گفتوگوی اختصاصی «نسلفردا» با مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی:
تعداد بازدید : 2
روزنامهها با محتوای متنوع، متمایز و متفاوت به افزایش جذب آگهی برسند
نویسنده : دریا وفایی / گروه فرهنگ و هنر
«لغو الزام درج آگهی تاسیس و تغییرات شرکتها در روزنامههای رسمی و کثیرالانتشار» و «رفع مشکل کمبود و گرانی کاغذ» از جمله دغدغههای نشریات چاپی است که هنوز اقدام موثری برای حل و فصل آن صورت نگرفته است. برای گفتوگو پیرامون این دو موضوع به سراغ محمد خُدّادی معاون سابق مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کشور رفتیم تا از آخرین اقدامات در مورد آن مطلع شویم که در ادامه میخوانید:
-
روزی که دولت سیزدهم شروع به کار کرد نشریات کاغذ را کیلویی 19 هزار تومان تهیه میکردند و الان با قیمت هر کیلو بیش از 40 هزار تومان خریداری میشود، همچنین قرار بود ممنوعیت درج آگهی ثبت شرکتها در روزنامهها لغو شود، اما خبری از اجرایش نیست. وزارت ارشاد خبر تازهای در این باره برای اهالی مطبوعات دارد؟
اگر چه به ابعاد مختلف موضوعات کمی واقف هستم ولی الان در جایگاه سازمانیِ پاسخ به آنها نیستم. بهتر است مسئولان محترم مرتبط در معاونت مطبوعاتی اخبار لازم را در مورد این دو موضوع بیان کنند.
-
به نظر شما نسبت آگهی با روزنامه چیست؟ چرا آگهی و روزنامه و فروش دچار نوسان شده، چرا با بحرانی به اسم آگهی در روزنامه مواجهیم؟ تحلیل شما در این باره چیست؟
اساساً مشکل آگهی، یک انحرافی است که در رسانه ایجاد شده است. یعنی رسانههای ما فروش را کلاً فراموش و به عنوان یک موضوع بیاهمیت تلقی کردند و چسبیدهاند به آگهی. فلسفه دادن آگهی چه بوده؟ خواندن روزنامه. یعنی چون روزنامه شما را میخوانند و خواننده دارد به شما آگهی میدهند. چه اتفاقی افتاد، رسانه تیراژ و خوانندگان را بیخیال شد و سرمایهگذاریاش را روی آگهی گذاشت. خب این شد دور باطل. در حالی که پول اصلی روزنامه باید از محل فروش آن به دستش برسد. یعنی این آگهی به واسطه خواننده روزنامه میآید. الان خواننده، به نظر میرسد دغدغه اصلی بسیاری از روزنامهها نیست. لذا باشگاه مخاطبان ندارد، اساساً دنبال این نیست که خواننده چه میخواهد، چه مطلبی را میخواند، کدام مطلب را نمیخواند، اصلاً چه مطلبی را میپسندد کدام را نه. ببینید، روزنامه مانند رستورانی است که غذا سرویس میدهد ولی برایش مهم نیست که روزی چه تعداد مشتری دارد. اگر نمیآیند غذای رستوران را بخورند علتش چیست؟ غذایی را طبخ کند که مشتریگیر باشد. یعنی برود ببیند ایراد کارش کجاست. در آن صورت مشتری به دنبالش میدود و دیگر نیازی به آگهی دولتی ندارد، انحصار ایجاد میکند و میگوید این آگهی را میزنم آن را نه. یک روزی بود که نصف صفحات فلان روزنامه تا پائین آگهی میشد و بین بخش تحریریه و بازرگانی دعوا میشد، چرا؟ چون تیراژ بالا بود همه دنبال این بودند که در این روزنامه باشند. چرا تیراژ بالا بود؟ برای اینکه ملت دنبال روزنامه بودند که اطلاعات جدیدی کسب کنند. الان نکته این است، واحدی را دارید که میزان پسند خوانندگان از مطلبتان را ارزیابی کند؟
-
به هر حال یکی از راههای تأمین منابع نشریات از طریق آگهی است. فعالان رسانهای نگران آینده این طرحی هستند که اتفاقاً بعد از مخالفتهای فراوان، لغو شد اما همچنان در بلاتکلیفی به سر میبرد، اینکه اگر ممنوعیت برداشته شده چرا درج آگهی در روزنامهها به روال قبل برنگشته است؟
دو دلیل دارد. اول اینکه، دادن آگهی به روزنامهها با یک شیب تند رو به پائین در حرکت است چون هر وزارتخانهای برای خودش سایت دارد. هزاران مرجع و منبع برای اطلاعرسانی دارد. تعارف که نداریم. یعنی یک موقعی که آگهیها میآمد و هنوز هم آن قانون بود، برای زمانی بود که خودشان دسترسی به اطلاعات و رسانه نداشتند. الان همه اینها را دارند. مثلاً الان اداره برق شهرستان نور هم خودش سایت دارد خب میتواند بخشی از اطلاعاتش را منتشر کند. ضمن اینکه جریان اطلاعرسانی از ماهیت دچار یک تحول شده، همچنان آن آگهیهای مکتوب مثل گذشته موضوعیت ندارد و مطمئن باشیم به جایی میرسیم که کلاً تمام میشود، یا حذف میشود یا قانون تغییر میکند. دوم اینکه، بسیاری اصلاً در روز روزنامه نمیخوانند چون انتظاری را که دارند برآورده نمیشود یعنی انتظار دارند بعد از خبر را در روزنامه مطالعه کنند و اطلاعات اختصاصی و تولیدی منحصر به فرد که به نظر میرسد الان این گونه نیست.
