اگر حذف عادتهای فکری کهنه برای شما بیمعنا باشد، یا به عبارتی اهمیتی نداشته باشد، نمیتوانید آنها را برای همیشه حذف کنید . این مهم نیست که هرکسی به شما میرسد، بگوید این تغییر چهقدر مهم است، زیرا اگر این کار برای خودتان اهمیت نداشته باشد، دوباره به عادتهای گذشته برمیگردید و آنها را ادامه میدهید و با توجه به فهرست بهانههای خود، آنها را توجیه میکنید . اگر پاسخ این پرسش که آیا واقعا میخواهم این تغییر صورت بگیرد، مثبت باشد، برای ادامه کار و رسیدن به موفقیت، همین کافی است . اما اگر کوچکترین تردیدی دارید، بهانهجویی قدیمی شما باز هم مطرح خواهد شد و به عادتهای کهنه و قبلی خود بازخواهید گشت . اگرچه عادتها از قدمهای کوچک شروع شدند و یکییکی منجر به عادت مخرب شدهاند، اما شما میتوانید هماکنون تصمیم بگیرید فردی باشید که خود را از تمام محدودیتها رها سازید . همین یک فکر اساسی که این کار برای من با معناست یا اهمیت دارد، حتی اگر هیچ کسی مرا درک نکند و من ندانم این کار چگونه شکل میگیرد و این کاری است که میخواهم حتما انجام دهم، شما را در مسیرجدیدی قرار خواهد داد . هر قدم از این جایگاه جدید منجر به جایگاه دیگری خواهد شد تا سر انجام به آزادی میرسید که ناشی از زندگی بدون بهانه است . درون شما جایگاه خاص و خلوت خصوصی است که هیچ کسی به آن دسترسی ندارد. این جایگاه همان نقطهای است که شما با خودتان کاملا صادق هستید؛ جایی است که میدانید چه رویا و آرزویی دارید؛ در نهایت جایی است که قادر به انجام کاری هستید که موجب میشود بر این عادتهای کهنه فکری و رفتاری، غلبه کنید و فائق آیید.