دو پیشنهاد اجرایی وعملیاتی درمسیر حیات پیچیدهترین توافق خاورمیانه
تعداد بازدید : 5
امکان حل معادله «برجام»
نویسنده : سامان سفالگر / گروه بین الملل
در بحبوحه موضع گیریهای پیدا و پنهانِ جریانهای سیاسی و رسانهای غربی با محوریت مساله ضرورت از سرگیری مذاکرات هستهای وین و احیا برجام، برخی کارشناسان و تحلیلگران غربی، دو راه حل عمده را جهت تسهیل روند مذکور پیشنهاد میدهند. راه حلهایی که بیش از همه با هدفِ جلب اعتماد ایران ارائه میشوند. به گزارش خبرنگار بین الملل نسل فردا؛ همزمان با روی کار آمدن دولت جدید کشورمان به ریاست جمهوری «ابراهیم رئیسی»، گمانه زنیهای مختلفی در مورد ازسرگیری مذاکرات هستهای وین و همچنین مساله احیای برجام مطرح شده است. دولت ابراهیم رئیسی ضمن استقبال از روندِ وین، بر این مساله تاکید داشته که تنها در صورت به پایان رسیدن جمع بندیها در مورد مذاکرات مذکور (جمع بندیهای داخلی)، وارد مذاکرات خواهد شد. فرآیندی که اکنون در جریان است و به گفته «حسین امیر عبداللهیان» وزیر خارجه کشورمان، ایران «به زودی» وارد جریان مذاکرات هستهای وین خواهد شد.
با این همه، بایستی به این نکته اشاره داشت که اساساً تاریخچه بدعهدیهای آمریکا و اروپا در روند اجرای توافق برجام و عمل به تعهداتشان موجب شده تا جمهوری اسلامی ایران، بدبینیِ عمیقی به طرفهای غربی داشته باشد و اساساً گفتگو و مذاکرهای را که دستاورد عملی برای ایران نداشته باشد، مورد بی اعتنایی قرار دهد.
در این راستا، بسیاری از تحلیلگران بین المللی، پیشنهادهای مختلفی را جهت تسهیل روند احیای مذاکرات برجام و اعتماد زایی برای طرف ایرانی مطرح کردهاند. با این همه، اینطور به نظر میرسد که در این میان، دو پیشنهاد بیش از بقیه جدی هستند و بیشتر به آنها پرداخته میشود. پیشنهادهایی که همانطور که پیشتر گفته شد، طرح آنها تا حد زیادی با هدف ارائه تضمین به ایران و جبران بدعهدیهای طرفهای غربی در رابطه با این کشور، مخصوصاً در مساله برجام انجام میشود.
-
دوره تنفس جهت خروج از برجام
«دونالد ترامپ» رئیس جمهور سابق آمریکا با خروج یکجانبه از توافق برجام در سال 2018 و وضع تحریمهای گسترده علیه ایران در قالب «کارزار فشار حداکثری»، عملاً تلاشهای دیپلماتیکِ چند ساله میان ایران و غرب با محوریت انعقاد توافقی مؤثر و راهگشا در مورد مساله هستهای ایران را خنثی کرد و بر ارتفاعِ دیوار بی اعتمادی میان تهران و واشنگتن افزود.
در این راستا، عدهای از تحلیلگران و کارشناسان پیشنهاد میدهند که در روند احیای توافق برجام، به طور خاص یک «دوره تنفس جهت خروج از برجام و متوقف ساختن تعهدات از جانب هر کدام از متعهدان»، پیش بینی شود. در واقع، این پیشنهاد تاکید دارد که اگر هر کشوری از طرفهای برجام بخواهد از توافق مذکور و تعهدات خود در قالب این توافق شانه خالی کند، بایستی تا یک سال همچنان به تعهداتش عمل کند و سپس نیت خود را عملی سازد. این مساله در نوع خود موجب خواهد شد تا دیگر طرفها (از جمله ایران)، خود را با واقعیتهایی که احتمالاً در ادامه راه بایستی با آنها رو به رو شوند سازگار کنند و خسارتِ خروج اعضا، به حداقل ممکن برسد (در این رابطه حتی میتوان جریمه و تنبیههایی را نیز برای هر کشوری که بخواهد چهارچوب برجام را ترک کند، در نظر گرفت).
حامیان این پیشنهاد به طور خاص به نحوه خروج آمریکا از سازمان بهداشت جهانی اشاره میکنند که علی رغم تاکیدات فراوان ترامپ در این رابطه، آمریکا به دلیل پروتکلهای قانونیِ سازمان مذکور، یک سال بعد از اعلام نیتش جهت خروج از این سازمان، میتوانست از آن خارج شود. مساله ای که عملاً از وارد آمدن آسیبهای جدی به دستورکار جهانی سازمان بهداشت جهانی جلوگیری کرد و با روی کار آمدن بایدن، بار دیگر آمریکا خود را کاملاً در چهارچوب قیودِ سازمان مذکور قرار داد.
-
انعقاد توافقی محدود با هدف اعتمادزایی در روند گفتگوهای برجامی
یکی دیگر از پیشنهادهایی که جریانهای سیاسی و رسانهای غربی با هدف تسهیل روند مذاکرات احیای برجام مطرح ساختهاند، ضرورت انعقاد توافقی محدود میان ایران و طرفهای بین المللی برجام است که در قالب آن، ایران پیشرفتهای هستهای خود را متوقف ساخته و در مقابل، از برخی امتیازات اقتصادی نظیر گشایشهایی در بحث فروش نفت خود و یا دسترسی به منابع مالی بلوکه شدهاش، برخوردار خواهد شد.
در این چهارچوب، عملی شدنِ این پیشنهاد، عملاً هم برای ایران و آمریکا، محرک و انگیزههای کافی جهت پیوستنِ مؤثر به روند مذاکرات هستهای وین را فراهم خواهد کرد و میتواند در به نتیجه رسیدنِ نهایی مذاکرات نیز نقش قابل توجهی بازی کند.
حامیان این پیشنهاد به طور خاص به توافق محدود میان ایران و غرب در سال 2013 و قبل از انعقاد توافق برجام اشاره میکنند که در نوع خود زمینه را برای انجام گفتگوهای بیشتر و در نهایت انعقاد توافق برجام در سال 2015 فراهم کرد.
با این همه، آنچه در این میان بیش از همه مهم است این نکته میباشد که اساساً طرفهای غربی و مخصوصاً آمریکا، مذاکره با ایران را در سطحی کلان، به مثابه ابزاری جهت حل مشکلات خود با این کشور ارزیابی نمیکنند بلکه بر عکس، عملاً مذاکره را به مثابه ابزاری جهت نابودکردن و تضعیف ایران میبینند. امری که در نهایت میتواند هر گفتگو و مذاکرهای را با شکست رو به رو کند و تنش و بحران را جایگزین گفتگوها و مذاکرات سازنده دیپلماتیک کند. به طور کلی باید گفت طرفهای غربی قبل از اینکه بخواهند پیشنهادهای گوناگون جهت احیای برجام ارائه کنند، بایستی تغییری اساسی در نوع نگاه خود به مساله تعامل با ایران ایجاد نمایند. امری که میتواند بیش از طرح پیشنهادهای مختلف، به ازسرگیری گفتگوهای برجامی و مذاکره در رابطه با مساله هستهای ایران، کمک کند و راهگشا باشد.