آینده اصلاحطلبان در عرصه سیاست ایران چه میشود؟
تعداد بازدید : 1
بدون مهره در انتظار معجزه!
نویسنده : راحیل رحمانی
مجلس یازدهم به تصرف اصولگرایان درآمد. اصولگرایان در رقابتی که روی کاغذ نتیجه آن از پیش مشخص بود و در انتخاباتی که رقابت بین اصولگرا-اصولگرا بود، به پیروزی رسیدند و اکثر صندلیهای بهارستان در مجلس بعدی به این جریان رسید.
اما تکلیف اصلاحطلبان چه میشود؟ باید باور و قبول کرد که فعالیت سیاسی این جریان به پایان رسیده و مردم از آنها رویگردان شدهاند؟ اصلاحطلبان قصد شرکت در انتخابات را نداشتند. دست آخر هم با اندک نیروهایی که داشتند شرکت کردند. به جز انصاری، پزشکیان و تاجگردون، هیچ چهره سرشناس دیگری در بهارستان در دوره یازدهم ندارند. با این حال درباره ادامه فعالیت سیاسی این جریان نظرات به دو دسته تقسیم میشود. دسته اول معتدند که باید همچنان در انتخابات مشارکت کرد و همین رویه فعلی را ادامه داد. اما دسته دوم معتقدند اصلاحطلبان باید مدتی از قدرت کنارهگیری کنند و به بازیابی خود بپردازند.
عدهای همچون صادق زیباکلام، استاد دانشگاه تهران معتقدند، اصلاحطلبان از انفعال خودشان ضربه خوردند و فرصتی که دوره قبلی به آنها داده شد را به آسانی از دست دادند.
لیست سی نفره اصلاحطلبان در انتخابات دور دهم مجلس با اقبال گسترده مردم تهران مواجه شد. مجلس و حتی دولت به دست این جریان و اعتدالیون سپرده شد؛اما نتیجه آنگونه نبود که مردم تصورش را داشتند.
زیباکلام میگوید: «بدنه اجتماعی اصلاحطلبان بعد از اتفاقات دیماه ۹۶ شروع به ریزش کرد. امروز آنها در بدترین شرایط خود به سر میبرند؛ بهطوریکه مردم بهشدت از اصلاحطلبان قطع امید کردهاند و معتقد هستند دیگر از آنها هم کاری ساخته نیست؛ از سوی دیگر عملکرد لیست امید نیز نشان داد، با وجود اینکه حداقل صد نامزد اصلاحطلب در مجلس فعلی حضور داشتند، اما آنها در عمل نتوانستند کاری کنند و حتی یک نطق تاثیرگذار از اکثر اعضای لیست امید شاهد نبودیم.»
مهمترین مهره اصلاحات در مجلس «عارف» بود؛کسی که چهارسال ساکت روی صندلی خود نشست و حتی یک نطق آتشین و تاثیرگذار نداشت. این دوره هم ترجیح داد نیاید که شاید نیامدنش بخشی از اصلاحطلبان را هم خوشحال کرد!
اما همانطورکه اشاره شد، عدهای از سیاسیون و تحلیلگران نیز هستند که اعتقاد دارند اصلاحطلبان باید مدتی از عرصه سیاست دوری کنند و به ریکاوری و ارزیابی اشتباهات خود بپردازند. ازجمله عبدالهناصری، فعال سیاسی اصلاحطلب که میگوید: «با توجه به اینکه در حال حاضر جبهه اصلاحات دو شقه شده و ما با دو جناح جامعهمحور و حکومتمحور مواجه هستیم، این شکاف در انتخابات مجلس به خوبی عیان شد. از یک سو احزابی مانند اتحاد ملت و اعتماد ملی حضور دارند که در انتخابات شرکت نکردند و لیستی ندادند؛ اما از سوی دیگر نیز کارگزاران و هشت حزب دیگر هستند که لیست ارائه کردند، اما در تهران شکست سختی خوردند. با توجه به اینکه از مدتها مشخص بود که در این دوره از انتخابات مجلس اصلاحطلبان به دلایل مختلف هیچ شانسی ندارند، باید اصلاحطلبان ارتباط خود با مردم را تقویت میکردند، اما در این زمینه آنطور که باید و شاید اقدامات مثبتی انجام نشد.»
ناصری، بهترین راهکار حالحاضر را «تقویت ارتباط با جامعه مدنی و فعالان اجتماعی» میداند؛ رویهای که اصلاحات پیش از این هم در پیش گرفته بود اما نتوانست از آن بهرهای ببرد. حتی شعار آزادیهای مدنی و سیاسی و رفع حصر و آزادی زندانی سیاسی و ... هم دیگر جواب نمیدهد! کار به جایی رسیده که حالا وقتی نماینده اصلاحطلب مجلس (محمودصادقی) با اعلام این خبر که تست کرونای او مثبت بوده، از رئیس قوه قضاییه میخواهد به داد زندانیان سیاسی و امنیتی برسد، مردم پای پست او مینویسند: «کرونا بهانه رانتخواری سیاسی نیست!»
به نظر میرسد تجربه شیرین لیست امید دیگر تکرارشدنی نیست و اصلاحطلبان باید تجدیدنظر جدی در راهبردهای خود داشته باشند.
هرچند برخی همانند عبدالهناصری همچنان عقیده دارند بخش گستردهای از جامعه مدنی ایران چشم امید به راهبردهای اصلاحطلبان بستهاند و مخاطب اصلی اصلاحطلبان در حال حاضر، نه حاکمیت است نه جریان رقیب و این جامعه عظیم است که مخاطب اصلاحات میباشد.
در کنار اصلاحطلبان، کارگزاران را هم داریم. حزبی که اولین آزمون جدی خود بدون رهبر معنویاش (هاشمیرفسنجانی) را در انتخابات اخیر پشت سر گذاشت و شکست سختی هم خورد تا تکنوکراتهای همیشه حکومتمحور شاید متوجه شوند اقبال مردمی به آنها حداقل بدون هاشمی چهقدر است! و موقعیت سیاسیشان آسیبپذیرتر هم شد. حالا نه اصلاحطلبان و نه کارگزاران قادر به کنش سیاسی نیستند. این جریان سیاسی عملاً از رقابتهای انتخاباتی حذف شد و با تشکیل یک مجلس اصولگرای تندرو کار برای آنها سختتر هم خواهد شد؛مگر اینکه در انتخابات 1400 معجزهای رخ دهد و اصلاحطلبان بتوانند مهرهای روی کارآورند که در حد و اندازه ریاستجمهوری باشد و مردم باز هم شگفتزده شوند؛ مثل انتخابات 84 که «معجزه هزاره سوم» از ناکجاآباد ظهور و بروز پیدا کرد! اصلاحطلبان اما «احمدینژاد» هم ندارند!