نقدی بر سریال «شاهرگ» که این روزها کمکم جایگاهش را باز کرده است
تعداد بازدید : 3
مرز باریک سره از ناسره
نویسنده : عبدالصمد علی پور / گروه فرهنگ و هنر
این شبها سریال شاهرگ به کارگردانی جلال اشکذری از شبکه دوم سیما روی آنتن میرود. شاهرگ از سریالهایی است که به موضوع هویت منافقان پرداخته است. «پروانه» و «نفس» از جمله شاخصترین سریالهایی بودند که در دهه نود شمسی روی آنتن تلویزیون رفتهاند و سعی بر آن داشتند تا هویت اعضای سازمان منافقان را در قالب فیلم و سریال به نسلهایی که کمتر از آن گروهک مزدور چیزی به یاد دارند، فاش کنند. ساخت این گونه سریالها و پرداختن به تاریخ معاصر کشورمان بسیار درخور شأن است، اما خالی از نقد نیست. داستان شاهرگ درباره گروهی اطلاعاتی عملیاتی است که به چک و خنثیسازی بمبها در سال 1360 هجری شمسی میپردازد. بیننده تا اپیزود ششم این سریال نمیتواند از هویت اصلی این گروه چیزی بفهمد. حتی در عملیاتی مشترک بین کمیتههای انقلاب اسلامی و این گروه، اعضای کمیته در نخستین برخورد از سرگروه این تیم میپرسند که آیا آنها نیز از اعضای کمیتههای انقلاب اسلامی هستند، ولی پاسخ منفی است و هیچگونه هویتی فاش نمیشود.
یک گروهک اطلاعاتی عملیاتی برای چک و خنثیسازی بمب. نخستین سؤال این است: در قالب کدام تشکیلات این گروه شکل میگیرد. استارت این سریال به دوران ریاست جمهوری بنیصدر خائن بر میگردد. در دوران آن رئیسجمهور متواری وزارت اطلاعات هنوز تشکیل نشده بود و فقط یک معاونت اطلاعات زیرنظر نهاد ریاست جمهوری فعال بود که فاقد هرگونه زیرمجموعههای عملیاتی بود. همانگونه که ذکر شد بالاخره کارگردان در قسمت ششم با نصب لوگوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی روی دیوار دفتر مافوق این گروه هویت این تیم را افشا میکند.
یکی از نقاط قوت این سریال گرد آمدن تیم شاهرخ است. اعضای این تیم کمتر با نام خانوادگیشان به مخاطب معرفی میشوند و تنها به ذکر اسم آنها بسنده میشود. محمد علی، شاهو، فرخ و ابراهیم در طول روند این سریال این گروه چک و خنثی را شکل میدهند. انتخاب کاراکترها بسیار دقیق انجام شده است.
محمدعلی جوانی انقلابی، عادل و منصف است. ابراهیم تحصیلکرده، مؤمن، متعهد به انقلاب و در ضمن فقط شعار نمیدهد. او میخواهد برای ادامه تحصیل به فرانسه مهاجرت کند و در ضمن از آن دسته از انقلابیونی است که حد نگه داشته و حتی برای مخالفان رأی خود احترام قائل است. او زمانی که متوجه میشود گروه چک و خنثی به وجود و تخصص او نیاز دارند، از رفتن به فرانسه صرفنظر میکند. شاهو جوانی انقلابی و پرشور است که از خانوادهای متوسط رو به پایین است و گمان میکند صرفاً با زور بازو میتوان به هدف نهایی نزدیک شد. این را میتوان از اعترافگیریاش فهمید. محمدعلی به او بابت رفتار خشناش تذکر میدهد. فرخ جوانی است که سابقه همکاری با سازمان مخوف منافقان را دارد، زندانی هم شده، ولی از گذشته خود نادم است و خالصانه مشغول به خدمت به کشورش است.
چهار کاراکتر با چهار عقبه مختلف. نمادی از تعدد و شاید تشتت آرا و عقاید در دوران پر تلاطم دهه شصت خورشیدی است. دورانی که تشخیص سره از ناسره واقعاً کار دشواری بود و شاید در کوران این تشتتها بسیاری نیز بیگناه قربانی میشدند. یکی از نکاتی که در درون سریال نیز به آن اشاره شد انتخاب نام گروه است: شاهرخ. تلفیقی از نام دو عضو اول زیر شاخه محمدعلی. شاهو و فرخ. انتخاب این اسم در آن دوران پر شور و حماسه که کشور هم درگیر جنگ تحمیلی بوده و در آن واحد (به قول خود سریال) درگیر مبارزه و جنگ با سازمان منافقان بوده است، چندان مناسب نیست. شاهرخ بیشتر به نام یک رستوران، کافه یا اغذیهفروشی شباهت دارد تا این که نامی برای گروه چک و خنثی بمب آن هم زیر نظر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی باشد. انتخاب فریده سپاه منصور به عنوان بازیگر نقش مادر محمدعلی نیز چندان مناسب نیست. اختلاف سنی بین دو بازیگر به عنوان مادر و پسر برای مخاطب قابل درک نیست. در پایان باید گفت: این سریال آخرین سریالی است که با بازی زنده یاد سیروس گرجستانی روی آنتن میرود. سیروس گرجستانی یکی هنرمندان خوب کشورمان بود که متاسفانه در جشنوارههای متعدد سینما و سیما هنر این بازیگر بزرگ مغفول نظر داوران ماند. سیروس گرجستانی در آثار شاخصی مانند امام علی، ولایت عشق، شهریار و شاهرگ حضور داشته و هنرنماییهای درخشانی داشته است.