گفتوگویی خودمانی با ستاره های اخلاق پزشکی به بهانه روز پزشک (قسمت دوم)
تعداد بازدید : 108
صادقانه های پزشکان اصفهان
امسال هم حدود دو سه هفته قبل از فرارسیدن یکم شهریورماه یعنی "بزرگداشت شیخ الرئیس بوعلی سینا" دست به کارتهیه صفحه ویژه این روز شدیم تا فارغ از چنین و چنان هستهای این حوزه، به سهم خودمان به پزشکان متعهد کشور خداقوتی گفته باشیم. از تماسهای تلفنی مکرر گرفته تا ارسال پیامک ساده و تلگرامی و واتساپی، سعی شد پزشکانی که در نظرگرفته شده بودند از قلم نیفتند و در حد گنجایش صفحه، تحریرکننده صحبتهایشان باشیم. یکی دونفر با همان اولین تلفن با روی خوش حاضریشان را اعلام کرده، قدردانی کرده و پس از چند روز به سوالات ارسال شده پاسخ دادند. برخی پس از چندین مرحله برقراری ارتباط بالاخره دکمه call را زده و مشایعت کردند. دو سه نفرهم نشان دادند که درخت هرچه پربارتر افتادهتر، اگر درآن لحظه موفق به پاسخگویی نبودند بعدا خودشان تماس گرفته و پیگیر موضوع شدند. چند نفرباقی مانده درلیست اما، نه تنها دستشان را روی دکمه نرفت، بلکه گوشیشان را هم از دسترس خارج کرده وزحمت یک پیام کوتاه را هم به خودشان ندادند. یکی دو نفراز مسئولان ارشد وزارت بهداشت هم به خاطر ناکارآمدی مسئول دفتر و روابط عمومیهایشان برجای مانده از این غافله شدند... به هرترتیب چکیده ماحصل دو سه هفته تلاش مداوم برای انجام مصاحبه ویژه روز پزشک، همراهی با تعدادی از پزشکان با اخلاق و توانمندی شد که درادامه میخوانید. (بنا به رأی اکثریت، مصاحبه به صورت کتبی و مشترک صورت گرفت. سوالاتی نوستالژی گونه مطرح شد تا صرفا خاطرهای شود همانند یک قاب عکس یادگاری." معرفی و بیوگرافی کوتاه- چی شد که حرفه پزشکی رو انتخاب کردید؟ درخواست یا به نوعی اجبار و چشم و هم چشمیهای رایج یا علاقه واقعی خودتون بود؟)-رتبه کنکورتون؟-جالبترین و بدترین خاطرات دوران دانشجویی و اینترنتی؟ - عموما معتقدند پزشکان قدیمی به خاطر مرارتها و سختگیریهای آموزشی که داشتند حاذقتر و به عبارتی کاربلدتر هستند؛ نظر شما دراین رابطه چیست؟- آیا پزشکان مرفهین بی درد هستند؟ - اگر پزشک نمیشدید به چه حرفهای مشغول میشدید؟- توصیه شما به فرزندانتان برای انتخاب شغل چیست؟ آیا بهتر می دانید مسیر شغلی شما را ادامه دهند؟- توصیه شما به خانوادهها برای هدایت تحصیلی بچههایشان چیست؟ به نظر شما چند درصد از پزشکان به قسم بقراط پایبند هستند؟- عموما براین باورند که اغلب پزشکان آنچه که برای بیماران تجویز میکنند خودشان رعایت نمیکنند به ویژه در رژیمهای غذایی و لایف استایل زندگی، نظر شما راجع به این موضوع چیست؟- از حقوق و درآمد شغلتان راضی هستید؟ چرا برخی پزشکان ترجیح میدهند در خارج از کشور خدمت کنند تا در داخل؟- و در پایان هرچه میخواهد دل تنگتان بگویید".)
نویسنده : دریا وفایی
دکتر محسن میرمحمد صادقی فوق تخصص قلب و عروق و جراح قلب و عروق، بسیار به ندرت می بینی که لبخندی برچهره نداشته باشد حتی بعد از 8 ساعت انجام سخت ترین جراحیهای قلب. پزشکی حاذق معروف به پنجهطلا اما بسیار متواضع، مردمی، محبوب و دوست داشتنی. حتی اگرموفق به پاسخ تلفنت هم نشود، در فرصت مناسب حتما خودش تماس می گیرد.
