یادداشتی برای فیلم «متری شیشونیم» بهبهانه عرضه در شبکهخانگی
تعداد بازدید : 11
دلتنگ مردن
نویسنده : علی رفیعی وردنجانی
«متری شیشونیم»، اجتماعیترین فیلم سینمای ایران پس از گوزنهایی است که به مقصد نرسیدند. سعید روستایی، با نگارش این فیلمنامه نشان داد که «ابد و یک روز» اتفاقی نبوده و میتواند سینمای ایران را از چنگال غربگرایی نجات دهد.
روایت یک هراس
سینمای ایران میترسد؛ از واکنش مخاطب، واکنش پلیس و بعضاً خلافکارها. سینمایی که با ترس روایت شود، نتیجهای جز شکست در پی نخواهد داشت. سعید روستایی، نشان داد با شهامت از نقطهضعفهای جامعه روایتکردن، میتواند چشماندازی بهسوی فرهنگسازی ملی باشد. در فیلمنامه متری شیشونیم، با درکی از جامعه روبهرو میشویم که در دیگر حوزههای هنری غیرقابل توصیف است. مخاطب نسبت به آنچه برای ناصرخاکزاد اتفاق می افتد، احساس مسئولیت میکند. شخصیتی که برای ادامه بقا باید با قانون مبارزه کند، یک خلافکار بزرگ شود و برای مرتفعساختن عقدههای روانی خود جاهطلبی میکند، توانایی به نمایش گذاشتن شخصیت مورد علاقه نسبت به معشوق خود را ندارد و مدام قرص خواب میخورد که از بند استرس و ترس رهایی یابد.
روستایی همانگونه که در ابد و یک روز، نشان داد در بیان نفرت از وضعیت موجود، هوش بالایی دارد. به عنوان مثال در اثر قبلی خود میگوید: هرکی از اینخونه بره سگه، هرکی بره و برگرده از سگ کمتره. در متری شیشونیم، از زبان شخصیت خود میگوید: میدونی من از چی میسوزم، قبل از اینکه اینا بریزن من رو بگیرن، سه بسته قرص خورده بودم که خودم رو بکشم، اینا من رو زنده کردن تا خودشون بکشن.
اگزیستانسیالیم ضدوقایع
دوربین بهمنش، خیلی خوب شخصیتها را پیگیری میکند. روی دست متعارفی دارد و با مهارت زیستن در کنار پرسوناژهای فیلم را برای مخاطب آسان کرده است. اما نقطه ضعف بزرگ فیلم در عدم نمایش خانواده صمد (شخصیت پلیس فیلم) است. تا انتها مخاطب نمیداند چرا صمد از خانواده خود هراس دارد؛ صرف اینکه گذشته حرفهای خدشهدار شدهای دارد، کافی نیست مخاطب باید بیشتر از اینها بداند تا بتواند قضاوت درستی نسبت به شخصیتها از خود به نمایش بگذارد.
بر این عقیده هستم که اتفاقاً پیمانمعادی در متری شیشونیم، به مراتب تأثیر بیشتری در حرکت پیوسته فیلم تا انتها دارد؛ اما برخلاف ابد و یک روز، مخاطب را نسبت به زیرکی خود شگفتزده نمیکند. جامعه از دید روستایی، با نقطهضعفهایش تعریف میشود. نقطهضعف اصلی جامعه در سکانس پایانی فیلم اتفاق میافتد؛ هنگامیکه میبینیم مردی چروکیده برای تمیزکردن شیشه اتومبیل صمد اقدام میکند و در انتها پلیس با توجه به اینکه نسبت به وضع تیپ فیلمنامه مشکوک میشود، با کمک مالی از کنار رویداد عبور میکند. ناصر خاکزاد نیز از همان دسته است. بزرگتر، با معرفت بیشتر، با جاهطلبی بیشتر و ... . بهطورکلی سینمای اگزیستانسیالیسم روستایی، چیزی بر واقعیت اضافه نکرده؛ بلکه واقعیت را از وجود خود جدا ساخته است. باور به اصالت وجود کاهش یافته و تبدیل به شک در برابر چرایی آن شده است.
کارگردانی
ساخت چنین اثری قطعاً با زحمت زیادی روبهرو بوده است؛ اما نکته ارزشمند آن، بیان و کنترل لحن از سوی کارگردان است. با اینکه چنین حالتهایی از نوید محمدزاده، پیمانمعادی و پریناز ایزدیار، دیده شده است، اما کارگردان از زاویهای به شخصیتهای فیلم خود نگاه میکند که بدیع به نظر میرسد و این نگاه است که مخاطب را شگفت زده کرده است.
میزانسن تعریف شده به مراتب قدرت بیشتری نسبت به ابد و یک روز دارد؛ چه در اغراق و چه در نفی وجود زمان. تدوین خطی که از دکوپاژ وحشی یاری طلبیده است ریتم و تمپو فیلم را زیباتر ساخته و ازهمه مهمتر، چگونگی قرار گرفتن پرسوناژها در برابر دوربین بهمنش که باورپذیری را دو چندان ساخته است. متری شیشونیم، روایت «دلتنگ مردن» ناصر خاکزاد است که سالها پیش در قالب «علی رستمی» به خاک سپرده میشود.