printlogo


در میزگرد روزنامه سراسری نسل فردا بررسی شد«بخش پایانی»
بحرانِ آب
بیشتر ما ایرانی ها از بزرگترهایمان که شغل اصلیشان کشاورزی بوده است، چیزهایی در مورد منازعه ده بالا و ده پایین بر سر سهم آب شنیده ایم، در مورد آن خوانده ایم یا متاسفانه آن را تجربه کرده ایم. اکنون این مسئله را در طول و عرض دهکده جهانی تصور کنید . هر روز استراتژیست ها از خطر وقوع "جنگ آب" خبر می دهند. حتی هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا نیز در سال 2012 میلادی اعلام کرد: "این تهدیدها واقعی است و دغدغه های جدی در حوزه امنیت ملی ایجاد می‌کند" این هشدار سبب شده است حتی شرکت های خصوصی نیز دست به کار شوند و روی این موضوع سرمایه گذاری های هنگفتی کنند؛ به طوری که طبق گزارش آژانس جهانی آب، از سال 2011 میلادی تا کنون بیش از 84 میلیارد دلار توسط این شرکت ها در سراسر جهان برای حفظ و مدیریت آب مصرفی خود سرمایه گذاری کرده اند. روزنامه نسل فردا در نشستی با حضور چند تن از کارشناسان و صاحب نظران حوزه آب و محیط زیست به بررسی ابعاد مختلف بحران آب و راهکارهای مربوط به آن پرداخته است. در بخش نخست این میزگرد به بررسی عوامل تاثیر گذار بر ایجاد این بحران و پیامدهای ناشی از آن پرداخته شد. شماره حاضر بخش دوم و بخش پایانی این نشست است. دکتر سید ابوالفضل مسعودیان استاد دانشگاه اصفهان و متخصص در زمینه آب و هواشناسی، مهندس لطف ا... ضیائی دبیر کانون هم اندیشی آب اتاق فکر اصفهان، دکتر مهرداد فرهادیان عضو هیئت علمی دانشکده فنی و مهندسی – گروه مهندسی شیمی و رییس پژوهشکده محیط زیست دانشگاه اصفهان، دکتر حمیدرضا صفوی دانشیار دانشکده مهندسی عمران دانشگاه صنعتی اصفهان و متخصص در زمینه مدیریت منابع آب، دکتر محمد کوشافر عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی و عضو هیئت مدیره جمعیت پیام سبز و دکتر رضا تیموری استادان و کارشناسان حاضر در این جلسه بوده اند. بخش پایانی این میزگرد را از نظر می گذرانید.
نگار احمدی

در ارتباط با زاینده رود حرف واحدی وجود ندارد
احمدی: چرا مسئله احیای دریاچه ارومیه تا این اندازه جدی گرفته شد و بُعد بین المللی پیدا کرد، اما این اتفاق در ارتباط با زاینده رود نیفتاد؟ فکر می کنید چه عواملی در برجسته شدن یا نشدن یک معضل زیست محیطی و پیگیری آن تاثیر گذار است؟
ضیائی: دلیل آن دو چیز است. اولا اگر تاریخچه تشکیل ستاد احیای دریاچه ارومیه را بررسی کنیم این تاریخچه بر می گردد به تظاهراتی که در ارومیه و تبریز در حمایت از احیای دریاچه ارومیه برگزار شد. مسئولان متوجه شدند که این خواست اجتماعی است. در حوضه زاینده رود مسئولان ارشد استان باید محور و راهنمای چنین تلاش هایی باشند که متاسفانه به این صورت نیست. در چهار محال و بختیاری قطعنامه راهپیمایی ها در مخالفت غیر کارشناسی با طرح های مصوب، در دانشگاه دولتی شهرکرد خوانده می شود و مسئولان استانی نیز در آن شرکت می کنند. در شهرکرد استاندار و معاون استاندار و دانشگاهیان همگی یک حرف واحد را می‌زنند، اما در اصفهان چنین همسویی وجود ندارد. مسئولان ارشد استان در این زمینه پیشگام نیستند. چند روز پیش بود که آقای استاندار ابراز نارضایتی کردند که چرا اتاق بازرگانی در صدد چاره اندیشی و ارایه راهکار برای احیای زاینده رود برآمده است. ایشان معترض بودند که چرا خارج از استانداری اصفهان به فکر احیای زاینده رود بر آمده اند! بحران آب در حوضه زاینده رود بحرانی ناشی از عوامل طبیعی و اقلیمی نیست. در حوضه زاینده رود در بخش بالادست نه تنها خشکسالی را احساس نمی کنید، بلکه بیشترین بارگذاری و توسعه را شاهد هستیم.  این یعنی سوء مدیریت و مدیریت به هم ناپیوسته!  به جای پرداختن به این واقعیت ها، علت، رشد جمعیت بیان می شود. من همین جا می گویم در دوره 50 سال؛ یعنی از سرشماری سال 1335 تا 1385، رشد جمعیت اصفهان از اهواز، ایذه، شهرکرد، فارسان، ایلام  ،
زاهدان، ارومیه کمتر بوده است. اینکه مدام تاکید می‌شود اصفهان بزرگ شده و جمعیت آن افزایش یافته است گویی در نهان این صحبت می‌خواهند همه تقصیرها را بر گردن افزایش جمعیت بیندازند یا در رویکردی دیگر تلاش می شود بحران آب بر گردن تغییرات اقلیمی انداخته شود. این در حالی است که همان طور که آقای دکتر کوشافر فرمودند، ماهیت این خشکی با خشکسالی هایی که در گذشته اتفاق می‌افتاده، بسیار متفاوت است. اگر در حوضه زاینده رود مصوبات دولت و شورای عالی آب به اجرا در آید، هم رودخانه دایمی خواهیم داشت و هم تالاب احیا خواهد شد. کمبود آب اگر هست باید در کل حوضه باشد. بنابراین باید سعی کنیم سوء تفاهمات در حوزه آب را برطرف