
پیامهای دور هفتم مذاکرات هستهای وین چه بود؟
تعداد بازدید : 3
سندهای ایران «آس»های طرف برنده
نویسنده : سامان سفالگر / گروه سیاست
به گزارش خبرنگار بینالملل «نسلفردا»؛ دور هفتم مذاکرات هستهای وین که با هدف احیای برجام، از تاریخ 29 نوامبر (هشتم آذرماه) آغاز شده بود، به تازگی پایان یافت. در این راستا، مقامهای سیاسی و همچنین تحلیلگران مختلف، دیدگاههای گوناگونی را در مورد مذاکرات جاری مطرح و هرکدام به زعم خود، چشماندازی خاص را در مورد این مذاکرات و آینده آن ارائه کردهاند.
در این چارچوب، طرفهای اروپایی و آمریکایی، ایران را به «عدم جدیت» متهم کرده و خواستههای ایران در چارچوب مذاکرات وین را غیرقابل قبول ارزیابی کردهاند. این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران با منطقی روشن و همچنین با ارائه دو سند (که گفته شده سند سومی نیز ارائه میشود)، پیشنهاد و مسائل مد نظر خود جهت حصول توافق و احیای برجام را به طرفهای غربی داده و خواستار پاسخگویی آنها به این اسناد شده است. در جبهه دیگر، مخالفان جمهوری اسلامی ایران نظیر اسرائیل و کشورهای عرب حاشیه خلیجفارس قرار دارند که آنها نیز در چارچوبهای رسانهای و البته مواضع مقامهای سیاسی خود (به ویژه اسرائیل)، سعی داشتهاند تا هرگونه مذاکره با ایران را نوعی باجدهی به این کشور تصویرسازی کنند و بر آن بودهاند تا با تشدید شکافها میان ایران و غرب در معادله برجام، زمینه را جهت شکست کامل مذاکرات مذکور هموار سازند. با این حال، اینطور به نظر میرسد که مذاکرات وین و از سرگیری آن در دولت جدید کشورمان، سه پیام عمده داشته است.
1- ضعف منطق طرفهای غربی در برابر استدلالهای طرف ایرانی
یکی از نکات برجسته و البته مهم در چارچوب مذاکرات اخیر در وین، روشن شدن این مسئله بود که اساساً طرفهای غربی در چارچوب مذاکرات، واقعیتها را رها و صرفاً به دنبال اهرمسازی برای خود از طریق جنجالسازیهای رسانهای و تبلیغاتی و در عین حال تشدید فشارهای سیاسی علیه تهران هستند. غربیها درخواستهای ایران نظیر لغو تحریمها علیه این کشور و راستیآزمایی این مسئله از سوی ایران را درخواستی زیادهخواهانه میپندارند این در حالی است که اساساً عقل و منطق حکم میکند زمانی که آمریکا در دوره ترامپ، بدون هرگونه بهانهای (با وجود تعهد کامل ایران به برجام) به صورت یکجانبه از توافق برجام خارج و به وضع تحریمهای گسترده اقتصادی علیه ایران پرداخته و میلیاردها دلار خسارت به اقتصاد ایران وارد میکند، به هیچ عنوان عقلانی نیست که جهت احیای چنین توافقی، قید خسارات وارده ناشی از بدعهدی طرفهای آمریکایی و اروپایی را نادیده بگیریم و از حق مسلم خود که در برجام بر آن تاکید شده یعنی «لغو تحریمها»، چشمپوشی کنیم. چنین مسئلهای به هیچ عنوان به معنای زیادهخواهی نیست. با این حال، غرب به طور خاص سعی دارد کلیدواژهای را به زور هم که شده از رفتارهای ایران در چارچوب معادله هستهای، در اذهان افکار عمومی بگنجاند و به تشدید فشارها علیه تهران بپردازد.
دیگر درخواستهای ایران از آمریکا نظیر ارائه تضمین مبنی بر اینکه هیچ دولت دیگری در آمریکا در آینده نتواند از برجام خارج شود هم نباید به مثابه درخواستی زیادهخواهانه تلقی شوند زیرا اگر قرار باشد بار دیگر برجام بدون گرفتن این تضمینها احیا شود و رئیسجمهور دیگری نظیر ترامپ در آینده، آمریکا را از این توافق خارج و اقدامات ترامپ علیه ایران را تکرار کند، چرا اساساً باید چنین توافقی را احیا کرد؟ این توافق در این چارچوب، از همین حالا مُرده است.
2- فلسفه مذاکراتی غرب با ایران «حلالمسائلی» نیست
نکته مهم دیگر که مخصوصاً بار دیگر در جریان مذاکرات اخیر میان ایران و غرب روشن شد، این است که اساساً غربیها با رویکردهایی سازنده وارد مذاکره با ایران نمیشوند.....