گفتگوی اختصاصی نسل فردا با پدرعلم جامعه شناسی ارتباطات ایران:
تعداد بازدید : 3
رسانهها باید دغدغه مردم را داشته باشند
پرفسور باقرساروخانی: دیگر دنیای قاجاریه و باستان سپری شده، الان باید با واقعیات و دنیای داغ و حاد مردم زندگی کرد
نویسنده : دریا وفایی / گروه رسانه
پرفسور باقرساروخانی پدرعلم جامعه شناسی ارتباطات، که نه تنها از مفاخر و چهرههای برجسته علمی و پژوهشی دنیای ارتباطات در ایران بلکه، دنیاست و به ویژه درمیان اهالی رسانه از محبوبیت خاصی برخوردار است. وی با بیش از نیم قرن سوابق آموزشی وپژوهشی قریب به 40 کتاب علمی وتحقیقاتی را به رشته تحریر درآورده است. ساروخانی همچنین صاحب 100 کتاب و مقاله پژوهشی به زبانهای فارسی، انگلیسی و فرانسه از جمله کتابهای: «کودکان و رسانههای جمعی، مبانی نظری»، «کودکان و رسانههای جمعی»، «نقد فیلمهای کودکان در رسانه ملی»، «جامعهشناسی ارتباطات، مبانی واصول»، «جامعه همه جایی» و «جامعه شناسی نوین ارتباطات» میباشد.
پرفسور ساروخانی که در آغازین سالهای دهه 80 زندگی پرثمر خود به سر میبرد همچنان به تربیت و آموزش دانشجویان حوزه علوم ارتباطات وجامعه شناسی مشغول است و البته فعالیتهای علمی تحقیقاتی را رها نکرده است. در یکی از روزهای پائیزی 1400 با وی پیرامون دنیای جدید رسانهها و باید و نبایدهایشان گپ و گفتی را انجام دادیم تا دقایقی پُر از نکتههای کاربردی برای اهالی خبرنسل جدید ماندگار شود. آنچه درادامه میخوانید حاصل این گفتگوست.
- جناب پرفسور، با توجه به سالها تجربه و تخصصتان در جهان رسانه، از دیدگاه شما وظیفه رسانهها نسبت به مثلاً 3 دهه قبل چه تغییراتی پیدا کرده، به عبارتی چه وظایفی به رسالتشان اضافه شده است؟
خب، در مرحله اول باید بگویم 30 سال، 30 سال همیشه نیست. یعنی این 30 سال را اگر ما در یکصد سال پیش نگاه میکردیم همان مدت زمان بود. ولی حالا اینطور نیست. این 30 سال به معنای 300 سال است، برای اینکه سرعت دقیقهها خیلی زیاد است. ما الان حتی 1 دقیقه را نمیتوانیم بگوئیم که دقیقه بعدش همان خواهد بود. تغییرات درتاریخ بشربی سابقهاند. من می گویم زمان پرالتهاب، زمان ناپایدار، زمان بسیار حساس و بسیار دگرگون شونده. فرانسوی انگلیسیها، لغتی دارند به نام "والاتایم"، زمانی که آرامش ندارد، زمانی است که درحال تغییرات مداوم و پایدار است. جملهای هست که فیلسوفی در یونان باستان میگفت" اگر الان به رودخانهای نگاه کنید و سرتان را برگردانید، یک رود دیگری خواهید دید ودیگر همان رود اولی نیست". حالا آن زمانی که ثبات بیشتر بود و الان مدار و اساس جامعه، تغییرات سریع و عجیب غریب است که درتاریخ بشر هیچ گاه انسانها این همه تغییرات را تجربه نکرده بودند. به همین خاطر هم هست که انسانها خیلی زود پیر میشوند، خیلی زود فرتوت میشوند. خیلی زود با جامعه خودشان بیگانه میشوند. ما یک کلمهای داریم به نام " اَنَترونیسم"، یعنی بیگانه شدن با جامعه خود، خیلی زود اتفاق می افتد. چه با ارزشهای زمانه بیگانه شدن چه با تخصصهای زمانه بیگانه شدن. درنظر داشته باشید که مثلاً یک دندانپزشکی که امروز کار جدید انجام ندهد و با دنیای جدید حرفهاش همپا نباشد، خیلی زود درعرض چند ماه قدیمی میشود یعنی تکنیک جدید را یاد نگرفته است. همین طور است، یک آدم پیر را نمیتوانیم بگوئیم آدمی است که ناتوان است، نه ممکن است توانائیش هم از نظر جسمانی خیلی بالا باشد ولی با ارزشهای زمانه خودش بیگانه باشد یعنی غریبه زمانهاش باشد. بنابراین میبینیم 30 سالی که شما می گوئید، 30 سال خیلی پرتحولی است. بنابراین دگرگونیهای ساختاری عظیمی درآن رخ میدهد. خب حالا در حوزه رسانهها ببینید، 30 سال گذشته رسانههای ما محدود بودند. به نوعی یک شبه "مونوپولی" داشتیم، انحصار بود. در ایران تقریباً دو روزنامه داشتیم و یادم هست که پدران ما اینها را مطالعه میکردند. دنیای خودشان را با همین میساختند. الان اینگونه نیست و ما میبینیم که دریا، دریا رسانه و شبکههای اجتماعی هست. بنابراین میشود گفت که ما از دنیای "مونوپولیسم" و بعد "الیگوپولیسم" بیرون آمدیم و به دنیای باز رسیدیم. دنیایی که در آن اطلاعات فراوانی در اعماق همه شهرها و روستاها و همه خانهها وجود دارد. اصطلاحاً می گوئیم "آور اینفورمیشن". یک زمان قدرت ما دراین بود که اطلاعات به دست بیاوریم حالا قدرت ما دراین است که از بین اطلاعات انتخاب درستی داشته باشیم. زیرا دنیا دنیای اطلاعات است و ما باید بتوانیم انتخاب درستی انجام بدهیم. بنابراین درخلال این سؤال شما میتوان این نکته را هم اضافه کرد که" ما از مونوپولیسم به یک دنیای بسیار باز و وسیع اطلاعاتی را داریم تجربه میکنیم.