کنیم. یکی از این سوء تفاهم‌ها مربوط می شود به تونل بهشت آباد که در استان چهارمحال و بختیاری با آن مخالفت می شود و چنین القا شده است که این تونل برای اصفهان آب انتقال می دهد. در مصوبه شورای عالی آب به صراحت آمده که زاینده رود طبیعی و تونل اول متعلق است به محیط زیست، حق آبه های اصفهان، سهم آبه های اصفهان و 70 میلیون مترمکعب شرب و صنعت قدیم. در ادامه این مصوبه آمده است تخصیص های چهار محال، یزد، کاشان و شرب اصفهان  باید از محل تونل دو، تونل سه و چشمه لنگان  و بهشت آباد تامین شود؛ یعنی تخصیص چهار محال باید از محل بهشت آباد تامین شود و اگر قانون اجرا شود آنها باید صبر کنند هر زمان که تونل بهشت آباد اجرا شد و آب بهشت آباد آمد از زاینده رود آب برداشت کنند. آنها از محل حق آبه های اصفهان و حق آبه محیط زیست در حال برداشت آب هستند و در همان حال با طرح بهشت آباد مخالفت می کنند! طبق مصوبه شورای عالی آب، دولت 354 میلیون متر مکعب منابع آب زاینده‌رود را در اختیار دارد.  این در حالی است که دولت 780 میلیون متر مکعب آب تخصیص داده است. این کمبود از حق‌آبه تالاب و حق‌آبه بران رودخانه برداشت می شود. بنابراین این سوء تفاهمی است که القا می‌شود طرح بهشت آباد برای اصفهان است. واقعیت آن است که طرح بهشت آباد برای کرمان، یزد و حوضه زاینده رود است و سهم حوضه زاینده رود از این طرح برای تأمین آب  تخصیص‌های دولت به چهارمحال و بختیاری و یزد است. در این میان مردم چهار محال و بختیاری با اصفهان خصومتی ندارند. 800 هزار نفر از آنان دوستانه با اصفهانی ها زندگی می کنند و بیشترین پیوندهای نسبی و سببی را هم با اصفهانی‌ها دارند. مردم دو استان هیچ مشکلی با یکدیگر ندارند برخی از محافل هستند که در صدد اختلاف افکنی و ایجاد تفرقه میان مردم دو استان هستند. این محافل هستند که با  تونل بهشت آباد  که باید اجرا شود تا استان چهارمحال وبختیاری حق برداشت آب از زاینده رود را پیدا کند، مخالفت می کنند! سوء تفاهم دیگری هم وجود دارد. اگر در کل کشور آمار بگیرید در همه جا می‌گویند اصفهانی ها کارون را خشکانده‌اند! اصفهانی‌ها زاینده رود را خشکانده اند و به منابع آبی استان‌های دیگر چشم دوخته اند! هیچکس نمی‌گوید که یک میلیارد و هشتصد میلیون متر مکعب آب از استان اصفهان خارج می شود و به سرشاخه های دز و کارون می رود. هیچکس نمی گوید که اصفهان و حوضه زاینده رود تنها یک سوم میانگین سرانه آب تجدید پذیر کشوری را داراست. این در حالی است که دو درصد جمعیت حوضه زاینده رود که در استان چهار محال و بختیاری است در چند سال خشکسالی اخیر در حال مصرف 30 درصد آب زاینده رود است.  کسی به این موارد اشاره ای نمی کند. بخش واقع در استان چهارمحال وبختیاری حوضه زاینده رود که 15 برابر بیشتر از سرانه اصفهان در حال بهره برداری از آب زاینده رود است محافلی در همین استان در حال القای این موضوع هستند که مصرف آب اصفهانی ها عامل بحران است! سوء تفاهم دیگر این است که علت کم آبی کارون انتقال آب آن به اصفهان است! هیچکس نمی گوید که کل آب انتقالی کارون به زاینده رود تنها چهار و نیم درصد آبدهی کارون است. هیچکس نگفت که یک و نیم میلیارد متر مکعب آب در سیلاب دز در همین امسال طی 2 روز وارد خلیج فارس شد؛ چرا که سد های موجود قادر به ذخیره سازی این آب نبود.  هیچکس به این موضوع اشاره نمی کند که هم اکنون 15 میلیارد متر مکعب آب تنها در سد های خوزستان و نزدیک ده میلیارد متر مکعب در سد های کارون ذخیره است و علت کم آبی کارون ذخیره سازی آب در سدهای خوزستان است. سال 93 که زنجیره انسانی کنار کارون تشکیل شد یازده میلیارد متر مکعب آب در سد های کارون  وجود داشت. چرا به مردم حقیقت گفته نشد؟! چرا محافلی حقیقت را از مردم پنهان می‌کنند و به دشمنی ها دامن می زنند؟!
فرهادیان: این در حالی است که سد زاینده رود کمتر از بیست و پنج درصد از ظرفیتش، ذخیره آب پشت خود دارد.
صفوی: باید به آذری ها تبریک بگوییم که در ارتباط با دریاچه ارومیه همت کردند و این موضوع را تا کنون به خوبی پیش برده اند و به دریاچه ارومیه بعد بین‌المللی دادند. پیگیری مردم منطقه سبب شد که متخصصان و محققان زیادی از سایر کشورها این موضوع را پیگیری کنند. مردمان فلات مرکزی و ویژگی خودسانسوری،محافظه کاری و صبور بودن بیش از حدشان مانع از آن شده که شبیه به مردم منطقه آذربایجان این مسئله را به خوبی پیگیری کنند. محیط جغرافیایی فلات مرکزی به مردم این مکان آموخته است که محافظه کار باشند. این محافظه کاری تنها در ارتباط با مسئله آب نبوده و در خانواده ها، ادارات و سازمان های ما نیز دیده می شود.
 واقعیت ها به مردم گفته نمی شود!
