
یادداشتی بر سینمایی «قاطر» ساخته «کلینت ایستوود» خستگیناپذیر
تعداد بازدید : 5
از نفس افتاده
نویسنده : علی رفیعی زردنجانی
«قاطر»، آخرین ساخته «کلینت ایستوود» تجربهای نوین از کهنسالی یک قهرمان ملی است که اکنون همانند یک قاطر برای دیگران بار جابهجا میکند. سینمایی «قاطر» اگرچه از دل یک مؤلف ابرقهرمان برخاسته است، اما به شکست در برابر شخصیت خود اعتراف میکند. شخصیت اصلی، بر پایه داستان واقعی «نیویورکتایمز» شکل گرفته؛ اما مصداق بارز شخصیت مؤلف با همه گذشته پرافتخار او است. به باور نگارنده، «قاطر» عقبنشینی «ایستوود» بهلحاظ تکاپو در حیطه قهرمانپروری است؛ قهرمانی که 90سال سن دارد، باغبان برتر جغرافیای خود است و اکنون که خود را از سوی خانواده طرد شده میبیند، برای پر کردن خلأ تنهایی و ثروت، طعم لذیذ وسوسه را میچشد.
هی بلوندی!
پیش از هرچیز، لازم به توضیح است که سیر صعودی شخصیت «ایستوود» در وسترن آمریکایی همچنان ادامه دارد؛ اما ظاهر و زمان آن تغییر کرده است. قهرمان اگر نیروی مبارزه و دوئل را در خود نمیبیند، با استفاده از هوش به شکست رقبا میپردازد. همچنان مؤلف گرایش به تولید سینمایی یک داستان فارغ از محصولات سیاسی و اقتصادی آن دارد و این هویت هنری یک اثر داستانی را حفظ میکند. انتخاب درست قاب، بازیهای مناسب و اجتناب از زیادهگویی، شاخصههای اصلی آثار ایستوود هستند. شخصیت کمافیالسابق غرور یک آمریکایی وطنپرست را حفظ کرده و در مواجهه با بیگانه (شرقیها و...) با تردید و شک رفتار میکند. این بلوندی وسترنِ اسلحه به کمر، اگر با «گفتمان» توانایی پیشبرد هدف خود را نداشته باشد، از ششلول خود استفاده میکند و این ششلول سینمایی است که ایستوود به مخاطب ارائه میدهد. با همه این تفاسیر «قاطر» محصول تجربهای است از یک قهرمان ملی که نه تنها از خانواده، بلکه کمکم از جامعه نیز در حال طرد شدن است. این تبعید بهمثابه تنهایی و کهنسالی نیست؛ بلکه نشان دهنده تغییر گرایش جامعه برای رسیدن به نیازهای بدیهی خود است. نگاهی که شخصیت داستان به اینترنت و استفاده از آن دارد، نگاهی عقبافتاده نیست؛ بلکه احساس مبارزه جویانهای است که با شکست روبهرو میشود.
وقتی شیر، قاطر میشود
نقطهضعف داستان بهزعم نگارنده، چرایی گرایش به همکاری با یک باند خلافکار نیست؛ بلکه چگونگی آن است. یک داستان هر اندازه چهره واقعی به خود بگیرد، مادامیکه «چگونگی» و «چرایی» مکمل یکدیگر نباشند، نمیتواند انگیزه «دراماتیک» پیدا کند. انگیزه ایستوود از به نمایش گذاشتن چنین شخصیتی پس از ثبت خاطرهای قهرمانانه از خود در ذهن مخاطب، چه بوده است؟
اینکه وقتی شیر پیر شد، قاطر میشود و همه از او سواری میگیرند. انگیزه دراماتیک چرخه ادبیاتی دارد؛ فراز و فرود ابژه، یکی از ویژگیهای هنرمندانه مؤلف است و مقابله به مثل لازم دارد. در سینمایی «قاطر»، ایستوود از موضع تهاجمی خود خارج شده است و پس از بیان چرایی در اجرای چگونگی نقطهضعفهای خود را با آرایش سینمایی پوشانده است. جا دارد اشارهای شود به «داستاناستریت» ساخته «دیویدلینچ» و شخصیت کهنسال قصه. لینچ، به خوبی پیر شدن مردی را که قهرمان زندگی خود بوده است، به تصویر کشیده و چگونگی زیستن قهرمانانه شخصیت را در داستان با مقابله به جهش تکنولوژیک زندگی، هنرمندانه به تصویر کشیده است. این عامل عنصری است که ایستوود، با توجه به پیشینه خود هرگز نمیتواند در «قاطر» به آن بپردازد. از سوی دیگر این قیاس اگرچه شاید معالفارق باشد اما در تحلیل عناصر هنری، ابزاری محسوب میشود که استفاده از آن لازم است. باید اعتراف کرد که شخصیت ایستوود، به لحاظ زمانی و ظاهری، عمیقاً به شخصیت داستان نزدیک است؛ اما این نزدیکی دلیل بر انتخاب درست مؤلف نیست. اگرچه ایستوود، توانایی به نمایش گذاشتن همه حسیات و ظواهر انسانی را برپرده نقرهای دارد، اما این گزینه در برابر شرایط جوی یک داستان اقتباسی از اولویتهای حذف است؛ زیرا اگر جای دزد و پلیس (استوود و کوپر) در داستان تغییر کند، داستان استوار روایت خود را ادامه میدهد. انگیزه قاچاقچی برای انتقال یک انگیزه فراتر از نیازهای انسانی است. این عمل بهدلیل خفهکردن جاهطلبی درون شخصیتی است که وطنپرستی و کار را به خانوادهاش ترجیح میدهد.
البته که خود این گرایش دارای تناقض است؛ لیکن این تناقض موجب رسیدن به نقطه قاچاق در درام نمیشود. خیلی ساده براساس چند دیالوگ، جوانی نزد ایستوود میرود و با اهدای کارت ویزیت پیشنهاد کار میدهد. شخصیت که چیزی برای ازدست دادن ندارد، اگرچه با تعجب، ولی وارد گاراژ میشود و در مهلکه میافتد. بار منطقی ضعیف داستان، عاملی است بر ناتوانی در به تصویر کشیدن چگونگی یک عمل جنایی و دراماتیک. تقریباً اتفاقها در فیلمنامه «قاطر» به شکل تصادف شروع و با یک تصادف به تصادف بعدی متصل میشوند. اصلاً بد نیست که «تصادف» عامل ایجاد درام باشد؛ اما بهشدت غیرمنطقی است که تصادف، عامل ارتباط لحظات داستانی در یک فیلمنامه باشد. چرا و از کجا نیروی پلیس به دنبال این گروه قاچاقچی است، صرفاً براساس چند نشانه متداول قابل قبول نیست. شخصیت پلیس چه ویژگیهای منحصربهفردی نسبت به یک پلیس قابل تصور در ذهن بیننده دارد؟ ارتباطی که بین دزد و پلیس بر قرار میشود، از چه ویژگیهای نوینی برخوردار است و...؟ اگرچه «قاطر» ایستوود، زنگ خطر زندگی سینمایی وی را به صدا درآورده است؛ اما همچنان تماشایی است و بسیاری از مناسبات فرهنگی و هنری (مانند خطابکردن استوود به سیاهپوست که همچنان کاکاسیاه بیان میشود) قابل لمس است و میتوان درسهای زیادی از سینمای این وطنپرست آمریکایی کسب کرد.