زندگی تا حدی شبیه به تبلیغات است
نویسنده : مرضیه ربیعی
زندگی تا حدی شبیه پول خرج کردن برای تبلیغات است. بعضی اوقات به نظر غیرمنصفانه میآید. شما تمام تلاشتان را میکنید، اما نتیجهای عایدتان نمیشود. شما با دیگران مؤدبانه رفتار میکنید در حالی که رفتار دیگران با شما ظاهراً با ادب نبوده است. شما حسابی کار میکنید و عرق میریزید در حالی که دیگران دارند بیکار میگردند و تفریح میکنند. مسلماً شما باید به کارتان ادامه دهید و رفتار و عملکرد دیگران نباید شما را تحت تأثیر قرار دهد. بالاخره یک روز نتیجه تلاش صادقانه خود را میگیرید، اما هرگز نمیفهمید پاداش چه کاری را گرفتهاید و چرا. گاهی دوست داریم همه چیز را به حساب خوششانسی بگذاریم و اگر در گذشته کاری را انجام دادهایم که حالا نتیجه داده است آن را به حساب بخت و اقبال خوبمان بگذاریم. به هر حال زندگی در جریان است و شما نیز کماکان با آن پیش میروید. نمیتوان با دیدن یک یا دو مانع تسلیم شرایط شد و دست از تلاش کشید زیرا تشخیص موانعگذاری آنها خارج از توان ماست. همیشه سعی کنید از راهنمایی حس خود نیز استفاده کنید در کنار گوش دادن به عقل صدای دل را هم بشنوید؛ حس شما با شما حرف میزند و راه را نشانتان میدهد. با پشتکار به راه خود ادامه دهید و به نتیجه کارتان مطمئن باشید، اما متوجه نمیشوید که از کدام بخش زندگی بهترین پاداش نصیبتان شده است. بیشتر مردمی که احساس خوشبختی میکنند و تا حد امکان تعادل را در زندگی خود رعایت کردهاند توصیه میکنند که گاهی جستوجو برای موفقیتها، پاداشها، منافع و به طور کلی نتیجه هدف، خود هدف را تحتالشعاع قرار میدهد پس بهتر است گاهی از مسیر رسیدن به هدف لذت ببرید و آنقدر به نتیجه کار فکر نکنید مثل مسافری که قصد سفر به شهری خوش آب و هوا را دارد اما در طول راه چنان درگیر ماشین و مسائل جزئی میشود که اصلاً جاده و مناظر زیبا را نمیبیند فقط به فکر رسیدن به مقصد است.