ضیائی: امسال از سال‌هایی است که خطر قطع آب شرب خواهیم داشت؛ زیرا 200 میلیون مترمکعب حجم ذخیره سد زاینده رود است که حدود 80 میلیون متر مکعب آن رسوبات است و ثانیه ای 20 متر مکعب هم از آب سد خارج می‌شود. حلقه مفقوده‌ای که وجود دارد و منجر به عدم استفاده از اطلاعات و دانش کارشناسان موجود در حوزه آب می‌شود، دو چیز است: اول اینکه واقعیت‌ها به مردم گفته نمی شود. امروز اگر بپرسید چرا رودخانه خشکیده ، می گویند چون آب زاینده رود را به یزد انتقال داده اند!  این در حالی است که مشکل اصلی زاینده رود این نیست. یزد در حد 56 میلیون متر مکعب حجم آب انتقالی تأثیر دارد، واقعیت تلخ دیگر این است که حد اقل و در خوشبینانه ترین آمار، 219 میلیون متر مکعب آب از زاینده رود برای باغات توسعه داده شده  در استان بالادست برداشت می شود. اگر این جنبه ها گفته شود و این سوء تفاهم ها برطرف شود، بسیاری از مشکلات حل و فصل خواهد شد. سوء تفاهم ها مانع از حل درست مشکلات می شود. ما باید نگران وحدت ملی باشیم. داعش با نیروی نظامی عراق را اشغال نکرد، بر بستر اختلافات قومی و استانی موفق به اشغال بخش های مختلف عراق شد. منطقه مرکزی کشور اگر دچار اختلاف شد، بسیار خطرناک است. برخی ممکن است گمان کنند که نابودی تالاب، مشکل اصفهانی هاست. فاصله اصفهان و شهرکرد تا تالاب چندان تفاوتی ندارد. تحقیقات نشان می‌دهد اگر تالاب خشک شود، ریزگردهایی که از جنس رس است تا شعاع هزار کیلومتر به حرکت در می‌آید. چهار ماه از سال جهت باد شرقی – غربی است. سه مرکز استان یزد، شهرکرد و اصفهان در فاصله 180 کیلومتری تالاب هستند. اگر از تالاب یک دایره بزنید تهران، قم، اراک، کرج اصفهان، یزد، شهرکرد در کمتر از 550 کیلومتری این تالاب قرار گرفته اند. خشکی تالاب پیامد های فاجعه بار زیست محیطی  برای تمامی این مناطق در پی خواهد داشت. سوال این است که چرا مسئولان به این فکر نیفتاده اند؟ یکی از دلایل آن این است که در این زمینه منفعل برخورد شده است. همه جا چنین القا شده که اصفهانی‌ها مشکل آب ندارند و اگر برنج نکارند مشکل آبشان حل می شود! طبق مصوبه شورای عالی آب  و شورای هماهنگی حوضه زاینده رود طبیعی و تونل کوهرنگ متعلق است به محیط زیست، حق آبه بران اصفهان، سهم آبه بران اصفهان و شرب و صنعت قدیم. طبق مصوبه شورای عالی آب و شورای هماهنگی حوضه، تخصیص آب به چهار محال و بختیاری 237 میلیون متر مکعب، شرب اصفهان 404 میلیون متر مکعب، شرب یزد 98 میلیون متر مکعب و شرب کاشان باید از کوهرنگ 2، کوهرنگ 3، چشمه لنگان و خدنگستان و تونل بهشت آباد تامین شود. 724 میلیون متر مکعب منابع آب در اختیار دولت زمانی است که بهشت آباد و کوهرنگ سه  وارد مدار شده باشند، اما این دو هنوز نیامده اند؛ بنابراین دولت قانونا حق ندارد در نبود این دو منبع آب، حق آبه یکی را بگیرد و به دیگری بدهد.
فرهادیان: باید برای مردم توضیح داد و روشن کرد که تونل سوم کوهرنگ را زده اند، اما سدی برای انتقال آب ایجاد نشده است. اما متاسفانه این طور القا شده است که تونل سوم کوهرنگ احداث شده و حداکثر ظرفیت آبی قابل انتقال توسط این تونل به زاینده رود وارد می شود. در صورتی که این موضوع اصلا وجود و صحت خارجی ندارد.
ضیائی: بسیار حساب شده تفرقه افکنی را دامن می‌زنند. مدتی است دیگر نمی شنوید سد کوهرنگ 3 به جای آن می گویند سد بیرگان! به این دلیل که القا شود که یک پروژه جدید است. در مورد بهشت آباد می گویند ما مخالف انتقال آب کارون هستیم. همان‌ها ذیل موافقتنامه فروش آب سد ونک به مدت سی سال به کرمان را امضاء کردند که به منزله انتقال آب از حوضه کارون به کرمان است! سد ونک سدی است که آب سرشاخه های کارون که از استان اصفهان خارج می شود را ذخیره می کند و قرار داد فروش آب از آن به مدت سی سال برای تعادل بخشی به رفسنجان را امضاء کردند. سیاست دوگانه ای در دولت و وزارت نیرو هم وجود دارد. دولت همزمان با لغو تونل بهشت آب، طرح دردست اجرای انتقال آب با خط لوله و پمپاژ صفارود به کرمان را مهندسی مجدد کردند و تشخیص دادند که احداث تونل کار درستی است. درست خلاف آن تصمیم، در مورد تونل بهشت آباد، به خاطر دو هزار نفر که به تحریک محافلی تجمع اعتراضی برگزار کرده بودند همین وزارتخانه می گوید به جای تونل بهشت آباد باید خط لوله و پمپاژ باشد! منظور من این است که دولت با این روش به هیچ عنوان قادر نیست کاری از پیش ببرد. سیاست های جاری دولت چه در حوضه زاینده رود و چه در کلان کشوری در برابر بحران ها ناکارآمد هستند و به هیچ عنوان کارساز نیستند و تا زمانی که یک بازنگری اصولی در سیاست های کلان کشور نشود امیدی به حل بحران یا تعدیل و تخفیف آن وجود ندارد.
