دو چهره اصولگرا، این روزها کانون گمانهزنیهای انتخاباتی هستند. علیلاریجانی و محمدباقر قالیباف. اولی شناختهترین نماینده مجلس است که از مجلس هشتم تاکنون از سوی مردم قم بهعنوان نماینده به مجلس راه پیدا کرده و کرسی ریاست در اختیار او بوده است. از مجلس هشتم به بعد او بر کرسی ریاست مجلس تکیه زده، اما ظاهراً اما و اگرهایی درمورد تداوم حضورش در مجلس یازدهم و کرسی ریاست وجود دارد. تلاشها برای کنار گذاشتن لاریجانی از صحنه رقابت یا حداقل پایین کشیدن او از کرسی ریاست مدتهاست آغاز شده است. هدف این است که او در انتخابات مجلس یازدهم شرکت نکند که البته اگر لاریجانی قصد شرکت داشته باشد، شاید مانند انتخابات دهم مجلس با اصلاحطلبان مذاکره کند. از سوی دیگر مخالفان لاریجانی در قم درصورت تصمیم حضور او در انتخابات، اقدام به معرفی کاندیداهایی میکنند که رأی او را بشکنند و نگذارند او به مجلس راه پیدا کند یا با حداقل رأی وارد بهارستان یازدهم شود. تا پیش از این اسامیای همچون سعیدجلیلی و علیرضازاکانی بهعنوان آلترناتیو به گوش میرسید. اما شنیده میشود شورای هماهنگی اصولگرایان استان قم، بعد از بررسی گزینههای مختلف برای پر کردن لیست سهنفره خود در انتخابات مجلس شورای اسلامی؛ درنهایت علیرضا زاکانی، احمد امیرآبادیفراهانی و مجتبی ذوالنور را بهعنوان کاندیداهای خود معرفی کرده تا از هماکنون صدای ساز اختلاف و چنددستگی و انشقاق در سنگر اصولگرایان به گوش برسد. هرچند «محمدرضا باهنر» همین «وحدت» را پاشنهآشیل اصولگرایان دانسته است!در عرض ده سال شرایط عوض شده است؛ در انتخابات 86 و 90 کمتر اصولگرایی را میتوانستیم پیدا کنیم که «لاریجانی» گزینه اصلی او برای ورود به مجلس و جلوس بر کرسی ریاست این نهاد قانونگذاری نباشد. اما پس از آن لاریجانی رویکرد خود را تغییر داد؛ به نحوی که در انتخابات 94 نام علی لاریجانی در لیست امید که منتسب به اصلاحطلبان است، منتشر شد که دلیلش واضح بود. همین موضوع به علاوه حمایتهای لاریجانی از روحانی و ماجرای معروف مصوبه بیست دقیقهای برجام و همنشینی با رهبر ممنوعالتصویر اصلاحات و...، لاریجانی را از چشم بخشی از اصولگرایان انداخت. خواسته یا ناخواسته، شایعات و حواشی پیرامون دستگاه قضا در دوران ریاست برادر لاریجانی و ماجراهای پس از کناررفتن آیتاله آملیلاریجانی روی جایگاه رئیس مجلس هم تأثیر گذاشت و موجب شد تا برخی به این نتیجه برسند که دوران عبور از لاریجانیها آغاز شده است. عبور از نامزدهمیشگی جامعه مدرسین توسط جریانهای دیگر اصولگرا از قم استارت خورده است. و اما سردار اصولگرا... با مانیفست «نواصولگرایی» برگشته است؛ آن هم در حالی که هنوز هم هرچندوقت یکبار برخی اعضای شورای شهر کنونی تهران درباره هزینهکردهای سرسامآور و بدهیها و بخششها در دوران شهرداری قالیباف و بعضاً پروندههای فساد در آن دوران سخن میگویند و پرونده معاون خبرساز قالیباف هم روی میز است! سردار آخرین بار دست خالی از انتخابات برگشت؛ البته اساساً تا آخر راه نرفته بود که برگردد. میانههای راه دستور «کنارهگیری» به او دادند و بهرغم میل باطنیاش از ادامه رقابت انصراف داد تا شاید آرا به سبد «رییسی» بریزد که پیشبینیها درست از آب درنیامد و اصولگراها «پاستور» را هم از دست دادند. حالا شهردار اسبق تهران دوباره دست به کار شده است و به نظر میرسد این بار دیگر منتظر رخصت همسنگریهای خودش هم نیست. علاوه بر «نواصولگرایی»، ایده «مجلس نو» را هم مطرح کرده است. در همین باره نامهای سرگشاده نیز خطاب به جوانان حزباللهی و مؤمن نوشت. تجربه به او ثابت کرده دقیقه 90 ممکن است تنها بماند و نمیتواند روی حمایت اردوگاه اصولگرا حساب بازکند، پس تصمیم گرفته یک تنه وارد گود رقابت شود و این بار به نظر میرسد علاوه بر انتخابات مجلس، لیدری اصولگرایان را هم نشانه و هدف گرفته است. جریان اصولگرا، لیدر و بزرگتر ندارد. «ناطق» که نیست و حضور دوباره او در جلسه اخیر جامعه روحانیت مبارز، با «اما»و«اگر»هایی مواجه شد و مخالفتهایی را به همراه داشت. به نظر میرسد اصولگرایان دیگر دلشان با ناطق صاف نمیشود. مرحوم مهدویکنی هم نیست و جای خالیاش حسابی به چشم میآید البته لاریجانی حتی در حوزه انتخابیهاش نیز شرایط مساعدی ندارد. در چنین شرایطی سردار، احتمالاً تصمیم دارد عَلَم لیدری به دست گرفته و حالا که نشد به ریاست پاستور برسد، حداقل کرسی ریاست بهارستان را تصاحب کند. به نظر میرسد دور از ذهن نباشد. بعیدتر از رئیسجمهورشدن یکی مثل احمدی نژاد که نیست!