دیدن اخبار قتل، تجاوزیا حتی خودکشی در روزنامهها میتواند بسیار تأثربرانگیز باشد. خیلی از افراد با خواندن این نوع خبرها اندوهگین میشوند و عقیده دارند نباید در روزنامهها چنین اخباری به چاپ برسد. از طرفی خیلیها هم معتقد هستند که باید واقعیتهای جامعه منعکس شود.
عدمرعایت اصول رسانهای در بحث شهروند خبرنگار
در این میان «پروین محمدی» روانشناس کودکان و زنان، از بُعد روانشناسی به بررسی موضوع میپردازد و میگوید: نخستین مشکلی که این روزها در این زمینه وجود دارد، بحث شهروند خبرنگار است، همچنین اصول رسانهای که آنها در انتشار اخبار رعایت نمیکنند و از تأثیر روانی آن بیخبرند. یعنی مردم فکر میکنند وقتی به آنها گفته میشود شهروند خبرنگار، باید بلافاصله خبر را با تمام جزئیات انتشار دهند و در وهله نخست، عکس قربانی را منتشر میکنند. این درحالی است که وقتی درمورد تجاوز به کودکان یا زنان صحبت میشود، اساساً نباید تصویر بچه و قربانی منتشر شود؛ چون بچه در سنی نیست که تشخیص دهد، از او اجازه گرفته نشده و نمیداند که چه اتفاقی برای او افتاده است. تجاوز، اتفاق کوچکی نیست؛ بلکه یک ترومای بزرگ است که وقتی اتفاق میافتد، همه قالبهای روحی و روانی را تحتالشعاع قرار میدهد. بیان کردن تجاوز، کمترین کاری که میتواند بکند این است: افرادی که «پدوفیلیا» یا بیماریهایی روانی مانند آن دارند، ممکن است بهدلیل ترس از عواقب آن، کنار بکشند و راه درمان پیش گیرند. رسانهای شدن این سبک خبرها موجب میشود ما بتوانیم متجاوزان بالقوه را آگاه کنیم و عقب بنشانیم. محمدی میگوید: بحث دیگر، مسائل و مشکلاتی است که برای خانوادهها پیش میآید. وقتی چنین اتفاقهایی میافتد، خانواده هنوز در شوک اولیه است و آمادگی بار روانی مضاعف را ندارد؛ یعنی هنوز خانواده با این اتفاق کنار نیامده و نپذیرفته است و وقتی ناگهان رسانهای میشود و از چارچوب خانواده خارج شده، وارد فضای عمومی میشود، بهویژه زمانیکه عکس و اسم قربانی هم منتشر شده، این خانواده احساس میکند که تمام کشور درمورد آنها صحبت میکنند. در واقع بحث حفظ حریم کودک و خانوادههاست.
مسکوتماندن مشکلی را حل نمیکند
«محمدمهدی فرقانی» رئیس دانشکده ارتباطات و روزنامهنگاری دانشگاه علامه طباطبایی، معتقد است: «رسانههای معتبر دنیا یک شیوهنامه دارند و در آن شیوهنامه نحوه پوشش اخبار منفی برای کسانی که در آن رسانه کار میکنند، بهطورکلی توضیح داده میشود. آنها برای اخبار جنایت، قتل، تجاوز، خودکشی، جنگ، زلزله و... دستورالعمل دارند؛ اینکه این اخبار از منظر تصویر، ویدئو و متن چگونه باید منعکس شود. اما ما در ایران چنین چیزی نداریم. رسانههای ما چنین دستورالعملی حداقل برای خودشان ندارند. البته ممکن است که بهصورت عرفی رویهای طی بشود. در این موارد وظیفه سردبیر است که این سبک اخبار را به دقت بررسی کند؛ بهشکلی که هم جنبه اطلاعرسانی آن نادیده گرفته نشود و هم در عین حال، بدآموزی بهدنبال نداشته باشد، تحریککننده نباشد و این موارد را تشدید نکند». فرقانی میافزاید: از سوی دیگر، نمیتوان بهکلی حکم داد که این اخبار باید کنار گذاشته شود و مسکوت بماند. مسکوت ماندنشان مشکلی را حل نمیکند و عوارض آن زیرپوستی توسعه پیدا میکند.
تأثیرگذاری برمحیط و کل جامعه
«اردشیر بهرامی» که جامعهشناس است نیز میگوید: بحث خودکشی نیز مانند تجاوز است. برای من بهعنوان یک کنشگر اجتماعی و پژوهشگری که در حوزه خودکشی کار میکند، پرسش است که چرا خودسوزی و خودکشی یک فرد با دلایل فکری، اعتقادی و خانوادگی اینهمه نمود پیدا میکند و فرآیندی به اخبار پیرامون این رخداد بدون رعایت اصول حرفهای و شیوه درست اطلاعرسانی دامن میزند. این موضوع تبدیل به مسئلهای اجتماعی میشود تاجاییکه مسئله از سطح فردی، خانوادگی و اجتماعی خارج میشود و شکل مسئلهای در سطح ملی را به خود میگیرد. به همین دلیل، این رفتار میتواند برای کل جامعهای که آن فرد و رفتار را مشاهده میکنند، بازخوردی جدی داشته باشد و با توجه به نقش آموزندگی آن، همیشه دیگرانی هستند که از این کار الگو بگیرند. بهرامی اضافه میکند: خودکشی وقتی در ملأعام باشد، هدفش نشاندادن نارضایتی و مسائلی است که قابل حل نبوده و فرد میخواهد آن را به کل جامعه نشان دهد. این فرد در نیت خود، به دنبال تأثیرگذاری بر محیط و کل جامعه است؛ بهخصوص که فردی بخواهد با تهیه کلیپی اقدام به خودکشی کند؛ بهویژه در گروههای جوانان و نوجوانان که سطح الگوپذیری و جامعهپذیری بیشتری دارند و بُعد هیجانی و عاطفی آنها نسبت به سالمندان بیشتر است، تأثیر بیشتری میپذیرند.