آب نیاید؛ اما محصول بیاید!
احمدی: برخی از کارشناسان معتقدند که خشکسالی ما بیشتر خشکسالی اقتصادی و اجتماعی است و نه هیدرولوژیکی! تا چه اندازه با این نظر موافق هستید؟
صفوی: بحث بحران آب صرفا بحث مهندسی هیدرولوژی  نیست. مسئله آب یک مسئله چند وجهی است که ابعاد گوناگون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و ... را شامل می شود. تا یکی دو دهه گذشته ما می‌خواستیم تمامی مسایلمان را به صورت مهندسی شده حل کنیم. در گذشته  مهندسین  می‌آمدند و طرح سد و تاسیسات آبیاری ارایه می داند و با همین رویه حرکت می کردند. این اقدام در سه دهه ای که پرآب بودیم، ظاهرا جواب می داد. منطقه مرکزی کشور جزء مناطق امنی بود که از جنگ و سایر ناامنی‌های مرزی به نسبت سایر مناطق بیشتر در امان مانده بود.  این امنیت سبب رشد و گسترش جمعیت و صنعت در مناطق مرکزی ایران و از جمله اصفهان شد. در واقع سیاست دولت های قبلی این بود که تمرکز جمعیت در مناطق مرکزی ایران صورت پذیرد. غافل از پیش بینی پاسخ به این سوال که آیا این سه دهه پرآب در دهه های بعدی هم تداوم خواهد داشت؟! اگر امکاناتی را به مردم ارایه دهیم دیگر نمی‌توانیم این امکانات را از آنان بگیریم و اگر هم موفق به این کار شویم، عواقب اجتماعی و سیاسی درپی دارد. اگر سد و شبکه احداث کردیم یا به کشاورزان گفتیم که آب به شما می دهیم دیگر نمی توان به این کشاورز گفت  که امروز آبی وجود ندارد و کانال تو بی آب شده است! چرا که توقع ایجاد کرده ایم و کشاورز در همین بخش که ما تشخیص نادرست داده ایم و آینده نگری نکرده ایم سرمایه گذاری کرده است. بنابراین مسئله آب تنها طرح یک سد و یک کانال و یک سیستم پمپاژ نیست. مسئله این است که اگر شما فضایی را ایجاد کردید و مصرف کننده و تولید کننده را به این فضا جلب کردید، دیگر نمی توانید به او محرومیت تحمیل کنید؛ چرا که این گونه محرومیت ها خالی از تبعات اقتصادی و اجتماعی نخواهد بود. همین کشاورز و مصرف کننده وقتی نتوانیم توقعات او را برآوره سازیم شروع به اعتراض می کند؛ چرا که معتقد است این ما بودیم که برای او ایجاد تغییر کرده ایم؛ بدون اینکه تبعات آن را در آینده در نظر بگیریم. اتاق های فکر ما در زمینه آب، اتاق فکری چند وجهی و جامعی نیست. بسیاری از محصولات آب بر در استان ما در واقع جزء تولیدات ملی است نظیر سیمان، آهن و ... 65 درصد فولاد کشور در اصفهان تولید می شود؛24 درصد محصولات پتروشیمی در اصفهان تولید می شود؛ سهم اصفهان به لحاظ وسعت و جمعیت 6 درصد کل کشور است و اینکه بسیاری از محصولات آب بر تنها در اصفهان برای کل کشور تهیه شود و عواقب مربوط به این کل بر 6 درصد جمعیت کشور تحمیل می شود که این روند منصفانه  نیست. باربحران آب، آلودگی هوا و آلودگی های زیست محیطی این بخش بزرگ صنعت را اصفهان به تنهایی بر دوش می کشد. تولید محصولات برای کل کشور و در سطح ملی است، اما به بخش صنعت گفته می شود که آب مصرفی این بخش را از آب استان باید مصرف کنید! آب نیاید اما محصول برای ما بیاید!  نکته مهم دیگر نقدی است که بر مصوبه شورای عالی آب وارد می شود. اینکه در این مصوبه به هیچ وجه آب‌های زیرزمینی  لحاظ نشده است‌و تنها به آب های سطحی پرداخته شده است. نادیده گرفتن بخش آب های زیرزمینی سبب شده مردم به برداشت غیرقانونی از این  آب ها  اقدام کنند و در این میان هیچکس نباشد که این مسئله را کنترل کند. سازه‌های هیدرولیکی نظیر سدها تعدیل زمان و مکان در مسئله آب را موجب می شوند و نمی توان به طور مطلق بگوییم که سد سازی یک امر نسنجیده است از طرفی نمی توان با قاطعیت هم اعلام کرد که هر سدی که ساخته شده ، امری سنجیده و حساب شده بوده است. اگر اثرات اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و دراز مدت در آنها دیده نشده و ارزیابی نشده  باشند عملکرد مناسبی  نخواهند داشت. نکته مهم دیگر که می خواهم بیان کنم این است که وقتی ما در ارتباط با آب صحبت می کنیم نباید صرفا از آب های  سطحی حرف بزنیم بلکه باید آب های زیرزمینی را هم به عنوان یک آب تجدیدناپذیر یا به سختی تجدیدپذیر در نظر بگیریم. این آب ها،ذخایراستراتژیک ما هستند که متاسفانه در خلأ قانون به صورت بی رویه در حال برداشت است که این آب ها را غیر قابل احیا می  کند.
