«منظور از مبارزه با قاچاق کالا، مقابله با کولبرهای ضعیفی که در برخی مناطق اجناس کوچک را وارد میکنند، نیست؛ بلکه منظور قاچاقچیان بزرگی است که با دهها و صدها کانتینر، اجناس قاچاق وارد کشور میکنند.» این جملات یک نمونه از تاکیداتی است که رهبر انقلاب داشتند و بارها آن را تکرار کردند. قرار نبود زور «قانون» فقط به «ضعفا» برسد. قرار نبود قانون فقط یقه «کولبر» هایی را بگیرد که از سر نداری در چله زمستان به دلِ «معبر مرگ» زدند شاید لقمه نانی به دست بیاورند که همان یک تکه نان، جانشان را گرفت.
تکرار و تاکیدات رهبر انقلاب، مورد تاکید دولت و همراهانش در قانونگذاری در این حوزه هم بود و در نهایت به بسته شدن گذرگاههای پرشمار مرزی و محدود شدن آنها به چند گذرگاه رسمی منجر شد که به رغم شاخ و برگهای فراوان دیگر از جمله دیدن بحث بیمه کولبران و ارائه کارتهای ویژه به مرزنشینان و...، توانایی دیدن فرهاد و آزاد را نداشته است! همان فرهاد و آزادی که در کوههای مریوان یخ زدند و نخستین تجربه کولبری در زیر باران و برف، برایشان عاقبتی تلخ داشت که به راهی برگشت ناپذیر منجر شد. حالا این روزها همه دوباره از «آزاد» و «فرهاد» حرف میزنند. هشتگ کولبر دوباره اوج گرفته و نام دوکولبر مریوانی در حد ترندشدن در میان توئیت کاربران ایرانی هم رسید، اما تا مصیبت بعدی حتماً نام آزاد و فرهاد هم رفته کنار نام بیشمار کولبران دیگری که برای رسیدن به « نان» جان دادند و این درد عظیم که این روزها یک مصیبت را با مصیبت دیگری فراموش میکنیم، همچنان ادامه خواهد داشت. برای مردم مریوان و اطراف، کولبری مثل کشاورزی و دامداری، شغلی آشنا و البته ناگزیر است؛ شغلی که در قانون عریض و طویل دیده نشده و تنها بر سختیهایش افزون شده است.
تراژدی مرگ کولبران مریوانی این بار آن قدر هولناک و خبرساز بود که سیاسیون را هم به واکنش واداشت.
پروانه سلحشوری، نماینده اصلاحطلب مردم تهران شامگاه شنبه وقتی مردم ایران احتمالاً پای سفرههای یلدا، به شبنشینی و شادی مشغول بودند، در توئیتی نوشت: «امشب شب چله است. شبی به جامانده از پیشینیان برای روایت قصهها، دور هم بودنها و پاسداشت آیین نیاکان. روزی روایت شب چلهها، داستان پسرک نوجوانی خواهد شد که همراه برادرش، برای لقمه نانی در سرمای چله جان باختند. داستان مشت گره کردهای که شرمی برای ما معاصران است. #فرهاد_آزاد_خسروی»
اسحاق جهانگیری معاون اول رئیسجمهور هم این حادثه تلخ را به خانواده دو کولبر و مردم مریوان تسلیت گفت و از استاندار کردستان خواست سریعاً برای رسیدگی به وضعیت معیشتی این خانواده نجیب اقدام کند و نتیجه را به اطلاع افکار عمومی برساند که پس از این دستور، خبر رسید گاز خانواده خسروی وصل شده است!
علی ربیعی سخنگوی دولت نیز با تسلیت گفتن این حادثه نوشت که دو کولبر نوجوان همراه با آرزوهایشان در کوهها یخ زدند.
و تلختر این است که اگر فکری اساسی اندیشیده نشود، بازهم جوانان و نوجوانانی هستند که در کوههای کردستان همراه با رویاهایشان یخ بزنند. کولبری به پدیدهای گرفتار میان اقتصاد و امنیت تبدیل شده است و تا وقتی «سیاسی-امنیتی» به آن نگاه شود، کولبر هم ردیف با «قاچاقچی» دیده میشود و «معبر مرگ» باز میماند چون مبادی رسمی توسط مسئولان بسته شده است.
وضعیت نابسامان شغل و افزایش بیکاری در جامعه به ویژه در مناطق محروم و مرزی کشور، «کولبری» را به دنبال دارد و از سوی دیگر کولبری میتواند پوششی برای قاچاق کالاهای ضدامنیتی و مواد مخدر و از سوی دیگر ورود عناصر داعش و ضدانقلاب به کشور باشد.
آزاد و فرهاد تنها برای یک تکه نان راهی «ته ته» شدند و چه اعتراض نجیبانه و مظلومانهای بود وقتی مردم مریوان تکه نان به دست به استقبال پیکر بیجان فرهاد رفتند. همزمان فیلمی از گلایههای مردم ماهشهر به نماینده رهبر انقلاب که به میان مردم سیلزده رفته بود، منتشر شد. مردمی که میگفتند ما نه ضدانقلابیم و نه شورشی. فقط نداریم. بدبختیم و به نان شب محتاج.
اشک تمساح و موج تبلیغات رسانههای آن سوی آبی را کنار بگذاریم. این، حق این مردم نیست که آرزوهایشان را باد و باران و آتش و سرما ببرد!