■ از زمان دبیرستان به رشته پزشکی علاقهمند شدم؛ خصوصا از کلاس دهم. آن زمان دبیرجبرو مثلثاتی داشتیم که ایشان در تشویق ما برای قبولی در رشته پزشکی نقش بسزایی داشتند. البته از نقش خانواده هم نمی توان گذشت.
مسلما تمام کسانی که رشته پزشکی قبول می شوند باید نمره بالایی دررشته خودشان کسب کنند؛ ماهم از این امر مستثنی نبودیم. در دبیرستان شاگرد اول مدرسه بودم و تمام دانشجویانی که درسال 54 با من قبول شدند تماما درمدارسشان شاگرد اول یا دوم بودند و با معدل بسیار خوبی دیپلم گرفته بودند.
■ اگرپزشک نمی شدم دوست داشتم معلم بشوم زیرا همه پزشکان، قضات، وکلا، مهندسان و تمامی تحصیلکرده ها زیردست این معلمان آموزش می بینند و از زیر چتر این معلمان عبور کردند.
■ به نظرمن انتخاب رشته کاربسیار تخصصی است و والدین و مشاوران تحصیلی می توانند نقش بسیار مهمی داشته باشند؛ ضمن اینکه علاقه دانش آموز هم باید مدنظرقرارگرفته شود و اینکه فقط توصیه ما باشد، برای انتخاب رشته کافی نیست؛ لذا یک نسخه واحد نمی توان برای همه پیچید؛ اما درمورد رشته پزشکی باید گفت« اگر واقعا عاشق این رشته نباشید موفق نخواهید شد؛ زیرا این حرفه فوقالعاده برایش سخت خواهد بود؛ مثلا یک زمانی شما بسیار خسته هستید دلتان میخواهد بخوابید اما باید به خاطر بیمار بیدار بمانید و کاملا با انرژی به مریض خدمت کنید.
■ پزشکانی که مدت بیشتری کار حرفه ای پزشکی انجام داده اند، مسلما تجربیات ارزنده تری دارند، تعداد بیشتری بیمار دیده اند و برخوردهای بیشتری داشته اند. معتقدم تیم های پزشکی که مشاوران قویتر پزشکی داشته باشند، نتایج بسیار بهتری خواهد داشت.
■ درد دل من درحقیقت گله از مسئولان رده بالای تلویزیون هست که با ساختن برنامه های طنز به رابطه پزشکان و مردم آسیب جدی وارد کردند و این ارتباط که درطی سالیان سال براساس اعتمادی که مردم به پزشکان داشتند را صرفا به خاطر خنداندن مردم خدشه دارکردند و دراین ماجرا هم بیماران آسیب دیدند هم پزشکان.
دکتر مهرداد معمارزاده متخصص بیماری های کودکان و فوق تخصص جراحی کودکان، چهره بدون لبخندش را به خاطرندارم. اگرچه به دوران سالمندی نزدیک است، اما فیزیک و خطوط چهره اش همچنان با تخصصش هارمونی جالبی دارد. شاید از این جهت است که اطفال در مواجهه با این پزشک ناآرامیشان را فراموش کرده و کمتربرای معاینه شدن دست و پا می زنند.
■ انتخاب رشته من فقط بر اساس علاقه بود و ابتدا عاشق کار برای کودکان بودم.
■ رتبه کنکور 66 در اعزام به خارج قبل از انقلاب رتبه اول سال ۱۳۵۶بود.
■ لبخند مادری که بعد از عمل ناهنجاری، نوزاد خود را مثل بقیه نوزادان می بیند بهترین خاطره است.
■ از بدترین خاطراتم مرگ کودکان و نوزادان در بمباران شیمیایی شهر سردشت بود که نمی شد کاری برایشان انجام داد و فوت می کردند.
■ دانشجویان امروز در محیط بالین کمتر وقت میگذارند و فقط تکیه بر حفظ کردن مطالب و تست ها دارند، نه بر کسب مهارت پزشکی از طریق استاد. سالهاست ارتباط بین استاد و شاگرد در محیط های بالینی قطع شده است.
■ اکثر پزشکان با مشقت وسختی درس خواندهاند و سالهای جوانی خود را در این راه گذاشته اند؛ لذا مرفه بی درد نیستند.
■ اگر پزشک نمی شدم پرستاری از بیماران را درپیش می گرفتم.
■ توصیه به فرزندانم این است که در این کشور به هیچ وجه وارد رشته پزشکی نشوند و عمر خود را صرف راهی نکنند که هیچ کس قدر آن را نمیداند و با نفرت به او نگاه می کنند.