قوانین مدونی که عملیاتی نمی شود
احمدی: تا چه اندازه قوانین مدون در حوزه مدیریت آب را مفید ارزیابی می کنید؟
کوشافر: ما قوانینی در حوزه آب در کشور داریم. اگر این قوانین اجرا شود گرچه این قوانین دارای نقص است، اما فعلا می تواند برای ما یک پایه خوب محسوب شود اینکه ما خود را ملزم به رعایت یک سری قوانین در حوزه آب کشور بدانیم و اگر در طول اجرای این قوانین  به مشکلی برخوردیم آن را برطرف کنیم بسیار موثر خواهد بود، اما موضوع این است که ما خود را ملزم به رعایت این قوانین نمی دانیم.  ما با وجود اشراف بر بحران آب، اما هنوز قوانین را در این ارتباط رعایت نکرده ایم. شاخص ترین آن مربوط می شود به مصوبه‌ای  که در آن قید شده است طرح هایی که در حوضه زاینده رود تا 50 درصد پیشرفت داشته اند ادامه یابد.این در حالی است که یکی از بندهای نه ماده ای مصوبه آب این است که هر گونه بارگذاری جدید روی زاینده رود ممنوع است. این مصوبه وزارت نیرو خودش نه ماده را نقض کرده است. نفس این مصوبه نشان می‌دهد که ما تابع قانون نیستیم حتی در سطوح عالی!
محافلی که ایجاد ستیز می کنند
ضیائی: ما در حوزه آب از موضع ستیزه جویی به هیچ کدام از مناطق نگاه نمی کنیم. به اعتقاد من میان مردم اصفهان و چهارمحال و بختیاری و خوزستان هیچ دشمنی وجود ندارد. بسیاری از فعالان محیط زیست اصفهان از چهارمحال و بختیاری و خوزستان هستند،اما در این میان آنچه که اختلاف ایجاد می کند، محافلی هستند که برای در قدرت ماندن و برای حفظ پست و جایگاه خود سعی می‌کنند بر بستر نا آگاهی مردم، به اختلافات استان‌ها دامن بزنند. اگر در موضوع انتقال آب، مردم استان چهارمحال و بختیاری و خوزستان در صف مخالفت قرار گرفته اند، به این دلیل است که واقعیت‌ها به آنها گفته نشده است. اگر این سوء تفاهم ها و بی‌خبری از واقعیت ها بر طرف شود، اختلافی نخواهیم داشت. روزنامه ها و رسانه ها باید به آگاهی رسانی در این زمینه بپردازند. چرا باید مردم دلیل واقعی خشکی زاینده رود را ندانند؟ باید آگاهی رسانی شود و واقعیت‌ها به مردم گفته شود.
امروز ورزنه، فردای چهارمحال
مسعودیان: در طی پنج شش دهه گذشته در حوضه زاینده رود دماهای شبانه  35 درجه دیده نمی شد، اما در دهه اخیر این دماهاعادی شده است. این در حالی است که در 50 سال اخیر هرگز این دماها مشاهده نمی شد. این مسئله سبب می شود که ما به تغییر شیوه زندگی خود بپردازیم و حتی می تواند به ما تحمیل کند که مکانمان را تغییر دهیم‌از دیدگاه من این یک تغییر است و نه نوسان! این تغییرات بر زندگی همه ساکنان حوضه زاینده رود اثر خواهد گذاشت امروز اثر خود را در پایین دست حوضه نشان داده فردا در بالادست خود را نشان می دهد. برادران ما در بالادست حوضه روزگار امروز پایین دستی ها را آیینه عبرت بدانند و آینده خود را در آن ببینند. امروز ورزنه، فردای چهارمحال است. تغییرات گسترده ای که در کاربری اراضی بالادست حوضه انجام شده و نحوه بهره‌برداری از منابع آب برای آبیاری این زمین ها، امروز چهارمحالی ها را آباد نکرده، اما فردای آنها را نابود خواهد کرد. اطلاعات ماهواره ای و اطلاعات آب و هوایی نشان می دهد که چهارمحال با سرعت بیشتری به سوی خطر می رود.
راهکارهای دولت برای حل بحران آب
احمدی: تا چه اندازه بحران آب و خشکسالی‌های اخیر در ایران را به سیاست گذاری های دولتی ربط می‌دهید؟ به نظر شما چه راهکارهایی برای رفع این معضل وجود دارد؟
ضیائی: دولت دو راهکار و دو سیاست کلان برای حل بحران آب در نظر دارد که هر دو این راهکارها بحران ساز هستند. یک: سیاست پرداخت یارانه به پمپاژ کشاورزی است. قیمت برقی که به پمپاژ داده می شود، تقریبا رایگان است؛ یعنی سه درصد قیمت برق از کشاورزان گرفته می شود و 97 درصد آن یارانه دولت است. یارانه مکانیسم مشوق مالی برای ترغیب مردم برای انجام یک کار است. وقتی به مردم یارانه می دهید؛ یعنی آنها را به برداشت هر چه بیشتر آب تشویق می کنید! نتیجه این سیاست‌گذاری این شده است که پمپاژ تا 600 متر ارتفاعات مشرف به زاینده رود اقتصادی شود. تا زمانی که این سیاست اعمال می شود، سیاست های جلوگیری از برداشت های بی‌رویه از آب های زیرزمینی محکوم به شکست است. این تناقض است که سبب می شود دولت در کنترل برداشت ها ناکام باشد. سیاست کلان دوم که معضل ساز بوده است؛ سیاست بالا بردن راندمان آبیاری از طریق بهبود روش های نوین آبیاری است. این سیاست بحران ساز است و به جای اینکه مرهمی برای بحران آب کشور باشد سبب بارگذاری بیشتر بر منابع آب می شود؛ زیرا کشاورزی که با آبیاری سنتی نیمی از مزرعه خود را می توانست آب دهد، با هزینه و کمک دولت در مزرعه اش سامانه آبیاری تحت فشار اجرا می کند، بدون اینکه میزان آب در دسترسش کاهش داده شود. او از محل قطع فرونشت و قطع تغذیه آبخوان توسعه کشت می دهد که نتیجه ای جز بارگذاری بر منابع آب ندارد. پس حاصل توسعه روش های نوین آبیاری به این شیوه، بارگذاری بر منابع آب کشور است. شدیدترین بحران های فرونشست زمین را در دامنه - داران داریم که بیشترین توسعه آبیاری تحت فشار را دارند. در نشستی که در ارتباط با احیای دریاچه ارومیه برگزار شد سوال این بود که آیا با روش های نوین آبیاری می توان به احیای دریاچه ارومیه کمک کرد؟ تجارب ما در حوضه زاینده رود و نظر غالب آن بود که این امر موفق نبوده است و حتی این گونه روش ها شرایط را بدتر هم کرده است. بنابراین این دو سیاست کلان دولت ها بحران آب در کشور را تشدید می کند. از دیگر راهکار های مقابله با اضافه برداشت آب از منابع آب زیر زمینی که دولت در پیش گرفته است، هوشمند کردن کنتورهاست. بگذریم از اینکه با یک دستکاری ساده این کنتورها از کار می افتند ولی حتی اگر فرض را بر این بگذاریم که این دستکاری صورت نمی گیرد این سوال مطرح می شود که از 980 هزار حلقه چاه موجود، با این بودجه ناچیز واقعا روی چه تعداد از آنها می توان کنتور هوشمند نصب کرد؟! یا در مورد جلوگیری از برداشت آب مازاد بر پروانه، بنا به اعلام وزرات نیرو 6 میلیارد متر مکعب در سال در اثر چاه های مجاز، با کاهش مخازن آب زیرزمینی رو به رو هستیم؛ یعنی اگر اقدام به بستن تمامی چاه های غیر مجاز هم کنیم باز هم منابع آب زیرزمینی و آبخوان ها به تعادل نمی رسند. بنابراین سیاست های جاری نا کارآمد و بعضا باعث تشدید و تداوم بحران در سطح کشور و در سطح حوضه می شوند.
