ارتش رژیم صهیونیستی روز یک‌شنبه هفته جاری از شلیک یک موشک از یمن به سوی سرزمین‌های اشغالی و اصابت آن به فرودگاه بن گوریون خبر داد. انتشار خبر شلیک این موشک، بازتاب زیادی در رسانه‌های منطقه و جهان داشت. از حیث امنیتی، فرودگاه بن گوریون در بین فرودگاه‌های بسیار امنیتی محسوب می‌شود؛ به طوری که مسافران به شدت بازرسی می‌شوند. این مکان از حیث اقتصادی نیز حلقه حیاتی در تجارت خارجی رژیم اسرائیل است و بخش اعظم واردات و صادرات از طریق آن انجام می‌شود. همچنین فرودگاه بن گوریون دروازه گردشگری و منبع مهم تأمین ارز است؛ به طوری که هر روز تعطیلی این فرودگاه میلیون‌ها دلار خسارت روی دست رژیم اسرائیل می‌گذارد. از حیث نظامی نیز این مکان در رده زیرساخت‌های حیاتی به شمار می‌رود که در زمان جنگ به شدت مورد حفاظت قرار می‌گیرد و هماهنگی دائمی میان آن و ارتش اسرائیل برای فعال نگه داشتن آن در زمان تهدیدهای بزرگ وجود دارد.
اثبات ارادت یمنی‌ها به مردم فلسطین
 بر اساس بیانیه‌ای که نیروهای مسلح یمن منتشر کرد، موشک شلیک شده به فرودگاه بن گوریون با نام موشک فلسطین ۲ در چارچوب حمایت از مردم مظلوم فلسطین و رد جنگ نسل کشی رژیم اشغالگر علیه غزه پرتاب شده است. انصارا... یمن با این حمله بار دیگر ثابت کرد که در کنار مردم مظلوم فلسطین ایستاده و با شجاعت و خلاقیت خود می‌تواند معادلات منطقه را تغییر دهد.  
تغییر موازنه قدرت به نفع یمن: حمله به فرودگاه بن گوریون، دستاوردی مهم برای یمن محسوب می‌شود که به سایر دستاوردهای آن از جمله از کار انداختن ناوهای هواپیمابر آمریکایی، بستن دریای سرخ و تنگه باب المندب به روی کشتی‌های استعماری و شاید بسته شدن قریب الوقوع تنگه هرمز و جبل‌الطارق به روی این کشتی‌ها اضافه می‌گردد و نقطه عطف مهمی در تاریخ جنگ اعراب با صهیونیست‌ها است.  یمن پس از این حمله از مرحله یک کشور حاشیه‌ای و فقیر به کشوری تبدیل شده است که قادر به اعمال نفوذ استراتژیک است.
پایان افسانه شکست ناپدیری صهیونیست‌ها:با حمله انصارا... به فرودگاه بن گوریون هیمنه اسرائیل شکسته شد. این حادثه به منزله نقض امنیتی بزرگ در یکی از محافظت شده‌ترین قسمت‌های اسرائیل بوده و برای نخستین بار است با این سطح از حملات آن هم از سوی یمنی‌ها مواجه می‌شود به شکلی که موشک‌های آن‌ها از هشت لایه مختلف پدافند هوایی در منطقه و داخل اراضی اشغالی عبور می‌کند.

دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا روز 23 اردیبهشت ماه سال جاری، در سفری عازم منطقه غرب آسیا خواهد شد. آن طور که رسانه‌ها و منابع آگاه اعلام کرده‌اند، ترامپ ابتدا وارد عربستان سعودی خواهد شد و سپس از قطر و امارات متحده عربی نیز بازدید خواهد کرد. ترامپ احتمالاً در عربستان در نشست سران کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس شرکت خواهد کرد. در فاصله چند روز مانده به انجام این سفر، بسیاری از رسانه‌ها و تحلیل‌گران، به نحوی ویژه به این رویداد معطوف شده‌اند و سعی در رمزگشایی از ابعاد مختلف این سفر، دستورکارهای آن و البته پیامدهایش را دارند. این نخستین سفر جدی خارجی ترامپ در دولت جدیدش است. موضوعی که خود از اهمیت راهبردی منطقه غرب آسیا در قالب سیاست خارجی آمریکا حکایت دارد. با این همه، بسیاری به طور خاص این سؤال را مطرح می‌کنند که ترامپ به راستی در سفر به غرب آسیا، چه اهدافی را دنبال می‌کند؟ به نظر می‌رسد در پاسخ به این پرسش باید دو مؤلفه مهم را مد نظر داشت. اول اینکه ترامپ بارها و بارها این نکته را مورد اشاره قرار داده که جنس نگاهش به کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس که از اقتصادهای نفتی سود می‌برند، تا حد زیادی اقتصادی است. در واقع، ترامپ آن‌ها را به مثابه کشورهایی می‌بیند که پول و سرمایه قابل توجهی دارند و وی باید کاری کند تا این دسته از کشورها، پول‌های خود را در خاک آمریکا سرمایه گذاری کنند. پیش‌تر در دوره نخست حضور ترامپ در قدرت شاهد بودیم که او علناً عربستان سعودی را گاوی شیرده توصیف کرد که آمریکا تا جای ممکن باید آن را بدوشد. در مورد دیگر کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس نیز ترامپ رویکرد مشابهی را دارد و جلب سرمایه گذاری آن‌ها به خاک آمریکا را یک دستاورد مهم و راهبردی برای شعارهای اقتصادی خود و دولتش ارزیابی می‌کند. موضوعی که به زعم ترامپ می‌تواند منتقدان وی را خاموش کند و از او تصویر یک رئیس جمهور موفق را به مردم آمریکا و جهانیان ارائه کند. از این رو، یکی از اصلی‌ترین اولویت‌های ترامپ در جریان سفر به منطقه غرب آسیا، متقاعد کردن رهبران عربی حاشیه خلیج فارس جهت سرمایه گذاری در آمریکا است. نکته دوم اینکه به نظر می‌رسد بخش مهمی از رایزنی‌های ترامپ با سران کشورهای عربی منطقه نیز مطعوف به ایران باشد. ترامپ سعی دارد تا رهبران عرب را با خود در پرونده ایران همراه کند. دولت‌های عرب منطقه در مدت اخیر به صراحت اعلام کرده‌اند که در هرگونه ماجراجویی دولت آمریکا علیه ایران، با این کشور همراهی نخواهند کرد و حریم هوایی یا زمینی خود را در اختیار واشینگتن قرار نمی‌دهند. این در حالی است که ترامپ برای اعمال فشار به ایران به همراهی این دسته از کشورها شدیداً نیاز دارد. دولت‌های عرب منطقه خوب می‌دانند که همراه شدن با فردی نظیر ترامپ علیه ایران، می‌تواند صورت حساب‌های سنگینی را روی دست آن‌ها قرار دهد. از این رو، به شدت از این گزینه دوری می‌کنند. همین رویکرد سبب شده تا ترامپ با یک چالش جدی در سیاست‌هایش در قبال ایران رو به رو شود. درست به همین دلیل ترامپ در سفر آتی‌اش به منطقه سعی خواهد کرد تا جای ممکن موضع این کشورها به خود را در مساله ایران نزدیکتر کند. در این رابطه، عده‌ای نیز به این موضوع اشاره دارند که احتمالاً ترامپ قصد دارد تا در سفرش به منطقه، با دولتمردان عرب رایزنی کند و بسترهای لازم برای گسترش توافق عادی سازی روابط رژیم اشغالگر قدس با این دسته ازکشورها را هم فراهم کند. دستورکاری که بعید است در شرایط کنونی به جایی برسد و موانع در این رابطه برای آمریکا بی‌شمار هستند.