌های تشنه» و... بود. او دبیر بازنشسته آموزش و پرورش و دارای مدرک کارشناسی روان‌شناسی اجتماعی از دانشگاه تهران و کارشناسی ارشد جامعه‌شناسی از دانشگاه شیراز بود.

«سایمون آرمیتاژ» ملک‌الشعرای بریتانیا شد
ایسنا: «سایمون آرمیتاژ» شاعر نامدار بریتانیایی و برنده ده‌ها جایزه معتبر به عنوان ملک‌الشعرای بریتانیا برگزیده شد. «سایمون آرمیتاژ»‌ که شاعر اهل «یورک‌شایر غربی» است و طی تماس تلفنی از سوی «ترزا می» از انتخاب خود به عنوان ملک‌الشعرای بریتانیا باخبر شده است، می‌گوید: زمانی که والدینش از این خبر مطلع شده‌اند اشک شوق ریخته‌اند. عنوان «ملک‌الشعرای بریتانیا»‌ بالاترین مقام ادبی بریتانیا محسوب می‌شود که از قرن هفدهم میلادی،‌ زمانی که «بن جانسون»‌ به دلیل خدماتش به دربار سلطنتی از شاه «جیمز اول» مقرری دریافت کرد، شکل گرفت. «آرمیتاژ» از این پس هرساله مبلغ ۵۷۵۰ پوند دریافت خواهد کرد. این لقب تا ابد به او تعلق نخواهد داشت چرا که دیگر صاحبان پیشین این عنوان همچون «کارول آن دافی» و «اندرو موشن»‌ به مدت ۱۰ سال صاحب این عنوان بودند.

ارسباران میزبان فیلم برنده 3 اسکار
کافه سینما: فیلم سینمایی «کتاب سبز» که موفق به کسب سه جایزه اسکار شد در فرهنگسرای ارسباران نمایش داده می‌شود. فیلم سینمایی «کتاب سبز» به کارگردانی پیتر فارلی محصول 2018 آمریکا امروزساعت 18 در فرهنگسرای ارسباران به نمایش گذاشته شده و پس از آن نقد و بررسی می‌شود. در خلاصه داستان این فیلم آمده است: «یک محافظ ایتالیایی به نام تونی راننده یک پیانیست آفریقایی- آمریکایی به نام دن‌شرلی می‌شود تا او را در یک تور موسیقی در دهه شصت میلادی همراهی کند و... .» فیلم «کتاب سبز» در نود و یکمین دوره مراسم اسکار حضور داشت و بعد از پنج نامزدی برنده سه جایزه اسکار در رشته‌های بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه غیراقتباسی و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد. کورش جاهد کارشناس سینما، میهمان پانصد و پنجمین نشست باشگاه فیلم تهران است. علاقه‌مندان برای حضور در این نشست می‌توانند به فرهنگسرای ارسباران واقع در خیابان شریعتی بالاتر از پل سیدخندان، خیابان جلفا مراجعه کنند.