صفوی: در مسئله بحران آب در یک طرف قضیه تامین آب قرار گرفته و در سوی دیگر آن مصرف آب واقع شده است. نمی توان یک سر قضیه که مصرف آب است را رها کرد و صرفا به تامین یا عرضه آب پرداخت. بحث مدیریت مصرف و سازگاری با شرایط جدید بسیار حائز اهمیت است. وقتی می بینیم موجودی آب ما کاهش پیدا کرده، باید به مرور میزان سازگاری خود را با این شرایط افزایش دهیم. نکته مهم این است که بدنه قوانین دولتی از بدنه  انتظارات مردم جداست. مردم احساس نمی کنند اگر بخواهند در زمینه مصرف آب کاری انجام دهند به خودشان خدمت می کنند. آنها احساس می کنند با صرفه جویی در مصرف آب به دولت کمک می کنند و نه به خودشان! این نوع نگرش بی‌تفاوتی ایجاد می کند. قوانینی که تمام چیزها را در اختیار خود می گیرد و نقشی  برای مردم قائل نیست، به این بی‌تفاوتی می رسد. برای اینکه این مشکل حل شود راهکارهایی وجود دارد. در اغلب‌مناطق دنیا کشاورزی یک امر کاملااقتصادی نیست و دولت ها موظف هستند یارانه به کشاورزان پرداخت کنند ولی مهم است که این یارانه کجا داده می شود آیا به نهاده داده می‌شود یا به محصول؟! تفاوت این دو بسیار اثر گذار است. وقتی که به آب، برق، گاز، بذر، کود که جزء نهاده است یارانه می دهید نباید انتظار مدیریت مصرف یا مصرف بهینه داشته باشید. وقتی کشاورز ببیند که آب ارزان است طبیعتا تلاشی برای صرفه جویی در آن نمی کند. جالب است که از یارانه ای که دولت به نهاده می‌دهد خود کشاورز هم بهره چندانی نمی‌برد، چون محصول تولید شده محصول ارزان قیمتی است و این موضوع باعث می شود که کشاورز محصولی را که با قیمت ارزان تولید کرده است را ارزان بفروشد و سود آن را واسطه ها ببرند؛ چون با قیمت های بین‌المللی فاصله دارد و لذا امکان صادرات آن به خوبی وجود دارد.در حالی که اگر به کشاورز نهاده را با قیمت واقعی ارایه دهیم اولا کشاورز در مصرف آن صرفه جویی می‌کند و متوجه می شود که بسیاری از محصولات با مصرف آب زیاد برای او صرفه اقتصادی ندارد بنابراین سمت تولید آن نمی رود. بنابراین اگر یارانه را از مرحله نهاده به سمت محصول ببریم، در مصرف آب و سایر نهاده‌ها به ویژه انرژی صرفه جویی می شود و از طرفی سود بیشتر در هنگام فروش محصول به خود کشاورز داده می‌شود و نه واسطه ها! از طرفی با توجه به آمار رسمی وزارت جهاد کشاورزی، بین 20 تا 30 درصد محصولات از بین می رود چون ارزان قیمت‌اند.  در سایر کشورها که قیمت نهاده ها واقعی است می بینیم که مردم یک قاچ هندوانه خریداری می کنند  یاخیار و پرتقال و سیب را به صورت دانه ای خریداری می کنند نه به صورت کیلویی، چرا؟ چون قیمت محصول بر اساس نهاده واقعی است. در این کشورها کشاورزان وضعیت مالی به مراتب بهتری نسبت به  میانگین جامعه دارند. بنابراین وقتی سیاست غلط ما این است که به نهاده یارانه دهیم و نه به محصول، مشخص است که از همان ابتدا شروع می کنیم به کم آوردن آب و سایر نهاده‌هایی که باید صرف تبدیل به محصول شود! شدت مصرف انرژی ما سه‌برابرمیانگین جهانی است؛ لذا این فشارها را باید منابع طبیعی کشور از جمله منابع آب محدود باید تحمل کنند.
تیموری: بله زمانی که ما مزیت های رقابتی خود را در نظر نمی‌گیریم و شعار می دهیم خودکفا شویم؛ بدون اینکه توجه داشته باشیم که آیا وضعیت رقابتی برای تولید فلان محصول را واقعا دارا هستیم یا نه طبیعی است که با چنین مشکلاتی هم رو به رو شویم.
