مذاکره یا پاسخ متقابل کدام گزینه؟
نویسنده : زهرا کریمی/ کارشناس ارشد علوم سیاسی و روابط بینالملل
در هفتههای اخیر شاهد سرعت گرفتن تحریمهای اقتصادی آمریکا علیه ایران بودیم، تا آنجا که این تحریمها برای نخستینبار بخشی از نیروهای مسلح ایران را نیز در بر گرفت. اما مقابله ایران و آمریکا به کجا منتهی میشود مذاکره یا پاسخ متقابل؟ واقعیت این است که با تروریست خواندن سپاه معلوم شد که دیگر وزارت خزانهداری ایالات متحده آمریکا هیچ تحریمی ندارد که در مورد ایران اعمال نکرده باشد. ترامپ سعی کرده است با افزایش فشارها در راستای تروریستی قلمداد کردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تنش را به اوج برساند که یا ایران به تغییر رفتار دست بزند یا این که پای میز مذاکره حاضر شود. به عبارت دیگر اقدام آمریکا برای ایجاد شرایطی است که با ایران مذاکره کند. اما آیا این درگیری به میز مذاکره میرسد؟همانطور که در گذشته چنین شد و شاهد امضای توافق هستهای بودیم یا اینکه به یک تنشزایی متقابل ختم میشود، همانطور که ایران نیز با قرار دادن فرماندهی مرکزی آمریکا و نیروهای تابع آن در غرب آسیا در لیست تروریسم، به اقدام آمریکا در مورد قرار دادن سپاه در بین سازمانهای تروریستی واکنش نشان داد. یا اینکه در مقابل لغو معافیتهای واردکنندگان نفت ایران، این کشور نیز تهدید به بستن تنگه هرمز کرده است. یک پاسخ روشن برای این سوال وجود ندارد، در تاریخ، از زمان پایان جنگ جهانی دوم، شاهد برخورد بین نیروهای منطقهای و بینالمللی بودهایم، آنچه که احتمالات و نمونههای زیادی را پیش روی ما قرار میدهد. الگوی اولی که مطرح میشود، مربوط به نظام جمال عبدالناصر اتفاق افتاد. واقعگرایی اقتضا میکند که یادآور شویم عبدالناصر موفق شد وجهه منطقه را تغییر داده و از حرکات آزادیبخش در الجزایر و یمن جنوبی حمایت کند. در حقیقت، استقلال این دو دولت از سلطه انگلیس و فرانسه، دو پیروزی مهم برای جهان عرب محسوب میشود. این نقش حامی حرکات آزادیبخش ملی از چارچوب عربی به چارچوب آفریقایی منتقل شد. افزون بر آنکه مصر پس از جنگ سال 1967، طولی نکشید که یک جنگ فرسایشی را آغاز کرد و ارتش آن، با شکوهترین پیروزیها را در برابر نیروهای اشغالگر به دست آوردند. الگوی دیگری که وجود دارد، مربوط به رسیدن رابطه قوای بینالمللی با قوای منطقهای به مرحله جمود و سستی است، بدین معنا که هیچ یک از طرفین، موفق به تأثیرگذاری بر دیگری نشود. میتوانیم رابطه بین ایالات متحده و کوبا را به عنوان مثال برای این مورد ذکر کنیم. کوبا در برابر تلاشهای سیطره آمریکا از طریق ابزارهایی از قبیل تحریمهای اقتصادی، ایستادگی کرد، اما در مقابل، نتوانست تفکرات خود را به خارج از این کشور صادر کرده و چهره حیات در آمریکای لاتین را تغییر دهد. با اینکه در دوره اوباما تصمیم بر آن شد که روابط بین آمریکا و کوبا بهبود یابد، با روی کار آمدن ترامپ، بار دیگر روابط بین این دو کشور دچار فروپاشی شد.
الگوی سومی که میتوان مطرح کرد، مربوط به توافق قوای بینالمللی و منطقهای برای ارائه امتیازهای متقابلی در راستای پایان دادن به حالت دشمنی بین آنهاست. نمونهای که در این باره صدق میکند، روابط بین آمریکا و کرهشمالی است و اهمیت این حالت در آن است که شباهتهایی با روابط آمریکا و ایران دارد. پیش از دیدار نخست بین «ترامپ» و «کیم»، در می 2018، تنش شدیدی بین دو طرف وجود داشت. بدین معنا، تنش فعلی بین آمریکا و ایران میتواند نتیجهای مشابه رابطه بین کرهشمالی و آمریکا داشته باشد.
بررسی روابط بینالمللی نشان میدهد که ابر قدرتها برای املای اراده خود بر قدرتهای منطقهای آزاد نیستند، همانطور که در مورد ونزوئلا و ترکیه مشاهده شد. طبیعتاً، نظام بینالمللی نقش مهمی در تدارک روابط بین قدرتهای بینالمللی و منطقهای ایفا میکند و توان قدرتهای منطقهای برای مانور، موجب تعدد قطبها در جهان شده و نظام بینالمللی را از حالت تکقطبی خارج میکند. در ادامه، باید گفت خواسته ایالات متحده برای به صفر رسیدن صادرات نفت ایران، هدفی دشوار و حتی محال است و تا زمانی که طرفهایی تقاضای نفت دارند، فروشندگان نفت نیز یافت میشوند. البته این بدین معنا نیست که ایران از
تحریمهای آمریکا آزار نمیبیند، کما اینکه خود مسئولان ایرانی نیز در این باره تصریح کردهاند که تحت فشار قرار دارند. اما هیچکس نمیداند ایران تا چه زمانی این شرایط را ادامه میدهد.
از سوی دیگر، عوامل مهمی در این باره تأثیرگذار است، برای مثال، درصورتی که آمریکا همپیمانان نزدیک ایران، از جمله عراق را مورد تحریم قرار دهد، شرایط به نحو دیگری پیش میرود، اما در کنار پیروی از این سه الگو، احتمال دارد ایران در واکنش به بازگشت تحریمها، براساس مبادی و اصولی رفتار کند که طی بحرانهای هستهای سابق طبق آنها عمل میکرد؛ بدین معنا که محدودیتهای هستهای که با امضای برجام اعمال شده است را بیازماید و به
فشارهای آمریکا در زمینههای دیگر پاسخ دهد، به دنبال ابزارهایی جایگزین در مرحله آینده و پاسخی قاطع برآید و تلاش کند تأثیر تحریمها را با متشنج کردن رابطه بین ایالات متحده و جامعه بینالملل، تخفیف دهد.
تهران همچنین در جهت افزایش اقدامات منطقهای قدم بردارد و در صورتی که تحریمهای آمریکا منجر به کاهش چشمگیر درآمد نفتی ایران شود یا تهران نتیجه بگیرد که واشنگتن قصد دارد نظام ایران را تغییر دهد، به تحرکاتی در خلیجفارس روی آورد و حتی ممکن است از چارچوب هستهای نیز فراتر رود. البته اقدامات ترامپ هم در طول ماههای آینده، مسیری که تهران برای مقابله انتخاب میکند را مشخص میکند. در نهایت باید گفت رقابت بین ایران و آمریکا تحت تأثیر متغیرهای پیچیدهای قرار دارد و باید به تمام کسانی که دست به پیشبینی فوری در مورد نتیجه این درگیری میزنند، بگوییم آرامتر، هنوز برای قضاوت در این باره زود است.