موسیقی ما: صفحات موسیقی «گل یخ» و «حجم خالی»، کاست‌های «سیب نقره‌ای»، «کابوس»، «آرایش خورشید»، «تفنگ دسته نقره» و آخرین آن «ملک جمشید». اسم آخری چیست؟ جایی خالی برایش نگه می‌داریم. استاد وارد اتاق ضبط شده است. اواخر دهه چهل شمسی است. سینما پدیده‌های نوظهوری همچون داریوش مهرجویی و مسعود کیمیایی را به خود می‌بیند که با فیلم‌های «گاو» و «قیصر»، دوران جدیدی را روی پرده نقره‌ای رقم زده‌اند.
 از چندین سال قبل‌تر، در موسیقی صدای گیتار و عموماً سازهای غیر ایرانی، کم و بیش توسط ویگن به گوش می‌رسید. او با انتشار آهنگ «مهتاب» توانسته بود موسیقی جدیدی از نظر آرایش سازها به گوش شنونده ایرانی برساند. دوران، دورانِ طلایی سینما و موسیقی ایران است. در همین سال‌ها، یعنی اوایل دهه پنجاه شمسی است که صفحه قطعه‌ای به اسم «گل یخ» با ترانه مهدی اخوان لنگرودی و صدایی متفاوت دست به دست می‌چرخد و بسیار شنیده می‌شود. می‌گوید نواختن گیتار را با تمرین‌های بسیار و بدون هیچ آموزگاری یاد گرفته است. او خیلی قبل‌تر و از سنین پایین با موسیقی سنتی و به‌خصوص سنتور آشنا شده بود ولی گیتار همان سازی بود که انتظارش را می‌کشید.
 دوران دانشگاه به عنوان گیتاریستی چیره‌دست، یکی از نخستین گروه‌های راک زمان خودش را راه انداخت. دیگر گیتار الکتریک و آن سبیل دسته‌دار، به اِلمان‌های جدا نشدنی او و عکس‌هایش تبدیل شده بود. توانسته بود با انتشار نخستین آثارش، سبک جدیدی به اسم بلوز-راک یا سایکدلیک راک را به حال و هوای آن روزهای موسیقی ایران تزریق کند؛ چیزی که آن روزها توسط گروه‌های بزرگ بریتانیایی همچون «لدزپلین» و «رولینگ استونز» در مقیاس جهانی نمایندگی می‌شد. مخاطب ایرانی در حال سپری کردن تجربه شنیداری جدیدی بود. چیزهایی داشت عوض می‌شد. صفحه «گل یخ» او در کنار صفحه «مرد تنهای شب» حبیب، در سال انتشار به پرفروش‌ترین صفحات دوران خود تبدیل شدند و «گل یخ» با آن ملودی آغازین و خاطره‌انگیزش خیلی زود خودش را در ردیف هیت‌های موسیقی موج نوی ایران قرار داد.
اواخر دهه پنجاه است. اوضاع و احوال موسیقی تغییراتی بنیادین به خود دیده است. بسیاری از چهره‌ها کوچ کرده‌اند. عده‌ای مانده‌اند. صداهایی رو به خاموشی رفته‌اند. بعدها صداهای جدید و نوپایی در چندین موج روی کار آمدند. دهه‌ها در حال سپری شدن و دیدن اسم‌های تازه‌ای بود که حتی بدون انتشار یک آلبوم رسمی توانستند روی صحنه بروند. ولی نوبت به او که ماندن در وطن را انتخاب کرده بود نرسید؛ سکوتی که قید زمان نداشت. او با وقفه‌های طولانی و با دست‌اندازی‌های گوناگون، فقط موفق به انتشار چند آلبوم شد تا این آخری یعنی «ملک جمشید» که نزدیک به پانزده سال به درازا کشید و در نهایت از طریق یک کمپانی خارجی به دست خیل عظیم هوادارانش رسید؛ مثل آلبوم‌های «زنجیر خودت را بباف» و «برگشت از لبه پرتگاه» که توسط کمپانی‌های خارجی منتشرشدند.
 کارهایش را به‌طور کلی می‌توان به دو بخش تقسیم کرد. کارهایی با تم موسیقی فولک مثل «شیرین جون»، «ریحان» و «هوار هوار» که با همان سازبندی بلوز-راک منتشر شدند و کارهایی مثل «گل یخ» و «سیب نقره‌ای» که روی ترانه‌های نوین شکل گرفتند. اساساً در پروژه‌های موسیقی در خانواده آن‌ها -چه او، چه پسرش کاوه- تنظیم یا همان آرایش سازها حرف اول را می‌زند و «سیب نقره‌ای» می‌تواند بهترین مثال برای معرفی نگاه ویژه او به تنظیم باشد.
او این روزها سال‌های ابتدایی دهه هشتم زندگی‌اش را سپری می‌کند. عموماً تمایلی به حضور در محافل موسیقی ندارد و فقط گه‌گاه، عکسی جدید از او در صفحه مجازی‌اش منتشر می‌شود. اسمش خط خورده ولی هنوز سازش را زمین نگذاشته است. اخیراً عکسی خبرساز از خود در حال کار روی آلبوم جدیدش منتشر کرده است. عکس را دخترش ساتگین گرفته است. استاد وارد اتاق ضبط شده و طبق روال همیشه‌اش، فعلاً اطلاعات جدیدی درباره هفتمین آلبوم استودیویی او در دسترس نیست. شاید، شاید این‌بار آلبومش به موقع به دست ما برسد.

اندی گفته «خوشگلا باید برقصن»، اما ساسی مانکن علی مطهری را به چالش شنیدن آهنگ جنتلمن و رقصیدن با آن دعوت کرده! پیش از آن نیز بچه مدرسه‌ای‌های متولد دهه هشتاد و نود، با خواندن این ترانه ممنوعه و رقصیدن با آن آموزه‌های رسمی رایج را به چالش کشاندند و وزیر آموزش و پرورش را دچار دوگانگی «فریب یا نفوذ» کردند و مشخص شد ذهن جناب وزیر در تحلیل این جریان توان درک دلایل دیگر را ندارد.
همزمان خبر رسید که ایران هم خیلی ریز و سوسکی اقدام به خروج از برجام کرده و به احتمال زیاد قیمت ارز و سکه از این هم بالاتر می‌رود و با افزایش قریب‌الوقوع قیمت‌ها از جمله بنزین تورمی حداقل پنجاه درصدی در انتظارمان است و رفیق من دیشب تا صبح نگران این بود که شش ماه دیگر که موعد اجاره خانه‌اش تمام می‌شود با این وضعیت چه خاکی به سرش بریزد.
قابل توجه این که، درست همان زمانی که علی مطهری در پی یافتن عاملان ضبط و پخش کلیپ جنتلمن داشته از خودش نظریه صادر می‌کرده، دور از چشم او خانواده‌های بسیاری حتی نان شب برای خوردن نداشته‌اند و چند شب قبل از این اظهار نظر آقای مطهری و دعوت به رقص او توسط ساسی مانکن، آقای صدا ابی هم در عروسی پسرش با آهنگ جنتلمن رقصید و به ما فهماند، بر خلاف نظر اندی که «خوشگلا باید برقصن» در کنار خوشگلا خوش قلب‌ها و مهربان‌ها هم می‌توانند -و باید- برقصند!!