نقد سینمایی «مولان» اثر خبرساز این روزهای سینما
تعداد بازدید : 3
آنارشیست فانتزی
نویسنده : علی رفیعی وردنجانی
«مولان» فیلمی با انگارههای آنارشیستی از سوی زنان است که به طور هوشمندانه این رویکرد را در موازات حفظ خانواده نمایش میدهد. همه داستانها قائم به ذات پیرنگ به نوعی در ستایش زنان نوشته میشوند و عملاً داستانی که شامه مخاطب را به بوی زنانگی معطر نکند عاری از احساسات و تجربه است. مسئله بزرگی که با داستان به ظاهر عادی سینمایی «مولان» دارم اینجا شکل میگیرد که زنانگی در داستان یک فیلم تبدیل به دستمایهای برای انقلاب تفکر با گرایشات ضد اجتماعی میشود.
افسانه شرقی
باوجود آنکه هالیوود با تکیه بر تکنولوژی و داستانسازی توان خلق افسانههای متعدد را دارد اما برای ایجاد یک مفهوم انسان دوستانه به سراغ افسانههای شرقی با رنگ و لعاب فانتزی میرود. مولان که از کودکی مهارت بالایی در هنرهای رزمی دارد از سوی جامعه مورد پذیرش قرار نمیگیرد، آنان انتظار دیگری از یک دختر بچه دارند و سعادت او و خانوادهاش را در همسرداری میدانند. او مجبور میشود برای نجات کشورش به ظاهر مردانه خود را به سربازخانه معرفی کند و رو در روی نیروی ساحرهای قرار بگیرد که خود از نادیده گرفته شدن رنج برده و اکنون برای انتقام برخواسته است. آنارشیست پروری در فرهنگ سینمایی هالیوود به صورت عمقی و سطحی این روزها به عنوان یک ابزار فرهنگی استفاده میشود. داستان پرواضح به مخاطب میگوید یک زن از نظر توان جسمی چیزی از مرد کم ندارد و میتواند دوشادوش یا در مقابلش مبارزه کند. این تفکر برای زایش بهتر و مفهومیتر در ابعاد جغرافیایی قرار میگیرد که روایتهای ضد و نقیض زیادی از نادیده گرفته شدن زنان در خود دارد؛ منظور از جغرافیا تنها چین نیست بلکه نیم کره شرقی است و برای ایجاد کاتارسیس از بنیاد خانواده استفاده میکند. خانوادهای که در آن پدر به «مولان» و تفاوتهایش افتخار میکند اما برای حفظ حریم اجتماعی خانوادهاش مجبور به مخالفت با او میشود. فیلم به شدت سرگرم کننده است و با تکیه بر این المان مخاطب را برای پذیرش هر مفهومی آماده میکند.
ققنوس در برابر عقاب
از نظر رفتارشناسی هر پدیدهای که باعث تحریک انسان برای یک انقلاب درونی شود میتواند نشانههایی از رهایی به وجود آورد. از رفتار «مولان» نسبت به خانواده و جامعه خود میتوان این گونه برداشت کرد که برای ابراز تواناییها نباید با خانواده مبارزه کرد بلکه باید با فرهنگ منسوخ شده جامعهای مبارزه کرد که خانواده را وادار به چشمپوشی در برابر توانایی اعضا کرده است. این مفهوم در متن بسیار کاربردی و فرهنگی است اما هنگامی که موضعی به عنوان هالیوود آن را برای مخاطب تولید میکند میتواند خطرآفرین باشد. به هیچ عنوان قرار نیست با چنین یادداشتی موضع ضد بر مفهوم تولید شده بگیرم چراکه در حال انجام همان عملی هستم که از سوی آنان انجام شده اما لازم می دانم این تذکار را در یادداشت خود بگنجانم که حرف راست بیگانه دلیل بر دوستی او با شما نیست. چالههای فرهنگی زیادی در جوامع شرقی و مشخصاً کشورمان ازجمله تبعیض جنسیتی میان زنان و مردان وجود دارد و لازمه مرتفع ساختن آن بازنگری براساس اصالت فرهنگی در هر جغرافیا است نه تقلید از یک فرهنگ دیگر با این نگرش که آنان اینگونه اندیشیدهاند و پیشرفت کردهاند پس ما هم میتوانیم با چنین اندیشهای پیشرفت کنیم. جنس زن در جامعه و شخصیت او بیان کننده میزان پیشرفت کشور از نظر فرهنگی است. اما نمیتوان چالهها را با افزایش حس مبارزهجویی پر کرد. البته این حس از شخصیت اصلی فیلم «مولان» ساخته نمیشود بلکه از ساحرهای که از نادیده شدن به انتقام برخواسته و در آخر خود را فدای قهرمان داستان میکند بروز مییابد. درواقع سیاست پشت این فیلم بسیار هوشمندانه طراحی شده است. فیلم قهرمان را انسانی پایبند به خانواده و اخلاقیات ساخته و در جریان ضدقهرمانسازی خود مفهومی تولید میکند که عملاً مخاطب را دعوت به انقلاب میکند. به برخورد اولیه فرمانده با «مولان» دقت کنید، او را دغلباز عنوان میکند و از ارتش بیرون میکند. آنچه باعث پذیرش و آرام شدن فرمانده در برابر قهرمان قصه میشود نه میل شخصی بلکه نگاه و نظر مردان ارتش به زنی است که زندگیشان را نجات داده است. نمایش ققنوس به عنوان حامی قهرمان قصه و تبدیل شدن جادوگر به عقاب تنها یک بازی برای ایجاد مسیر داستان در فیلم است و البته همچنان گویای یک افسانه شرقی. از سوی دیگر میبینیم مولان موضع محافظهکارانه خود را در برابر هم رزمان مرد حفظ میکند و تا آخرین لحظه در ارتباط آنان به صورت جنسیت حقیقیاش اکراه دارد.
ساختار
فیلم از نظر تلفیق تکنیکهای سینمایی (بازسازی تصاویر رایانهای) با مهارت بالایی ساخته شده است و با یک روایت کلاسیک داستانی فانتزی را به بهترین شیوه و کاملترین نوع بیان میکند. دوربین نگاه ویژهای به شخصیت اصلی دارد و تنها از دید سوم شخص او را نمایش نمیدهد. رنگها تأثیر بالایی بر درک کودکان دارند و به راحتی در برقراری ارتباط با عامه جامعه موفق است. هنرهای رزمی در این فیلم به طور باورپذیری ارائه شدهاند و از زیادهگویی پرهیز شده. استفاده ازدو بازیگر شناخته شده در این زمینه: دنی ین و جت لی در ایجاد تعلیق اقتصادی برای فیلم موفق بوده است.
سینمایی «مولان» ساختار سادهای برای پذیرش و درک مفهومی انتخاب کرده و خانواده را دستمایهای برای تشویق به یک مبارزه اجتماعی قرار داده است.