بررسی تحلیلی 2مقوله متصل در یک حوزه
تعداد بازدید : 1
مهدویت و انتظار در اندیشه استاد مطهری
نویسنده : حسین سوزنچی / گروه اندیشه
مسئلة قیام حضرت مهدی و انتظار موعود جهانی با چالشهای متعددی روبهروست نظیر اینکه اگر قرار است عدالت کامل در آخرت تحقق یابد، چه ضرورتی دارد حکومت عدل جهانی در دنیا تشکیل شود؟ چرا انتظار فرج، افضل اعمال خوانده شده با اینکه سنخ «انتظار» از سنخ «عمل کردن» نیست، چه رسد به افضل اعمال بودن؟ با توجه به دیدگاه ما درخصوص حکومت جهانی واحد حضرت مهدی آیا میتوان به دیدگاهی درخصوص مسئلة امروزی جهانیشدن دست یافت؟ اگر شرط ظهور پرشدن جهان از ظلم است، آیا تلاشهای اصلاحی ما ظهور را به تعویق نمیاندازد و اگر این تلاشهای اصلاحی ما سیر تکاملی انسان را شکل میدهد دیگر چه نیازی به مهدی موعود است؟ و... . درواقع از ما خواستهاند «منتظر قیام موعود جهانی باشیم!» و همة سؤالات ما برمیگردد که اولاً چرا؟ و ثانیاً چگونه؟ در این مقاله کوشیدهایم اینگونه سؤالات را با نگاهی به اندیشة استاد مرتضی مطهری پاسخ دهیم. بحث انتظار و ظهور مهدی موعود(عج) از ابعاد گوناگونی مورد چالش قرار گرفته است ازجمله:
1. مهمترین فلسفهای که برای تحقق قیام مهدی برشمردهاند، تحقق عدالت گسترده است. با توجه به اینکه یکی از علل ضرورت معاد نیز همین ضرورت تحقق کامل است و با توجه به اینکه دنیا فقط دارگذر و اصل و مقصد نهایی آخرت است، دیگر تحقق عدالت فراگیر در دنیا چه ضرورتی دارد و چرا باید در این دنیا انتظارِ عدالت داشته باشیم؟
2.در آیات و احادیث برای برخی اعمال جایگاه خاصی قائل شدهاند: نماز ستون دین دانسته شده و امربه معروف و نهی از منکر، مایه قوامِ بقیه احکام و... . در این میان انتظار فرج، افضل اعمال شمرده شده است. چرا انتظار چنین جایگاهی دارد؟ به ویژه اگر توجه کنیم که در بقیة موارد، فعل ایجابی و اقدام صورت میگیرد؛ اما ظاهراً انتظار، فعل سلبی و اقدام نکردن و منتظر ماندن است. چگونه «کارینکردن» «مهمترین و برترین کار» دانسته شده است؟
3.یکی از مباحثی که امروزه جدی مطرح میشود، بحث جهانیشدن است و میدانیم حکومت مهدی نیز حکومت جهانی است. قیام او فلسفهای جهانی دارد و الگوی اسلامیِ جهانیشدن را میتوان همان حکومت مهدی دانست. اگر از این زاویه نگریسته شود، آیا جهانیشدن رنگ و بوی دیگری نخواهد گرفت و در آن صورت، وظیفة ما درقبال آنچه امروزه به صورت جهانیشدن مطرح شده، چیست؟
گذشته از اینگونه پرسشها که درخصوص اصل مهدویت و انتظار مطرح است، خود مفهوم انتظار در درون خود نیز با چالشهای جدی مواجه است که شاید مهمترین آنها این باشد که با توجه به اینکه در احادیث آمده ظهور، زمانی رخ میدهد که جهان پر از ظلم شده باشد، آیا هرگونه تلاش اصلاحی عملاً ظهور را به تأخیر نمیاندازد؟ اگر باید منتظر ظهور بود، پس باید از اقدامات اصلاحی دست برداشت و این به معنای نفی وظایف اجتماعی است که در دین بر دوش انسان گذاشته شده است (نظیر امربهمعروف و نهیازمنکر)، و اگر قرار است به آن وظایف عمل کنیم، دیگر چگونه میتوان منتظر بود؟ به بیان دیگر اگر قرار است سیر بشر با این اصلاحات ما، سیر تکاملی باشد، این سیر به همین ترتیب به آخر میرسد و دیگر چه نیازی به ظهور مهدی(عج)؟
اینها و سؤالاتی از این دست، نگاهی دوباره و عمیق به موضوع مهدویت در اسلام را میطلبد که میتوان کل مسئله را در این جمله خلاصه کرد: از ما خواسته شده: «انتظار ظهور و قیام مهدی را داشته باشیم» و مسئلة ما این است که چرا و چگونه؟
پرسش از چرایی، دوگونه پاسخ میتواند داشته باشد: یک بار سؤال چرایی، پرسش از علل شیء است و اینجا باید به تبیین فلسفة مهدویت پرداخت؛ یعنی سؤال از اینکه چرا باید منتظر بود، به این برمیگردد که چرا قیام مهدی ضرورت دارد که انتظار آن ضرورت داشته باشد؟ پاسخ دیگر، پاسخ از طریق نتایج (معلولات شیء) است؛ یعنی باید منتظر بود زیرا منتظربودن، این آثار را برای ما به همراه دارد؛ اما بحث از چگونگی، بین این دو نحوه چرایی قرارمیگیرد. این بحث از طرفی متفرع بر فلسفة مهدویت است؛ زیرا برای معلوم شدن چگونگیِ انتظار ابتدا باید متعلَق آن معلوم شود. روشن است که انتظار حمله دشمن را داشتن، چگونگیای غیر از انتظار ورود میهمان داشتن را اقتضا میکند. اینجا پس از شناخت ضرورت و فلسفه قیام موعود جهانی است که میتوان به این پرداخت که این قیام چگونه تحولی در تاریخ و جامعه بشری است و چگونه انتظاری را از ما میطلبد. از طرف دیگر، زمانی میتوان سخن از آثار و نتایج این انتظار به میان آورد که چگونگی این انتظار معلوم شده باشد تا بگوییم چنین انتظاری چنان ثمرهای خواهد داشت.
بدین ترتیب بحث را در سه بخش ادامه میدهیم: در بخش نخست (فلسفة مهدویت و ضرورت انتظار) و سوم (ثمرات انتظار)، دربارة چراییِ انتظار سخن خواهیم گفت و در بخش دوم (نحوه انتظار و وظیفه ما) درخصوص چگونگی آن... ادامه دارد