ایران و عربستان برای ازسرگیری روابط توافق کردند؛
تعداد بازدید : 0
تهران و ریاض در آغوش یکدیگر
نویسنده : مریم عمادی/ گروه سیاست
روز گذشته خبر رسید که با میانجی گری چین، دو کشور ایران و عربستان سعودی، روابط دو جانبه را دوباره از سر گرفته و قرار است سفارتخانههای دو کشور و تبادل سفرا تا دو ماه آینده انجام شود. همزمان با رسانهای شدن این خبر، گمانه زنیها درباره چگونگی و چرایی چنین توافقی که به طور ناگهانی در سر خط اول اخبار قرار گرفت، افزایش یافت.
میانجی گری چین
یکی از مهمترین نکات در توافق ایران و عربستان این بود که چرا تا پیش از این و در پنج دور گفتگو میان مقامها و نمایندههای تهران و ریاض، بغداد پایتخت عراق میزبان بود و قرار بر آن بود تا فرستادگان دو کشور در سطوح بالا در دور بعدی گفتگوها در بغداد مشارکت داشته باشند اما به یکباره مسیر میانجی گری عوض شد و پکن جای بغداد را گرفت؟ در باب نقش میانجیگرانه چین باید گفت که در چند ماه اخیر ما شاهد دو رخداد مهم بودیم؛ نخست، سفر رئیس جمهور چین به ریاض و حضورش در نشست مشترک کشورهای عربی بود و دوم سفر رئیس جمهوری ایران به پکن. به نظر میرسد ابتکار عمل در این باب از جانبشی جین پینگ، رئیس جمهوری چین ابتدا به طرف سعودی اعلام شده و بعد از آن در میانه رایزنیهایی که میان تهران و ریاض در پکن جریان داشته، با طرف ایرانی نیز مطرح شده و تهران نیز از این طرح استقبال کرده است. همین مقوله، زمینه و بستر را برای سفر محرمانه «علی شمخانی» دبیر شورای عالی امنیت ملی به پکن هموار کرده است. در آن سوی ماجرا منابع چین هم اقنضا میکند که هم با تهران روابط خوب و مسالمت امیزی داشته باشد و هم با عربستان سعودی؛ چرا که وزن و تأثیر گذاری اقتصادی ریاض برای پکن از یک منظر با اهمیت است و وزن و تاثیرگذاری ژئوپلتکی، امنیتی و سیاسی تهران از منظری دیگر. از همین رو پکن تلاش کرده این دو رقیب را نزدیک کند، چرا که احیای این رابطه در مسیر و همسو با منافع چین است بدونان که حساسیتهای دو بازیگر تحریک شوند.
اهداف عربستان از توافق با ایران
یکی از مهمترین پرسشها این است که چرا عربستان سعودی اساساً وارد روندی شد که منجر به وضعیت کنونی شده است؟ یکی از مهمترین این عوامل تجربه عربستان از شرایطی بود که در آن ایران، به دلیل تحت فشار قرار گرفتن از بازیگری که به دنبال تعامل است به سوی تقابل حرکت خواهد کرد. برای مثال در شرایطی که فشار حداکثری بر ایران اعمال میشد ایران در یک دوره با کنار گذاشتن رویکرد صبر استراتژیک به مقاومت استراتژیک روی آورد و در قالب این رویکرد، فشارهایی را به آمریکا و متحدان منطقهای آمریکا وارد کرد که یکی از آنها عربستان بود. حوادثی که در آرامکو روی داد، حملات ایران به عین الاسد پس از ترور سردار سلیمانی و حوادث دیگر عربستان را به این درک رساند که امنیت منطقه در شرایطی که ایران رفتاری تخاصمی در پیش بگیرد، یا حداقل به صورت فعال از خود دفاع کند، چگونه خواهد بود. عربستان در این وضعیت به روشنی دریافت که درحالت تخاصم عربستان بازنده خواهد بود و نخست اینکه نمیتواند از خود دفاع کند و دوم اینکه متحدانی هم نیستند که از این کشور دفاع کنند. در این وضعیت تحولی در نگاه عربستان نسبت به معادلات امنیتی منطقه و به تبع آن درباره نگاه این کشور به ایران و نقش آن در منطقهایجاد کرد. عامل دیگری که در نگاه عربستان به منطقه و ایران تحول ایجاد کرد، انتخابات آمریکا بود. این امر عربستان را واداشت که تحت فشار کشورهای غربی، مشکلات خود را با دنیای پیرامون خود حل کند. آمریکاییها در این وضعیت در دورانی بوده و هستند و در این گذار بینالمللی هنوز بلاتکلیفاند. آنچه واضح هست آمریکا به سمت تقابل با چین حرکت کرده و آشکارا فعالیتهای خود را به سمت تقابل با چین در شرق آسیا متمرکز کرده است. ازاینرو در دورههای مختلف حتی در دوران ترامپ به صورت مشخص و در دوران دموکراتها، چه اوباما و چه بایدن انگیزه عمده این است که مسائل منطقه را باید خود کشورهای منطقه حل کنند و آمریکا دیگر نقش فعالی نخواهد داشت .....