
آئین شب«یلدا» را بهانهای برای لمس شکاف طبقاتی نکنیم
تعداد بازدید : 0
گرمای یلدا گرفتارِ تجملگرایی و سوز گرانی!
نویسنده : مریم کاظمیان فرد
«یلدا» نزدیک است؛ شبی طولانی که ایرانیها دور هم جمع میشوند، آمدن زمستان را جشن میگیرند، انار و هندوانه میخورند، با آجیل خود را سرگرم میکنند؛ خلاصه در آخرین شب پاییز حسابی خوش میگذرانند. اما چه سود که حتی یلدای زیبا هم از تیغ تیز و برنده تجملگرایی و فخرفروشی در امان نمانده است و حضور تکنولوژی نیز درد این تفکرات نابخردانه را بیشتر و بیشتر میکند. اینکه دیگر یلداهایمان به گرمی سالهای پیشین نیست، موضوعی است که پاسخ آن را تنها در زندگی روزمره خودمان باید جستوجو کنیم؛ زیرا دیگر به دانههای بلوری و خوشرنگ انار و هندوانه قاچ شده راضی نیستیم و حتماً باید دیزاینهای آخرین مدل را وارد سفرههای خود کنیم.
در حقیقت شادی یلدا زمانی از خانههای ما رخت بربست که تصمیم به واردکردن سبک زندگی لاکچری به منازل خود گرفتیم و قلبمان از تجملات پر شد. در گوشهای آرایش مخصوص شب یلدا با تم قرمز چشم و دلمان را سیر کرد و در گوشهای دیگر، مشتاق و خرامان برای مجلسی آماده شدیم که حتی نامش را نمیدانیم! مجلسی که قرار است به بازدید از تحفههای خانواده داماد برای عروس برویم و ناظر کیفیت رنگ لباسها یا رنگ میوهها باشیم و خدا نکند که خانوادهای وسع و سفرهاش کوچکتر از این آرزوها باشد؛ آن وقت تا آخر دنیا خاطرهای بد از این شب زیبا به یادش خواهد ماند.
نباید فراموش کنیم که گرانی بازار، برای بسیاری از اقشار جامعه سخت خواهد بود و تصاویر منتشر شده از شبهای لوکس و پر زرقوبرق حقیقتاً تأثیر مثبتی بر قلبها نمیگذارد؛ بلکه گرمای شبنشینیهای خانوادهها را به سرمای فراموشی یکدیگر میسپارد. چون آیین «شب چله»، هویت فرهنگی را تقویت و ارتباطات خانوادگی، قومی و اجتماعی را منسجم میکند. آیین شب چله مطابق با هر یک از مراسم جوامع بشری، از کارکردهای اجتماعی و فرهنگی برخوردار است. یکی از مهمترین کارکردهای اجتماعی آیین شب چله، بازتولید مناسبات اجتماعی است که به تقویت کنشهای متقابل اجتماعی میانجامد. یکی دیگر از موثرترین کارکردهای اجتماعی برگزاری آیین شب چله، هویتآفرینی است؛ بدین معنا که خانوادههای ایرانی در این ضیافت، هویت قومی و ملی ایران را مکرر بازتعریف میکنند. دورهمنشینی خانوادهها در این شب نیز ارتباطات خانوادگی را استحکام میبخشد و شبکههای ارتباطات قومی را که به دلیل توسعه شهرنشینی و برخی مشکلات اقتصادی و اجتماعی در این روزها تضعیف شده است، احیا میکند.
از نگاه دیگر، این جشن کهن ایرانی، درمعرض خطر است؛ نه به خاطر هجوم فرهنگهای دیگر به ایران و نه تحتتأثیر ژانویه یا «هالووین» بلکه به خاطر مشکلات اقتصادی که مردم درگیر آن هستند. یک عده در این شب گرفتار تجملات هستند و یک عده مانده در تهیه مایحتاج روزانه. یلدا یک جشن است اما کمکم در حال تبدیل شدن به یک دردسر برای خانواده شده است. پدر و مادر وقتی در حال حساب و کتاب خرج زندگی خود هستند، با خود میگویند: حالا با این یلدا چه کنیم؟ آجیل را قیمت کردم، کیلویی خدا تومان! انار و هندوانه را که نگو. پدربزرگ و مادربزرگ بازنشسته، با هم حساب و کتاب میکنند که کجای خرج زندگیشان را بزنند تا یلدا را براساس سنتهای قدیمی برگزار کنند. به بچهها و نوههای خود شامی بدهند، آجیلی بخرند، هندوانهای قاچ کنند و اناری دانه کنند. این مشکلات کمکم موجب میشود که بزرگترها زیر فشار اقتصادی سعی کنند سنتهای هزینهدار را حذف کنند. وضع اگر به همین منوال باشد، کمکم خود جامعه یلدا را حذف خواهد کرد. چند سال دیگر باید شاهد باشیم که یلدا تبدیل به یک خاطره شود. شاید وقتی مویی سفید میکنیم به فرزندان و نوههای خود میگوییم یادش به خیر؛ آخرین شب پاییز جشنی بود به نام «یلدا» که خانواده دور هم جمع میشدند، میگفتند و میخندیدند. آجیل میخوردیم، انار با گلپر. سنتها به همین راحتی حذف میشود. کمکم یلدا، نوروز، چهارشنبهسوری و... به پایان میرسند و زندگی ماشین حساب و کتابدار، جای تمام سنتها را میگیرد. در زندگی امروز سرپرستهای خانواده مجبور هستند برای رتقوقتق امور زندگی، قلم قرمز به دست بگیرند و خیلی از رسمها و تفریحهای خود را حذف کنند تا چرخ لنگ زندگیشان بچرخد. بحرانهای اقتصادی کانون خانواده را هدف میگیرد. آنهایی که دستی بر آتش تصمیمگیری دارند، باید این هشدارها را جدی بگیرند. آنها باید بدانند که خطر بزرگ کشور، جیبهای خالی است.