
یک جامعه شناس در خصوص حوادث اصفهان:
تعداد بازدید : 0
تبدیل مطالبه به منازعه بدلیل نبود مهارت گفت و گو است
استاد جامعهشناسی دانشگاه آزاد اسلامی اصفهان گفت: تبدیل مطالبه به منازعه و درگیری، بدنبال نبود مهارت گفت و گو برای رفع مشکلات رخ میدهد. رضا اسماعیلی افزود: این مشکل در جوامعی نمود دارد که نمیتوانند مسائل خود را بصورت گفت و گو حل کنند و بجای آن به روشهایی مانند خشونت و نزاعهای خیابانی که منجر به قتل و ستیزه جویی جسمی میشود روی میآورند. وی با بیان اینکه در همه جوامع اختلافات در هدف و راه و روش رسیدن به اهداف وجود دارد، گفت: برای حل این مساله باید پنجرههای گفت و گو باز شود که این مساله در خانواده شروع میشود و سپس به مدرسه و دانشگاه میرسد. این پژوهشگر اجتماعی افزود: معلمان و استادان در سیستم آموزشی باید بتوانند گفت و گو کردن برای دست یافتن به راه حل و توافق را به دانش آموزان و دانشجویان آموزش دهند. این استاد جامعه شناسی گفت: رسانهها نیز در این بخش سهم مهمی را عهده دار هستند و باید برنامههای گفت و گو محور داشته باشند.
-
نقش مهم سیستمهای واسط برای انتقال مطالبات مردم به مسوولان
وی نقش سیستمهای واسط برای انتقال مطالبات مردم به مدیریتها را نیز بسیار مهم برشمرد و گفت: این سیستمها اقدامی اجتماعی انجام میدهند و با انتقال مطالبات و انتظارات مردم به مدیران و مسوولان نقش مهمی در تصمیم سازی برای رفع مشکلات دارند.
اسماعیلی افزود: وقتی این چرخه و فرآیند به نحو مطلوب طی نشود جامعه دچار مشکل میشود و به نوعی نظام ارتباطی تصمیم گیران و کسانی که در تصمیمات ذی نفع هستند دچار یک فلج ارتباطی و یا کاستی در این زمینه شود. وی تصریح کرد: سیستم پس از مدتی به جای گفت و گو ها و ارتباطات معقولانه وارد فرآیندهای تنازع و نزاع میشود که شکل زد و خورد پیدا میکند.
این پژوهشگر اجتماعی گفت: تشکلها، انجمنها و سازمانهای محلی و مردمی میتوانند این مسائل را پیگیری کنند و برای این منظور شاید سالها و ماهها با سیستمهای تصمیم گیر چانه زنی کنند تا به توافق برسند.
اسماعیلی با بیان اینکه حیات سیستمی مانند آب در گرو این است که به مطالبهها برای آن پاسخ داده شود، افزود: در موقعیت جامعه تمدنی اصفهان باید مساله آب را با تصمیمات تدریجی و نه زمان بَر، از حالت انباشت خارج و در مدار منطقی و آرام قرار داد. وی خاطرنشان کرد: جامعه ایران مانند سایر جوامع از گروهها و اقشار متنوعی برخوردار است که مطالبات آنها یکسان نیست، بخشی مطالبات حالت عمومی دارد و مربوط به بیشتر مردم است اما وقتی مطالبات بصورت خاصتر، گروهی و قشری میشود ممکن است تفاوتهایی داشته باشد.
-
سیاست تاخیری مسوولان در پاسخگویی؛ عامل دیگر تغییر رویه بیان مطالبات
این جامعه شناس افزود: از دیگر عوامل تبدیل بیان مطالبات به تنازع و درگیری میتوان به سیاست تاخیری مسوولان در پاسخگویی به خواستههای جامعه و مردم اشاره کرد. وی ادامه داد: جامعه ایران جامعهای است که بطور مُدام انباشتی از انتظارات و خواستهها را تجربه میکند و مدیران بطور معمول در پاسخگویی به مباحث رفاهی و خدمات زیربنایی که برای جامعه لازم است از سیاست تاخیری استفاده میکنند.
اسماعیلی افزود: برخی مسوولان رسیدگی به مشکلات را به آینده ارجاع میدهند و از آنجا که متوسط مدت مدیریتها زیر چهار سال است معتقدند که پس از این دوره دیگر مسوولیتی ندارند و کسی نمیتواند تحقق آن وعده را از آنها بخواهد.
-
تلاش عدهای برای دامن زدن به اختلافات و تبدیل مطالبات به تقابلهای حکومتی
اسماعیلی با بیان اینکه مطالبی که تاکنون گفته شد از زوایه درونی بود، افزود:: از زاویه بیرونی دامن زدن به این منازعات و اختلافات بحثی است که بسیاری تمایل دارند که این مطالبات را به منازعات سیاسی و تقابلهای حکومتی تبدیل کنند که نباید نادیده گرفته شود.
وی تصریح کرد: تلاشهای بیرونی صورت گرفته تا آب به عنوان خواسته، انتظار طبیعی و نیاز اقتصادی و معیشتی سمت و سوی خاص پیدا کند و به یک مساله و منازعه سیاسی تبدیل شود و رسانههای مربوطه نیز در این مسیر اقدامات و تلاشهای خود را میکنند.
-
استفاده از رویکرد فعال به جای رویکرد منفعل
اسماعیلی با بیان اینکه در واقع استفاده از رویکرد فعال به جای رویکرد منفعل در این زمینه میتواند بسیار راهگشا باشد افزود: اکنون دچار فقدان دیپلماسی آب بین استانهای مختلف هستیم که نیاز است نخبگان از صنف اندیشمندان، کشاورزان و معتمدان به گفت و گو پیرامون آب بپردازند و از سوی دیگر گفت و گوی سیاسی در حد مذاکرات رسمی بین استانداران، ائمه جمعه و نمایندگان مجلس در استانهای مختلف صورت گیرد. وی ادامه داد: همچنین دیپلماسی رسانهای برای حل این منازعات برای رفع فقدانهایی که در مجموعههای مدیریتی در حوزه افکار و ارتباطات وجود دارد نیاز است. این جامعه شناس افزود: ساختار واقعیتی که این مساله در آن شکل گرفته است مانند محدودیتهای محیطی از جمله کاهش بارندگی، نامناسب بودن کشتها و افزایش سطح زیرکشتهایی (که مدام هر سال به آن اضافه شده است)، افزایش تعداد حلقههای چاه و نبودن آمایش سرزمین پیرامون حوضه آبریز زاینده رود و از سوی دیگر مساله ضعف مدیریتی چالشهای مهمی است که رفع آن نیازمند بازاندیشی جامع است.