-
با این روند به اقتصاد روزنامه ضربه وارد نمیشود؟
روزنامه باید برود دنبال عرضه و تقاضا. برود از تاکسی سرویس بودن در بیاید و به اسنپ تبدیل شود. نه اینکه الزاماً مجازی شود، اصلاً نکتهام این نیست که مجازی شود. آینده جریان رسانه امروز در درجه اول به تخصصی شدن برمیگردد. شما میتوانید یک نشریه تخصصی باشید برای یک صنف تخصصی. مثلاً در اصفهان یکی از تولیدات گز است، خب بروید در حوزه این صنف بنویسید، اطلاعاتی بدهید که طرف اولاً نیاز دارد و ثانیاً دسترسی به آن را ندارد.
-
به نظر شما آینده این قانون نیمبند و به تعلیق درآمده ثبت آگهی در روزنامهها چه میشود؟
اساساً آگهی دادن به این شکل، قطعاً افق تیرهای دارد، روشن نیست. میزان استفاده از آگهی مکتوب در رسانه در حال کمتر شدن است. الان در هر دستگاه دولتی میزان کاغذی که رد و بدل میشود هم در حال کاهش است. حتی در زندگی شخصی هم میزان نیاز به کاغذ کمتر شده است.
-
یعنی شرکتها و ادارات به سمتی میروند که دیگر نیازی به درج آگهی در نشریات مکتوب ندارند؟
قطعاً اگر این نیاز، حیاتی بود که روزنامه را وِل نمیکردند. واقعبینانه به قضیه نگاه کنیم. حالا یک موقع کسی قانون را اجرا نمیکند که این یک بحث دیگری است و باید برود معاونت مطبوعاتی دنبال کند. ولی واقعیت چیز دیگری است، اینکه آن نیاز روز به روز دارد کمتر میشود.
-
با این اوصاف روزنامهها باید چه کار کنند؟
روزنامهها باید بروند دنبال تقاضاشناسی و متناسب به تقاضا محتوای جدید خلق کنند.
-
یعنی خلأ آگهی را با محتوا پر کنند؟
ممنوعیت ورود آگهی که نداریم. آگهی میتواند بیاید به شرطی که بروی دنیای جدیدی را خلق کنی. الان شما حاضری هزینه بابت نیازهایت بدهی یا نه؟ یعنی مجبوری بپردازی. شما باید ببینید نیاز امروز یک نفر به چه دیتا و دادهای است که نیاز دارد هفتهای یک مرتبه یا هر روز آن را مطالعه کند و جای دیگری هم گیرش نمیآید.
دقیقاً. اول آنچه که نیاز دارد را شناسایی کنید و دیتایی که جای دیگر گیرش نمیآید به او بدهید. برای همین است که باید اطلاعات متمایز و متفاوت و متنوع تولید کنید. یعنی اگر این سه لایه را در تولید محتوا ارائه بدهید قطعاً مشتری به دنبال شما میدود. بعد به صورت اتوماتیک مجبور میشوید تیراژتان را هم بالا ببرید، بعد کسی که میخواهد آگهی بدهد قطعاً به روزنامهای سفارش میدهد که تعداد خواننده بیشتری دارد. بنابراین اگر جامعه مخاطبان شما گسترده باشد خود به خود آگهی هم به دنبالش میآید.
-
تیراژ زیاد هم نیازمند کاغذ است، پرسشی که مطبوعاتیها بیصبرانه منتظر پاسخش هستند.
من بحث نظری موضوع را بیان کردم و انشاءاله مشخصاً پرسشها را معاونت مطبوعاتی پاسخ میدهد.