ضیائی: 1200 کیلومتر در سال کف شکنی چاه در کشور داریم. به این معناست که آب زیر زمینی پایین می رود و ما در تعقیب آن هستیم. 1200 کیلومتر کف شکنی یعنی یک بار مالی سنگین بر اقتصاد ملی برای نابودی کشور!!
صفوی: کشوری هم که محصول خود را ارزان تر از ما می فروشد به این دلیل است که نه سیستم های گران قیمت آبیاری  دارد و نه پمپاژ و از طریق دیم به تولید محصول می پردازد.
صفوی: بنابراین نتیجه این شد که جابه جایی یارانه ها از نهاده به محصول بهترین راه حل است. پرداخت یارانه‌در مبدأ خیانت به حق کشاورز است. توجه کنید که چند درصد از سیب سمیرم در حال از بین رفتن است و چه مقدار از آن در حال صادر شدن است. سود آن به جیب واسطه ها می  رود نه کشاورز، در مسئله صادرات هندوانه و محصولات آب بر دیگر نیز همینطور است. در واقع این یارانه به دلال ها داده می شود و به نفع کشاورز نیست.
ضیائی: در حوضه زاینده رود دو سه راهکار روشن و شفاف وجود دارد. اول اینکه سد سوم کوهرنگ که تنها منتظر بودجه است اگر به بهره برداری برسد 200 میلیون متر مکعب به منابع آب حوضه بحران زده زاینده رود اضافه می شود. نکته دیگر این است که اگر همان قوانین مصوب شورای عالی آب (مصوبه سیزدهمین جلسه شورای عالی آب) اجرا بشود بسیاری از معضلات حل خواهد شد و تالاب احیا خواهد شد و رودخانه جاری خواهد شد. اگر قانون در ارتباط با طرح بهشت آباد به اجرا در بیاید، دولت وظیفه دارد از محل بهشت آباد و کوهرنگ 3 به هر کس که خواست آب تخصیص دهد. امروز اما دولت حق آبه دیگران را می گیرد و به کسانی می دهد که از محل آورد بهشت آباد و کوهرنگ 3 مجاز به برداشت آب از زاینده رود هستند.
فرهادیان: جدای از بحث اجرای قانون و بحث یارانه ها ، نکات دیگری هم وجود دارد اول از همه اینکه اینجانب موافق بی توجهی نسبت به افزایش بهره وری در حوزه کشاورزی در کشور و در حوزه زاینده رود نیستم. اعتقاد بنده این است که باید به این بخش نهایت توجه شود. در حال حاضر در داخل کشور حدود 92 درصد منابع آب های تجدید شونده در حوزه کشاورزی ، حدودا 6- 7 درصد در بخش شرب  و حدود یک تا دو درصد در بخش صنعت مصرف می شود. بیشترین مصرف آب در بخش کشاورزی و بیشترین میزان هدر رفت منابع آبی را نیز در بخش کشاورزی داریم. شاید اگر این میزان هدررفت آب که در بخش کشاورزی داریم را درست مدیریت کنیم و به مصارف دیگر برسانیم می‌تواند بسیاری از نیازهای کشور را تامین کند. فراموش نکنیم که حدود 70 درصد بارش در کشور ، تبخیر می شود. بنابراین یکی از راه‌های کاهش و مدیریت منابع آب در کل کشور و در حوزه زاینده رود کاهش هدررفت از طریق تبخیر است. شاید بخش قابل ملاحظه ای از حق آبه تالاب گاوخونی را شاید بتوانیم از طریق کاهش نرخ تبخیر پشت سد زاینده رود کاهش بدهیم. از سوی دیگر باید به کاهش هدررفت از طریق شبکه های آب رسانی هم توجه نشان داد. آمار و ارقام وزرات نیرو نشان می دهد که در شبکه‌های آب رسانی شهری حدود سی درصد هدررفت آب داریم که نیاز به مدیریت صحیح دارد. از بحث به کارگیری فناوری‌های نوین و تصفیه فاضلاب ها و بازیافت مجدد آب هم نباید غافل شد (بخش های شرب ،صنعت و کشاورزی). یکی از راهکارهای موفق که در اصفهان درطی یک دهه اخیرتوسط صاحبان صنایع ، به آن توجه خاص شده است،  این بود که صنعت برای بقای خود وتامین نیازهای آبی که داشت به بحث استفاده مجدد پساب ها روی آورد. یکی از سیاست های‌استان نیز همین است که سرمایه‌گذاری در این بخش صورت پذیرد. در کشور سالیانه 30 تا 40 میلیارد متر مکعب فاضلاب در بخش های مختلف داریم که با یک مدیریت صحیح می توان بخش قابل ملاحظه ای از این فاضلاب ها بازیابی واستفاده مجددشود. بنابراین با توجه به چالش های موجود در ارتباط با دسترسی پایدار به منابع آب در حوزه زاینده رود،  تغییر نگرش واستفاده از فناوری های نوین لازم و ضروری است؛ چرا که ما با فرآیندهای سنتی نخواهیم توانست نیازهای امروز کشور را رفع کنیم.