
ادامه پیگیریهای داروهای قاچاقی این بار در گفت و گو با رئیس انجمن داروسازان تهران:
تعداد بازدید : 3
بازارهای ناصرخسرویی به کجا وصل است
نویسنده : دریا وفایی / گروه جامعه
بنده خدا ناصرخسرو قبادیانی چه میدانست که روزگاری بیشتر از آنچه که از جهت حکمت و شعر و سفرنامههایش در اذهان تداعی شود، نامش به برکت وجود شارلاتانهای دارویی، برسر زبانها می افتد. سالهای سال است که بازار ناصرخسرو تهران گوی سبقت را از دلالهای دارویی سایر شهرها ربوده است.
حتی به قول برخی از وزارت بهداشتیها، هر دارویی اعم از اصل و قلابی که دربدترین شرایط کشور، نیست و نایاب میشود را میتوان با چندین برابر قیمت از ناصرخسرو تهیه کرد. البته حضرات باید کلاهشان را بالاتر بگذارند که چنین شیادانی به راحتی میتوانند با جان و مال میلیونها نفربازی کنند.
اما این بازارها به کجا و چه افرادی وصل هستند؟ چگونه است که پلیس و دستگاه قضایی زورشان به این افراد نمیرسد؟ و سؤالات و پیش فرضیههایی از این دست که وقتی در پیگیری و گزارش قبلی از خودِ دلالان جویا شدیم، بعضیهایشان سرنخهای عجیب و غریبی به دستمان دادند. با همان لحن و بیان غلیظ ناصرخسروییِ پایتخت میگفتند: «اگرراست میگی برو سروقت گنده هاشون که اون بالا بالاها نشستنُ و پولای کلفت این بازار توجیبشون میره...». ظاهراً بیراه نمیگفتند، چراکه وقتی با چند نفرازهمین مسند نشینان وزارت بهداشت و تعدادی از داروخانه داران سرصحبت را باز کردیم، تلویحاً و گاه مستقیماً تائیداتی براین چرخه نامیمون داشتند.
با این حال از آن جا که پرونده داروهای ناصرخسرویی همچنان نزد نسل فردا باز است، تا رسیدن به منابع اصلی و شفاف سازی های بیشتر، گفتگو و گزارشهایمان ادامه دارد. برهمین اساس اینبار دو پرسش فوق را با سید حمید خویی رئیس انجمن داروسازان تهران مطرح کردیم.
وی ابتدا با لبخند در صحبتی دوپهلو جواب داد: ما همیشه از روی پرده صحبت میکنیم وهیچ وقت از پشت پردهها صحبتی نمیکنیم. سپس ادامه داد: من شخصاً به عنوان یک داروساز و یک دانشگاهی، فکر میکنم این برای نظام ما یک عیب است که سالهای طولانی و بلکه دههای متعددی است که نتوانستیم یک پدیده آلوده کننده مرضی به نام ناصرخسرو را جمع کنیم. هرچند فکر میکنم حالا دیگر این پدیده اسمش ناصرخسرو نیست و درهمه نقاط کشور منتشر شده است.
خویی گفت: به عبارتی الان همه شبکههای اجتماعی ناصرخسرو است. یعنی الان هرکسی هردارویی را بخواهد، از طریق واتساپ و تلگرام و غیره در کمترین مدت از طریق گروههایی که دارو را قاچاق و عرضه میکنند، تأمین میکنند. لذا دیگر ناصرخسرو اسم یک لوکیشن جغرافیایی نیست، اسم یک ادبیات تأمین نامشروع دارو یا تأمین داروی قاچاق است.
از او پرسیدیم «این گروهها و افراد دارویشان را از کجا تأمین میکنند که قابل شناسایی و پیگیری هم نیستند و کسی هم از پسشان برنمی آید؟»، پاسخ داد: اتفاقاً کاملاً قابل شناسایی هستند منتهی ارادهاش وجود ندارد.
سؤال کردیم «به چه دلیل ارادهاش وجود ندارد؟» با کمی مکث گفت: آنهایی که باید پاسخگو باشند، باید جواب این سوالتان را بدهند.
وی دوباره مکثی کرد و ادامه داد: شاید یک مقدار هم بحث خلاء قانونی داریم. یعنی من زمانی که داروخانه 13 آبان بودم، میدیدیم که مثلاً برای جمع کردن قاچاقچی مقابل داروخانه، زنگ میزدیم به نیروی انتظامی، میآمد او را میگرفت و بعد از یکساعت هم آزادش میکرد. وقتی میپرسیدیم چرا، میگفتند ما یک محمل قانونی برای اینکه بتوانیم ایشان را به خاطر داشتن داروی قاچاق بازداشت کنیم، نداریم.
خویی در پاسخ به اینکه «آیا درخواستی برای رفع این نقص شده است؟ جواب چه بوده؟» گفت: بله بارها و بارها منتهی اجازه بدهید خیلی وارد تفصیلات نشویم که مثلاً اداره مبارزه با قاچاق کالا همیشه الویت هایی دارد. متاسفانه الویتش قاچاق دارو نیست.
القصه، شاید رئیس انجمن داروسازان تهران هم میخواهد به نوعی غیرمستقیم خاطرمان را جمع کند و بگوید: «بروید ببینید چرا نباید الویت سازمانی به این مهمی و کلیدی، موضوعاتی چون مبارزه با قاچاق دارو و قاچاقچیانش باشد...».
خدا را چه دیدیم شاید روزی، دیگر نام ابومعین ناصر بن خسرو بن حارث قبادیانی بلخی، تداعی کننده شارلاتانهای دارویی نباشد.