■ خانواده ها نیزفکر نکنند پزشکی رشته پردرآمدی است و به این علت فرزندان خود را اجبار به انتخاب این رشته نکنند.
■ درمورد پایبندی به قسم نامه بقراط باید پرسید، چند درصد از روحانیون به آنچه بیان می کنند معتقدند و عمل می کنند؟ چند درصد از مسئولین دزدی نمی کنند؟ در هر رشته ای ممکن است افراد متفاوتی وجود داشته باشند. رفتارهای بسیاری از ما باز تاب رفتار جامعه با ماست.
■ آنچه را توصیه می کنم خود عمل می کنم.
■ از حقوق و درآمدم به هیچ وجه راضی نیستم زیرا در مقابل خدمت و زحمتی که می کشم درآمد حاصله ناچیز است. نه در جامعه جایگاه و احترامی داریم و نه درآمد در خور زحمتی که متحمل می شویم فقط خانواده خود را رنج و زحمت میدهیم و نه خودمان زندگی می کنیم. زندگی در خارج تابع نظم و مقررات است وبا کار بسیار کمتر زندگی مرفه تامین می شود و احترام پزشک محفوظ است.
■ این نیز بگذرد. اما ای کاش رفتار جامعه و مسئولین با پزشکان اینقدر بد نبود. بودیم و کسی پاس نمی داشت که هستیم، باشد که نباشیم و بدانند که بودیم.
دکترحمیدرضا شتابی متخصص بیهوشی، پزشکی که همچنان پس از دوران مسئولیتش در معاونت درمان استان، برای اهالی رسانه مورد احترام و دوستداشتنی است. خودش راملزم به انجام بی کم و کاست وظایف محوله اش دانسته و هنگامی که پای دفاع از حقیقت و پاسداری از حقوق مردم درمیان باشد تمام قد می ایستد حتی اگر بعضا مورد سرزنش و سلب سمت واقع شود.
■ متولد کرمانشاه، تحصیلات تادیپلم کرمانشاه، پزشکی عمومی وتخصص بیهوشی اصفهان است.
ورود به عرصه پزشکی علاقه واقعی خودم بود. پدرم ازبازاریان قدیمی وخوشنام بودند تمایل داشتند من هم وارد بازارشوم وراه ایشان را ادامه دهم؛ اما علیرغم گردش مالی خوبی که داشت احساس می کردم شغل آزاد من را راضی نمیکند.
■ رتبه کنکورتون ۲۲۲ بود.
■ جالب ترین خاطراتم ازدواج و تولد فرزندم و بدترین خاطرات دوران دانشجویی و اینترنی بود.
■ قطعا تجربه درهرحرفه ای بسیارارزشمند است و درحرفه پزشکی وطبابت نیز تجربه گوهری گرانبهاست که همراه باعلم پزشک می تواند تسکین دهنده درد ورنج بیماران ونجات بخش حیات باشد.
■ پزشکان جزو طبقه ای ازجامعه هستندکه اکثرا خود را وقف درمان بیماران کرده اند ومانند بقیه جامعه آنها هم غم وشادی را درزندگی دارند درصد کمی ازجامعه پزشکی ممکن است باتوجه به ویژگی رشته تخصصی ومنحصربودن درزمینهای درآمد بالاتری داشته باشند؛ اماعمدتا دارای درآمدی متوسط ودرصدکمی هم درآمدپایین دارند.
■ اگر پزشک نمی شدم، احتمالا شغل پدری را ادامه می دادم.
■ توصیه به فرزندم برای انتخاب شغل این است که هرشغلی را دوست داری و راضیت می کند همان راداشته باش وسعی کن درآن بهترین باشی.
■ خانواده ها بچه هایشان را تحت فشار درس خواندن قرار ندهند. درس را برای فرزندانشان یک موضوع تحمیلی نکنند بچه های ما حق دارند دنبال رشته تحصیلی وشغلی باشند که دوست دارند وظیفه ما والدین حمایت ازآنها درمسیری است که علاقه دارند.
■ شغل پزشکی هم مانند سایر مشاغل است مردم معمولا خوب هستند درهرصنفی ممکن است درصد کمی درچارچوب معیارهای پذیرفته شده جامعه قرارنگیرند که این موضوع ممکن است درپزشکان هم دیده شود. بهنظرم بیش از ۹۸ درصدجامعه ازجمله پزشکی افرادی صادق باوجدان وپایبندبه اصول اخلاقی هستند.
■ درصدکمی ازپزشکان ممکن است مثلا به رژیم غذایی خودکمترتوجه کنند.