به عنوان نمونه ، برج های خنک کننده تر که در صنعت برای خنک کردن، آب استفاده می کنند اگر در نیروگاه شهید منتظری (اصفهان) نیز استفاده می شد، فشاری بیشتری بر پهنه منابع آبی استان وارد می شد. با توجه به اهمیت مصرف بهینه آب در کشور ، باید بخش صنعت را هم ملزم کرد که در صورت عدم توجه به هدررفت آب،باید قیمت های واقعی آب را پرداخت کند. امروز در استان اصفهان به عنوان قطب اول صنعت در کشور، حدود 20 تا 25 درصد نفت کشور پالایش می شود و درصد قابل ملاحظه ای از فولاد مورد نیاز درکشور تولید می‌شود. بخش قابل ملاحظه ای از هدررفت آب در صنعت از طریق برج‌های خنک کننده تر است و با به کارگیری برج های خنک کننده خشک این هدررفت آب را می توان جبران کرد. همچنین استفاده از انرژی خورشیدی برای تصفیه آب های شور در مناطق کویری و فلات مرکزی بسیار می تواند در جلوگیری از هدررفت آب و انرژی معنادار و تاثیر گذار باشد. نکته دیگر تمرکز صنایع آب بر در اصفهان است. بارگذاری بیش از حد ظرفیت در حوزه زاینده رود با توجه به منابع آبی محدوددراستان اصفهان، نه تنها به صلاح نیست، بلکه باید سیاست استان برای توسعه  بخش های کشاورزی ، صنعت و جمعیت شهری را نیز تغییر داد. در استان اصفهان باید صنایع پاک و صنایعی که مصرف آب کمتری دارند مورد حمایت قرارگیرند و از طرفی قیمت آب واقعی شود. از طرفی سیاست های حمایتی را باید صرفا به صنایعی اختصاص داد که در مدیریت مصرف آب اقدامات عملی انجام دهند. نکته دیگر که باید واقعا در اصفهان رعایت شود تغییر الگوی کشت در سیستم فضای سبز شهری متناسب با شرایط اقلیمی اصفهان است.این در حالی است که در برخی موارد مشاهده می شود درمناطق کویری گسترش فضای سبزاز نوع چمن بوده و  شهرداری ها باید به این جمع بندی دست یابند که ما با کمبود آب در کشور مواجه هستیم.آماری که از شهرداری اصفهان طی هفته های گذشته منتشر شد آمار خشک شدن تعداد زیادی از چاه هایی بود که برای آبیاری فضای سبز در شهر استفاده می شد. اصلاح الگوی کشت و آبیاری هر دو باید مورد توجه قرار بگیرد. از سوی دیگر انتظار می‌رود که علمای مذهبی در حوزه مصرف بهینه آب و توسعه پایدارو جلوگیری از آلودگی منابع آب و ضرورت بازیافت پساب مطابق آیات و روایات اطلاع رسانی نمایند. نکته دیگر این است که حدود سی درصد محصولات کشاروزی به ضایعات تبدیل می‌شود که معادل حدودا 27 تا 30 میلیارد متر مکعب مصرف آب است. اگر افزایش بهره وری ،در این بخش داشته باشیم ، می توانیم خدمت بزرگی در حوزه آب به کشورداشته باشیم. نکته دیگر بحث توسعه سیستم های آب شیرین کن (علی الخصوص در مناطق جنوبی کشور) باید مورد توجه قرار گیرد. در کشوری که سالیانه حدود صد میلیارد متر مکعب آب شیرین مصرف می شود آیا تولید 50 میلیون متر مکعب آب شیرین از طریق آب شیرین‌کن‌ها مورد تامل نیست؟! بسیاری از کشورها در خاورمیانه در بخش آب شیرن کن ها سرمایه گذاری و برنامه ریزی دارند. چرا باید در کشورمان از سیستم های مدرن آب شیرین کن غفلت کنیم؟! علی‌الخصوص در کشوری که می تواند براستفاده از انرژی خورشیدی و قابلیت تولید آب شیرین از آب‌های آزاد را داشته باشد؛ البته توجه به مقوله تجارت آب مجازی و ظرفیت‌های سازمان های مردم نهاد در حوزه آب نیزباید مورد توجه مسئولان  قرار گیرد.
کوشافر: در پایان باید بگویم مردم و فعالان محیط زیست اصفهان، خوزستان و چهار محال و بختیاری در کنار هم هستند همه جزو مردم ایران هستند و موافق توسعه پایدار کشورند. این مردم در مبحث آب هم طرفدار پایداری هستند. نکته دیگر که آقای دکتر فرهادیان به آن اشاره کردند 92 درصد آب در بخش کشاورزی است که روی این موضوع بحث های زیادی وجود دارد؛ چرا که این درصد  میزان تخصیص آب را نشان می دهد و نه مصرف آب را! اخیرا حتی وزارت نیرو هم از این عدد کمی عقب نشینی کرده است.نکته دیگر این است که به عنوان راهکار گاهی گفته می شود که کشاورزی شرق اصفهان از عوامل بحران آب است. در این ارتباط باید بگویم که مخالف هر گونه توسعه کشاورزی در حوضه زاینده رود هستیم چه در بخش بالا دست و چه پایین دست، اما اکنون که زمین های شرق اصفهان زیر کشت رفته، اگر این زیر کشت رفتن نباشد غیر از مبحث اقتصاد  و تولید محصولات کشاورزی رسالت دیگری هم در این بین وجود دارد و آن حفاظت از خاک است؛ چرا که خاک های شرق اصفهان فرسایش پذیرند  و در صورتی که از زیر کشت خارج شوند بلافاصله تبدیل به عامل فرسایش می شوند و با شدت بادهای کم می توانند ریزگرد در مرکز ایران ایجادکنند. بنابراین اهمیت این بخش و کشاورزی صورت گرفته در آن برای ما بسیار زیاد است در صورتی که بحث راندمان مصرف آب و الگوی کشت در این بخش رعایت شود.
ضیائی: تاکید پایانی بنده نیز این است که  من مخالف استفاده از روش‌های نوین آبیاری و مدافع روش های سنتی آبیاری نیستم. سخن من این است که توسعه روش های نوین آبیاری به روال جاری یعنی بدون کاستن از حجم آب مصرفی ایراد دارد. این در حالی است که اگر حجم آب در اختیار کاهش داده شود و در عین حال از روش‌های نوین آبیاری استفاده شود این شیوه سبب می‌شود که کیفیت آب را از دست ندهیم و در نتیجه بهره وری افزایش خواهد یافت.
 


Page Generated in 0.0073 sec