به جای سوال اول، هر چند شاید کلیشه ای به نظر برسد یک بیوگرافی از خودتان بگویید.
من متولد 1339 در یک خانواده پر جمعیت هستم. در واقع من هفتمین فرزند خانواده بودم. ما یازده خواهر و برادر هستیم؛چهار خواهر و هفت برادر. ابتدای ورودم به دوچرخه سواری، مربوط به سال1356 است که دانش آموز مدرسه صارمیه بودم و به رشتههایی مثل کشتی و هندبال علاقه داشتم، اما با توجه به رفت و آمد با دوچرخه به طور اتفاقی با این ورزش آشنا شدم.
ظاهرا از همان سال ها هم شروع کردید؟
در این سال در مسابقات آموزشگاه ها شرکت کردم و مقام اول را کسب کردم. پی آمد آن در مسابقات استان و مسابقات قهرمانی کشور و در آذر 58 در مسابقات قهرمانی کشور در شیراز شرکت کردم و قهرمان شدم و نهایتا در سال 1359 اولین ورزشکار اصفهانی بودم که به تیم ملی دعوت شدم. در سال 1360 هم در تایلند مقام دوم را کسب کردم. متاسفانه دو المپیک 1980 مسکو و 1984 لوس آنجلس تحریم شد و این درست تقارن داشت با درخشش من.
دوره بعد ،شرکت کردید؟
در المپیک سئول 88 شرکت کردم و در مسابقه استقامت جاده بین 213 نفر، مقام بیست و چهارم را کسب کردم. مسابقات متعددی را حضور داشتم؛ از جمله در سه دوره بازی های آسیایی هندوستان ، کره جنوبی و چین و تورهای مختلف آسیایی و سه دوره هم در کشورهای ترکیه شرکت کردم . در سال 1361 هم توانستم در مسابقات دور دریای مرمره ،مقام دوم را به دست آوردم و از نظر تیمی بین نه تیم اروپایی چهارم شدیم. در دوره آلرین به فعالیت دوچرخه سواری مشغول بودم. بعد جنگ شد و ...
کلا باید به عرض برسانم که مدت 12 سال در تیم ملی حضور داشتم و به بیست کشور خارجی هم برای انجام مسابقات مختلف اعزام شدم. بعد از تیم ملی به دانشگاه رفتم و بعد هم به عنوان مربی تیم ملی برگزیده شدم. از آن به بعد در کلاس های متعدد مربیگری شرکت کردم. در حال حاضر هم داور ملی هستم و مدرس فدراسیون دوچرخه سواری .
از درس و دانشگاه هم غافل نبودید ؟
بله، بنده مدرک کارشناسی تربیت بدنی دارم ولی کاش ادامه تحصیل می دادم.
خب این نکته جالبی است؛ چرا ادامه تحصیل؟!
متاسفانه در سال 82 سرداور مسابقات تور آذربایجان بودم. این تور سابقه سی ساله دارد و بنده، سه دوره متوالی در این تور اول شدم. در صورتی که هنوز یک ایرانی، نتوانسته چنین مقامی دست بیاورد. در اینجا آنهایی که مدرک کارشناسی داشتند، می توانستند برای فوقلیسانس اقدام کنند ولی بنده به دلیل گرفتاری نتوانستم ثبتنام کنم و مایه تاسف بود برای من. به همین خاطر جا دارد به عزیزانی که ورزشکار هستند، بگویم که توام با ورزش از تحصیل غافل نباشند.
پس درست است که می گویند شما یکی از مظلوم ترین ورزشکاران استان و ایران بوده اید و هیچگاه به حق واقعی خود نرسیده اید؛ در این خصوص برایمان صحبت کنید.
یک روز یک نفر حرف خوبی به من زد و گفت عاشقی بیش از حد یعنی دیوانگی. من عاشق این رشته بودم و چهل سال است که با این رشته مانوس هستم ولی همین جا با بانگ بلند می گویم که کوچک ترین امتیازی که شاید هم حق قانونی ام باشد، نداشتهام. شاید بدیهی ترین آن، رفتن به دانشگاه بوده که آن هم از طریق کشور بوده است.
یک روز به آقای منتقمی، مدیر کل اداره تربیت بدنی، گفتم افتخار من این نیست که همراه تیم اصفهان از شش عنوان قهرمانی کشور پنج تای آن را به دست آورده ام،؛ افتخار من این است که شش نسل از دوچرخه سواری را توانسته ام دور هم جمع کنم. آقای علی پروین فوتبالیست معروف، حرف خوبی زدند، گفتند تا این پیشکسوتها هستند، از آنها سراغی نمی گیریم ولی وقتی فوت کردند، تابوت آنها را دور امجدیه می چرخانیم؛ حتی به بهشت زهرا هم نمی رویم یک فاتحه برایشان بخوانیم، حالا این حکایت ماست. به عقیده من، اگر می خواهیم ورزش کشور پویا شود، اول از همه باید به پیشکسوت ها و با تجربه ها بها بدهند؛ اینها همه سرمایه های اصلی ورزش هستند.
شما به عنوان یک پیشکسوت دوچرخه سواری، قبول دارید دوچرخه سواری اصفهان به نسبت گذشته نزول کرده است؟
بله صد در صد قبول دارم.
دلیلش را چه می بینید؟
به نظرم این را باید از اداره ورزش و جوانان و هیئت بپرسید.
در این باره توضیح بدهید لطفا.
ببینید من در سال 90 ، دوازده ملی پوش داشتم که هفت نفر عضو ثابت آن بودند. تعداد 635 نفر دوچرخه سوار بیمه شده داشتیم وبیست و چهار مدال رنگارنگ کشور. در گروه های الان، چهار سال است که ما یک مقام کسب نکرده ایم. شما ببینید کجای کار ایراد دارد؟
به عنوان آخرین سوال ، آیا با فدراسیون همکاری دارید؟ وضع فدراسیون در این رشته چطور است؟
رییس فدراسیون آقای خسرو قمری هست که از شاگردان حقیر است و مدتی هم با هم رکاب می زدیم ؛گلایه ای که از ایشان دارم این است که وقتی برای فرد دیگری ابلاغ رییس هیئت را زدند، ایشان نگفت مجمع باید تشکیل شود؛ بعدها ایشان از ما دعوت کرد؛ منتها وقتی به تهران می روم و پولی که به ما میدهند، هزینه اتوبوس ما هم نمی شود؛ ما هم این عطا را به لقایش بخشیدیم و روزگار را با خانواده می گذرانیم و بسیار هم راضی هستیم.