
رجزخوانیهای توابین تا مراسمهای سوگواری در عهد صفوی؛
تعداد بازدید : 1
مروری بر خاستگاه تاریخی تعزیه
در زمان نادرشاه و دوره زندیه، تعزیه خوانی تا حدی متروک شد و تا اوایل قاجار نیز چنین بود ولی ناصرالدینشاه دستور داد که تعزیهخوانی را باز شروع کنند
نویسنده : زهرا علوی / گروه فرهنگ و هنر
چنانچه در بخش نخست اشاره کردیم، نکته مهمی که در جمع توابین جلوه یافت و بعدها سنت با دوام عزاداری حسین (ع) گردید، رجزخوانی یکی از آنها بود. طبری مینویسد: عبدالله بن عوف بن احمر از جلوی گروه توابین راه افتاد و رجز میخواند [...]. این رجز خوانیها گرچه شیوه معمول جنگها و گردآمدنهای حماسی بود؛ اما از این زمان به بعد کارمایه و موضوع اصلی مناقبی شد که در حق علی و اولاد علی (ع)، در نهان و آشکار، به وسیله مناقب خوانان خوانده میشد و در ضمنِ برشمردن فضایل خاندان علی، بی عدالتی و ستم دشمنان آنها را نیز ذم و لعن میکردند. یعقوب آژند مینویسد: پس از شکلگیری مذهب تشیع امامیه، سنت عزاداری از آیینهای رسمی آن میشود.
سنت عزاداری از این پس در حوزههای مختلف، معانی و کارکردهای ویژهای مییابد. «شیعیان در حراست از هویت خود، هم از نظر ایدئولوژیک و هم از جنبه سیاسی، ماه محرم را فرصتی برای اظهار عمیقترین احساساتشان نسبت به فرزندان علی میدانند.» (خدوم جمیلی).
در نتیجه، در دوران حکومت بنی امیه، محرم به کانون فعالیتهای اپوزیسیون تشیع تبدیل شد. چنان که حتی بنیعباس برای تشکیل خلافت خود از واقعه کربلا بهره گرفتند. آنها با پیشکشیدن شعار «رضای آل محمد»، قلوب شیعیان و علویان را به خود جلب کردند. (یعقوب آژند) هرچند «متوکل عباسی» از حاکمان مستبد بنی عباس، بسیار بر شیعیان سخت گرفت و قبر امام حسین را در سال 235 ق تخریب نمود؛ اما این سختگیریها از نیروی شیعیان درباب عزاداری حسین نکاست و تشیع که در سده چهارم هجری قوت گرفته بود در شهرهای چندی از ایران شیوع و انتشار یافت و آیینهای سوگواری محرم به این کشور سرایت کرد. با به قدرت رسیدن آلبویه، سختگیریها از بین میروند و در این زمان است که عزاداری برای حسین (ع) و بسیاری از دیگر آیینهای شیعی، صورت رسمی مییابد.«معزالدوله (احمد بویهی) در ماه محرم سال 352 ق، در شهر بغداد به مردم دستور داد دکانها و اماکن و کسبه و حرفه را ببندند و تعطیل کنند، جامه سیاه به علامت عزا بپوشند و در سوگ حسینبنعلی بگردند و بگریند [...] از این زمان به بعد مراسم عاشورا، مفصلاً برگزار میشود» (آژند).
بدینترتیب اقلیت سیاسی تشیع، فرصت پیدا میکنند تا آزادانهتر به گسترش عقاید وآرای خود بپردازند تا اینکه با ورود ترکان سلجوقی به سرزمینهای اسلامی، عرصه بر شیعیان مجداً تنگ میشود اما آیینهای عزاداری شیعیان از بین نمیرود. بخصوص در ایران، این آیینها روز به روز مقبولیت بیشتری مییابد چنان که در سده ششم هجری حتی شامل شافعیان و حنفیان سنی ایران نیز میشود. در این زمان رمزگانهایی مانند، جامه چاک نمودن، روی خراشیدن زنان و مویه آنها، خواندن مراثی لعن و نفرین آلسفیان و ظالمان و خاک پاشی بر سر و سر برهنه کردن به چهارچوب رمزگانی تعزیه اضافه میشود. این گرایش ایرانیان به تعزیه از اولین نشانههای ملیگرایی آنان و قد علمکردن آنها درمقابل اعراب به شمار میرود.
از سقوط بغداد تا سلطنت صفویه
بغداد در سال 659 ق با سقوط هلاکوخان فتح گردید و دوران خلافت عباسیان پایان یافت. به زعم «خدوم جمیلی» که این اتفاق را ناخوشایند میبیند و دوران پس از سقوط بغداد را دوران سیاه مینامد، «یعقوب آژند» آن را دروان گشایش امور شیعیان میداند. در این دوران مراسم عزاداری ماه محرم باشکوه بیشتری برگزار و امکان حضور علمای بزرگ شیعه نیز در این مراسم فراهم میشود. این روند تا پس از سقوط ایلخانیان و حاکمیت تیمور تداوم مییابد.
البته در دوران تیمور به دلیل منش دمدمی مزاجی وی تا حدودی دچار وقفه میشود. این قضیه در زمان سلطان حسین بایقرا نیز تکرار میشود و او نیز تحت تأثیر علمای شیعه یا علمای سنی، سنت عزاداری را تکریم یا تقبیح مینمود. در این زمان است که ملاحسین واعظ کاشفی، کتاب «روضه الشهدا» را تألیف کرد که بازتابی مستقیم از آیینهای عزاداری شیعیان بود و بعدها به عنوان الگویی برای روضهخوانیهای ایام محرم قرار گرفت. پس از دوران مغول، به دوران سلطنت صفویه میرسیم. دورانی که تشیع مذهب رسمی کشور شد.
برخی از پژوهشگران پیدایش تعزیه را مربوط به اواسط یا اواخر دوره صفویان و بعضی به دوره زندیان و گروهی به اوایل عهد قاجار میدانند. هر چند بعضی از نویسندگان و تاریخ نگاران، مراسم سوگواری و دستهگردانیهای دوره دیلمیان را که گویا گهگاه شبیههای صامتی نیز همراه دستههای عزادار بوده است، آغاز تعزیه پنداشتهاند (شهیدی و بلوکباشی). احمد شاملو از م. ر. اسلامی نقل میکند که: «شاه عباس کبیر پس از آمدن خارجیها و عیسویان جلفا ملاحظه کرد که برخی نمایشات مذهبی از طرف آنها انجام میگیرد و این امر را پسندید و از شیخ الاسلام خواست برای وقایع کربلا نیز همین عمل را انجام دهند. پنجاه و چهار مجلس ساختند و تعزیه خوانی را بنا نهادند. در زمان نادرشاه و دوره زندیه، تعزیه خوانی تا حدی متروک شد و تا اوایل قاجار نیز چنین بود ولی ناصرالدینشاه دستور داد که تعزیهخوانی را باز شروع کنند. تاجالشعرای اصفهانی را مأمور سرودن اشعار مناسب کرد و او هم مطابق عهد صفویه، پنجاه وسه مجلس به نظم در آورد که هنوز هم مورد استفاده تعزیه خوانها است.»
در نتیجه فضای باز مذهبی بر برگزاری مراسمهای سوگواری در دوران صفویه، امکان تحول تعزیه به لحاظ فرم و اجرا و نزدیک شدن آن به آیینهای کهن ایرانی، فراهم میشود. آیینهایی که به لحاظ تاریخی به ایران، بینالنهرین و مصر باستان تعلق دارند و در بخش بعدی به آن خواهیم پرداخت. (ادامه دارد)