■ ازشغلم راضی هستم چون باحیطه وسیعی از خدمات سلامت (اورژانس، اتاق عمل، بخش های مراقبت ویژه وخارج ازاتاق عمل) ارتباط دارد.
■ خداراشاکرم که فرصت خدمت به بیماران رابه من داد؛ دست پدرومادرم رامی بوسم که درمسیرتحصیل وازدواج درزمان دانشجویی حامی من بودند وداشته هایم اززحمات و محبتهای آنهاست ونداشته هایم از کوتاهی خودم.
■ دریافت لوح های تقدیر از روسای مختلف دانشگاهها که خیلی مهم نیست؛ برداشته شدن تحریم ایران، افزایش ارزش پول ملی ورفاه مردم مهم است.
دکتر عبدلله ایزدی دستیار تخصصی قلب و عروق، بهزعم همکاران و تعدادی از اساتید دانشگاه علوم پزشکی اصفهان که وی را از قدیم الایام می شناسند و بعضا نیز هم دوره ای بودهاند، طبابت و پشتکارش مثال زدنی است. مهر تایید آن نیز همان بس که در دهه 6 زندگی کمر همت به گرفتن تخصص آن هم در رشته دشوار قلب و عروق بسته و همچنان پرانرژی و پا به پای جوانان همانند سایر دستیاران، بیشترین اوقات خود را در شیفت های مختلف بیمارستانی سپری می کند.
■ متولد خوزستان ۱۳۴۵ اهل اصفهان توابع باغ بهادران و فعلا ساکن اصفهان و در حال گذراندن سال آخر رشته قلب و عروق دانشگاه علوم پزشکی اصفهان هستم. متاهل و دارای سه فرزند.
■ از کودکی چون همیشه شاگرد ممتاز بودم هم خانواده هم دوستان و همکلاسی هایم دائم میگفتند تو حتما دکتر می شوی و کم کم احساس کردم از همان دوران راهنمایی مسیر شغلیم انتخاب شده و از طرفی پزشکی را هم دوست داشتم و عاشقش بودم.
■ آن موقع اصلا مثل الان چشم و هم چشمی و این داستانهایی که میبینیم وجود نداشت.
■ رتبه کنکورم 251 بود.
■ آن موقع ها که ما دانشجو و اینترن بودیم، مثل حالا روشهای تشخیصی پیشرفته موجود نبود و اساتید ما روی شرح حال و معاینه بیماران خیلی با ما کار می کردند و ما هم اکثر تشخیص هایمان بر همین اصل بود و از این جهت شاید بتوان گفت پزشکان قدیمی تر از این نظر حاذق ترند.
■ بدترین خاطره دوران تحصیلم فوت بهترین دوست دوران زندگیم در حادثه رانندگی بود. همخانه بودیم. خدایش بیامرزد از این مصیبت سالها افسرده بودم.
■ بهترین خاطره ام اولین احیایی بود که آن موقع انجام دادم و خانواده بیمار آمدند و با دسته گل و لوح تقدیر تشکر کردند. احساس خوبی بود که بارها در ادامه حرفه ام تکرار شد؛ ولی آن موقع لذت ویژه ای داشت.
■ متاسفانه دید اکثر مردم به پزشکان دید مرفه بی درد است. اصلا درست نیست. معدودی از اساتید و همکاران ما بعد از سالها رنج و مرارت دوران تحصیل، استرس های کشنده، تمام عمر جوانی خود را صرف آموزش و فراگیری تئوری و عملی کرده اند و از بسیاری لذائذ زندگی چشمپوشی کردند و الان یک درآمد نسبی که حقشان است دارند که همین درآمد هم با بیخوابی و استرس و...کسب می کنند؛ البته بماند که بسیاری از همکاران پزشک عمومی ما حتی درآمدشان کفاف زندگیشان را نمی دهد. از طرفی چون جامعه به ظاهر و زندگی پزشک نگاهی خاص دارد، اکثر همکاران ما مجبورند صرفا به خاطر یدک کشیدن اسم پزشک از نان شبشان بزنند و ظاهر زندگیشان را لوکس یا نیمه لوکس نگه دارند وهمین امر اکثر مردم را در درآمد پزشکان به اشتباه می اندازد.
■ من اگر پزشک نمی شدم به رشته ادبیات روی می آوردم.
