ماجرای رودستی که از اروپاییها خوردیم
نویسنده : مریم عمادی
تصویر تازه تحولاتی که درباره توافق هستهای ایران بهوقوع پیوسته، طی ماههای اخیر وضوح بیشتری یافته است. در این میان، بیش از هر چیز، موضع اروپا مشخصتر شده است. پیش از این، تحلیل موضع اروپا، به یک دوگانگی ختم میشد که مبتنیبر ناتوانی اروپا درمقابله با اقدامهای آمریکا و جنون «ترامپ»، درمقابل فشار ایران برای عمل بهتعهدهای اروپاییها به توافق هستهای بود. اما هفتههای اخیر نشان داد که اروپاییها بیش از آنکه از تغییر موضع آمریکا نسبتبه توافق ناتوان باشند، تمایلی به این امر ندارند و تمام نقش آنان درمورد توافق هستهای، به جلوگیری از خروج ایران از این توافق و ممانعت از واکنش دردناک تهران در مقابل خروج آمریکا از «برجام»، محدود میشود. درمقابل، تحریمهای آمریکا آرامآرام افزایش پیدا کرد تا زمینه برای تطبیق دیدگاه وسیع مربوط به طرح «کوشنر» برای خاورمیانه، فراهم شده و درگیری تاریخی میان اعراب و اسرائیل، به پایان برسد در گذشته، دولتهای اروپایی اینطور وانمود میکردند که از اجرای تعهدهای خود براساس توافق هستهای، ناتوان هستند و با قرار نگرفتن در جبهه «ترامپ» علیه ایران، قصد دارند راهحلی برای تنشها میان این دو کشور بیابند. اما چنین راهحلی محقق نشد و اکنون، ایران که از نقشههای آمریکا و اروپا آگاه است، اصرار دارد که اروپاییها به تعهدهای خود در برجام، عمل کنند. با روشن شدن موضع واقعی اروپا، تبلیغات رسانههای اروپایی علیه ایران افزایش یافت و طی آن، تلاش میکنند واقعیتها را طور دیگری نشان داده و تهران را ناقض قانون نشان دهند؛ درحالیکه حقیقت، برخلاف ادعای اروپاییهاست. رسانههای اروپایی سعی میکنند ایران را یک نظام سیاسی تعریف کنند که با گذشتن از حدود تعیین شده برای آن در مورد غنیسازی اورانیوم، به قوانین بینالمللی پایبند نیست؛ حال آنکه براساس واقعیت، ایران تاکنون به تمام تعهدهای خود درمورد توافق التزام داشته است. جالب آنکه پس از اعلام تصمیم ایران در رابطه با عمل نکردن به برخی بندهای برجام، قیامتی در آمریکا و اروپا به پا شد و «مکرون» و دیگر سران دولتهای اروپایی ضمن محکم کردن این اقدام ایران، در اینباره اظهار نگرانی کردند. در مقابل، زمانی که ایالات متحده از برجام خارج و موجب تنشهای منطقهای بسیاری شد، اروپاییها موضع مشابهی اتخاذ نکردند. سفسطههای اروپاییها باعث پنهان ماندن این واقعیت شده است که ایران نه تنها خود از توافق هستهای خارج نشده، بلکه تلاش میکند دیگر طرفها را به آن بازگرداند و خواستار عمل آنها به تعهداتشان است. مسئله مهمتر آنکه حتی اگر ایران از توافق هستهای خارج شود، به معاهده محدودیت انتشار سلاح اتمی، پایبند بوده و این جنبهای است که رسانههای غربی سعی در سرپوش گذاشتن بر آن دارند و ایران را محکوم به پایبند نبودن به قوانین بینالمللی میکنند. پرسشی که درباره رفتار اروپا و آمریکا در قبال ایران مطرح میشود آن است که چرا صحبت از برجام و فعالیتهای مربوط به برنامههای هستهای ایران، ناگهان به بحث درمورد نفوذ این کشور در خاورمیانه منتقل شد؟ چه بسا پاسخ، مربوط به نقش ایران در شکست دادن نقشههای آمریکا در مورد دولتهای مختلف منطقه باشد؛ زیرا ایران در شکست دادن تصورات آمریکا در مورد آینده سوریه، تقسیم آن و نابودی مقاومت در این کشور، نقشی اساسی داشته است. همانطورکه برنامههای آمریکا و اسرائیل درمورد سرکوب مقاومت فلسطین را نیز با شکست روبهرو کرد. شرایط در یمن، عراق و حتی ترکیه نیز به همین منوال بوده و سیاستهای ایران موجب شکست نقشههای آمریکا در این کشورها شده است. همین موضوع باعث شد ترامپ در توافق هستهای تجدیدنظر کرده و آن را به عنوان عاملی موثر در افزایش نفوذ منطقهای ایران قلمداد کند. به نظر میرسد برخی از سران دولتهای اروپایی نیز در این مورد با ترامپ اتفاقنظر دارند. امروز، اروپاییها در مرکز توجه قرار دارند و درحالیکه در گوشهای از جهان ایستادهاند، ایران تنها ازآنها میخواهد به تعهداتشان پایبند باشند. اروپاییها پاسخ قانع کنندهای برای ایران ندارند و به سمت تمرکز بر اقدام ایران برای افزایش غنیسازی اورانیوم فرار میکنند و به طور ضمنی به این نکته اشاره دارند که اقدام ایران درباره غنیسازی اورانیوم، آنها را به سمت جانبداری از ترامپ سوق میدهد. اما به این مهم توجه ندارند که رفتار آنها در برابر ایران، تنها موجب بیاعتمادی دیگر دولتها به اروپاییها و تعهدهای آنها در جریان توافقها میشود. در این میان، اقدام بریتانیا درمورد توقیف نفتکش ایرانی، یک تحول بارز در چارچوب موضعگیری اروپا محسوب میشود. این در حالی است که دیگر دولتهای اروپایی هنوز به صراحت انگلیس، در کنار آمریکا نمیایستند. با این وجود، میتوان گفت اروپاییها تلاش میکنند از طریق اینگونه اقدامات، موجب تضعیف ایران شوند. در مقابل، به نظر میرسد همانطورکه تهران بر عامل زمان تکیه دارد، پاریس، لندن، برلین و واشنگتن نیز بهدنبال خرید زمان بیشتر هستند. در این میان، اروپاییها به تفاوت نظامهای سیاسی خود با ایران، توجهی ندارند؛ گویا نمیدانند جامعه ایرانی نسبت به جوامع غربی، توان زیادی برای مقابله با فشارها دارد! از این رو، حساب کردن ایران روی عامل «زمان»، فایده بیشتری برای آن دارد. به این ترتیب، ایران میگوید نسبت غنیسازی اورانیوم را به 5 درصد رسانده است و مراحل بعدی راهاندازی نیروگاه آبهای سنگین اراک را در دستور کاردارد.
این گامها، تأثیر زیادی در موضع اروپا دارد؛ به این دلیل که موجب بازگشت امور به نقطه صفر میشود و این امر، مواضع داخلی ترامپ و رهبران اروپایی را بحرانیتر کرده و آنها را در برابر مسئولیت خروج از توافق هستهای و عمل نکردن به آن قرار میدهد؛ چیزی که میتواند تنشهای حساب نشدهای را بهدنبال داشته باشد.