■ دوست دارم فرزندانم هم پزشکی بخوانند و تجربیاتم را به آنها منتقل کنم؛ ولی پزشکی عشق و علاقه میخواهد و اگر علاقه نداشته باشند، هرگز مجبورشان نخواهم کرد. کما اینکه دخترم داروسازی را دوست داشت که انتخاب کرد.
■ به خانواده ها توصیه می کنم فرزندانشان را تحت فشار به این رشته نفرستند، چون شغلی است که علاقه و پشتکار می خواهد و با جان انسانها سر و کار دارد. همین الان به عینه در بین اینترنها و دانشجویان خودمان تعداد معدودی را میبینم که کاملا بدون انگیزه فراگیری هستند و کاملا معلوم است که خودشان این رشته را انتخاب نکرده اند. پزشکی یک هنر است؛ استعداد می خواهد و هر کسی نمی تواند در آن موفق باشد.
■ تمامی همکارن من به قسم نامه بقراط پایبند هستند و اقشار فرهیخته و با اخلاق و متدین جامعه ما هستند. بماند که به هرحال در هر شغلی حتی روحانیت که معلم اخلاقند، معدود افرادی هم یافت می شوند که یک سری بداخلاقیهایی ممکن است از آنها سر بزند و نباید این رفتارها را به همه دست اندرکاران آن مشاغل تعمیم داد.
■ متاسفانه در عده بسیار قلیلی از همکاران ما دیده می شود که آنچه را درباره بهداشت و لایفاستایل زندگی توصیه می کنند رعایت نمیکنند که بیشتر ریشه در مشکلات اجتماعی، خانوادگی آنها دارد و خوشبختانه خودشان هم اعتراف می کنند.
■ فعلا بنده چون دانشجو هستم فقط شهریه تحصیلی می گیرم و از پس انداز دوران پزشکی عمومی ام ارتزاق می کنم، به هر حال راضیم.
■ تمایل به کار در خارج در قشر ما خیلی کم است چون فرصت شغلی آنچنانی در خارج ندارند و تمایل این افراد بیشتر جنبه فرهنگی خانوادگی داشته و مربوط به سلیقه آنها در نوع و روش زندگی فردی و خانوادگی آنهاست.
■ ضمن آرزوی سلامتی برای همکارانم به مردم خوب خودمان هم توصیه می کنم در برخورد با پزشکان حداقل دارایی آنها را که احترام اجتماعی و حفظ حرمت شغلیشان است، بیش از پیش پاس بدارند.
■ دوست دارم روز پزشک خبر خوش اقتصادی در زمینه تجهیزات پزشکی و دارویی بشنوم.
دکتر جهانبخش اسلامی متخصص جراح عمومی، در وصف این پزشک نیز همان بس که بگوییم آینه ای تمامنما از خوش گفتاری، خوش قولی و پشتکاراست. تابلوهای نقاشی اش یک به یک گویای طبع لطیف و ذوق خوش اوست.
متولد ۱۳۳۴، فارسان از شهرهای استان چهارمحال وبختیاری. تحصیلات ابتدایی ومتوسط را دراصفهان گذراندم واز دبیرستان سعدی دیپلم گرفتم. درسال۱۳۵۳در کنکور پزشکی دانشگاه تهران پذیرفته شدم. سال ۱۳۶۰ در رشته جراحی عمومی که مورد علاقه ام بود قبول شدم وبعد از۴ سال بورد تخصصی جراحی را از دانشگاه تهران اخذ کردم.
■ در آن موقع کنکور سراسری برگزار می شد و پزشکی تهران بالاترین نمره ورتبه را در تمامی رشته ها داشت، پزشکی تهران ۲۰۰ نفر پذیرش داشت که دراین جمع رتبه من ۳1 بود.
■ از خاطرات شیرینم شاید دربخش پاتولوژی و میکرو بیو لوژی که بودم وتصاویر زیر میکروسکوپ را نقاشی می کردم برای من لذت بخش بود ومورد تشویق اساتید قرار می گرفتم، برای من انگیزه ایجاد می کرد.
■ از خاطرات تلخ آن دوران حملات گارد به خوابگاه بود که به دفعات اتفاق می افتاد.
■ به نظرم امکانات برای آموزش پزشکی در گذشته بهتر بود. در آن زمان اساتید با انگیزه با دانشجو کار می کردند، مسائل اقتصادی وسیاسی وجناح بندی مطرح نبود، تسهیلات رفاهی برای دانشجو فراهم بود به این دلایل آموزش بهتر بود.
■ پزشکی شغل سخت وبا مسئولیت زیاد است، اکثریت قریب به اتفاق پزشکان صادقانه کار میکنند. اصلا اعتقاد ندارم که پزشکان مرفهین بی درد هستند. در مقابل خدمتی که پزشک وجراح به بیمار ارائه می دهد و آنچه از نظر مادی بهدست می آورد اصلا تناسبی ندارد.
■ شما خبر دارید که حدود بیست ماه هست که پزشکان دریافتی از بیمه ها نداشته اند، این در حالی است که طبق قراری که بیمه ها با پزشک وبیمارستان دارند، باید بعد از ۲ ماه از ارائه خدمت حق الزحمه پرداخت شود. شما خبر دارید که بنده مالیات ۹۵ را پرداخت کرده ام؛ اما هنوز طلب ۹۵ را دریافت نکردهام. شما خبر دارید که سال ۹۵ دلار ۳۰۰۰ تومان بوده والان ۱۱۰۰۰ تومان است، یعنی اگر طلب پزشک را الان پرداخت کنند فقط ۲۰ در صد ارزش دارد. با وجود اینها پزشکان به کار ادامه می دهند. پزشکان هم مثل همه آدمهای جامعه زندگی دارند، معده ومری وکبد وطحال دارند، باید غذا بخورند، خانواده دارند، باید خانواده را اداره کنند، اگر برای بیمارشان مشکلی پیش بیاید، باید جوابگو باشند واگر عرضه ایجاد شود، باید میلیون ها تومان دیه بدهند. دراین مملکت کدام شغل را سراغ دارید و کدام آدم را سراغ دارید که ساعت ۱۲ شب به بعد تلفن را جواب بدهد.
■ اگر پزشک نمی شدم، قطعا رشته هنر ونقاشی را به طور حرفه ای دنبال می کردم. الان هم به موازات کار پزشکی بیشتر وقتم را به هنر میپردازم.
■ توصیه می کنم که بچه ها هر رشته وکاری که مورد علاقه آنهاست، دنبال کنند.
■ بهترین هدیه ای که دریافت کردم، کارت پستالی از دختر وپسرم بود که روی آن نوشته شده بود"بهترین بابای دنیا".
دکتر فریدون عابدینی متخصص جراح عمومی، محال است در رویارویی با وی گره اخمی درچهره اش ببینی. به گفته همکارانش بارها شده که پس از انجام جراحی های سخت و پیدرپی هنگامی که سرسجاده نماز خوابش برده وقتی فوریتی پیش می آید بازهم با تبسم پاسخ سوالات را می دهد و اگر نیاز باشد خودش را به بالین بیمارمی رساند. در توصیف این پزشک نیز همان بس که بگوییم به رغم ورود به دوران طلایی سالمندی همچنان، متواضع، سرزنده، چیرهدست و صد البته نیک روی و نیک گفتار است.
■ جراح عمومی بیمارستان سوانح سوختگی امام موسی کاظم (ع) و رئیس این بیمارستان هستم. درکنکور سال 1355 که فقط حق انتخاب ده رشته را داشتیم رشته پزشکی را با توجه به اینکه جزو محصل های رتبه بالا در آبادان بودم و علاقه هم داشتم انتخاب کردم که درانتخاب دومم یعنی دانشگاه اصفهان قبول شدم و ابدا هیچ اجبار و چشم و هم چشمی برای این انتخابم وجود نداشت. درست به خاطر ندارم اما فکر کنم رتبه ام دورقمی بود، برایم این مهم بود که دراصفهان و رشته پزشکی قبول شدم.
■ بهترین خاطره ام، ازدواجم درسال 58 به شکل ساده و بدون هیچ مهریه ای حتی یک سکه است که امسال 40 سال از آن روز می گذرد. همسرم نیز دانشجوی پزشکی بود. همچنین درس خواندن در زمان اینترنی همراه با داشتن بچه و همسر و دریافت حقوق 2 هزارتومانی در هرماه بود.
■ بدترین خاطره شاید درگیری های زمان انقلاب است که با آسیب به دانشگاه و اختلاف با بعضی از دوستان و هم شاگردی ها همراه بود. همچنین مشاهده شهادت دوستانم درزمان جنگ است که مانند آن ها را دیگر ندارم.
■ اگر دررشته پزشکی قبول نمی شدم آن وقت در مورد رشته دیگری فکر می کردم؛ اما بسیار درس خواندم و با توکل بهخدا می دانستم شانس قبولیم زیاد است. دو پسرم رشته ریاضی درس خواندند و هردو در رشته پلیمر تحصیل کردند.