- این انفجار اطلاعات، درحقیقت وظیفه رسانهها را سنگینتر کرده است؟
بله، قطعاً همین طور است. خب، ببینید الان اگر ما رسانه پناه نداشته باشیم زندگی ما دشوار خواهد بود. مثالی برایتان بزنم. ببینید الان که شیوع کرونا است هرکسی خودش یک خبرنگار شده است، "یونیورسالیزم". مثلاً یکروز منتشر میشود که فلان گیاه خوب است، بهمان داروی گیاهی مفید است و اتفاقاً استاناد هم میکند که فلان و فلان دانشمند گفتهاند این برای کرونا بهترین داروست. دیگری چیز دیگری میگوید خب اینجا انسانها دچار بیش اطلاعات میشوند و این بیش اطلاعاتی سردرگمی ایجاد میکند. بنابراین الان ما رسانههایی را میخواهیم که برای مردم اتکال باشند. یعنی اگر شبکهای پیامی داد مثلاً چه درتقبیح چه درتحسین یک فرد یا تبلیغ یک کالا، دراینجا رسانه بتواند آن را از سردرگمی نجات دهد. درست و غلط موضوع را به مخاطب اعلام کند، برایش تعیین تکلیف کند. اما اگر چنین نشود، آدمها در انواع اطلاعات غرق میشوند و نمیدانند چه کنند. بنابراین رسانهها باید بتوانند اعتماد سازی کنند. و نسبت به دهههای قبل الان وظایف رسانهها بسیار حساستر شده است. وقتی رسانه برای مخاطب تکیه گاه درستی نباشد، در این میان بازار شایعه حسابی رونق میگیرد. زیرا شما نمیدانید کدام درست است کدام نادرست و خواه ناخواه شایعهها وارد میشوند. آنوقت هرکسی بهتر بتواند شایعه تولید کند، هرکسی بتواند بهتر از بقیه شایعه را درلباس زیبا، در بیان قشنگ، در بشقاب زیبا قرار بدهد و به خانههای مردم ببرد موفق میشوند موجبات گمراهی مردم را فراهم کند. بنابراین میبینیم که دنیا دنیای دیگری است و رسانهها رقبای بسیار زیادی دارند. باید بتوانند درچنین فضایی توجه آدمها را جلب کنند. یک زمانی آنقدر اطلاعات اندک بود و توجه زیاد بود و تا اطلاعاتی منتشر میشد همه جذب میکردند ولی الان این طور نیست. رسانههای داخلی و بیرونی فراوانند. رسانههای بیرونی حتی درداخل خانهها امپریالیسم خبری تولید میکنند و این برای استقلال یک کشور خطرناک است. الان رسانهها باید بتوانند پناه باشند بتوانند رقابت کنند و از شنیدن به گوش دادن برسند. یعنی آدمها فقط خبر را نشنوند، نخوانند بلکه گوش کنند، توجه کنند.
- درحال حاضر رسانهها باید به چه موضوعاتی بپردازند تا طبق فرمایشات قبلیتان دِین خود را به نسل آینده ادا کرده باشند، از چه موضوعاتی نباید غافل شوند؟
ببینید رسانهها باید دغدغههای امروز مردم و جامعه را داشته باشند. نکند رسانهای مطالبی را مطرح کند که مشکل و درد مردم نیست. دیگر دنیای قاجاریه و باستان سپری شده. الان باید با واقعیات و دنیای داغ و حاد مردم زندگی کرد. بتوانیم مشکلاتشان را حل کنیم و جامعه آرامش پیدا کند. رسانهای میتواند اثرگذار و پایدار باشد که پاسخی برای سؤالات زمانه خودش داشته باشد. معضلات مردم را ببینند و بشنوند و درمقابل آن تحلیل قرار دهد تا تحلیلها راهگشای زندگی مردم باشد. مردم را از نگرانی بیرون بیاورند. رسانهها باید تاریکیها را تبدیل به نور وروشنایی کنند. تاریکیهایی که درذهن مردم رخنه کرده و سرگردانشان کرده و گاه آسیب ذهنی وارد میکند حتی باعث ترومای ذهنی میشود، بتوانیم اینها را باز کنیم و مردم رسانه را با میل و علاقه به عنوان راهگشا و پاسخگو ببینند. رسانهها باید مراقب ایجاد تروماهای ذهنی مردم باشند.
- صحبتهای شما ریشه دراین نکته دارد که «الان بیشتر از قبل وجود افراد متخصص و مسلط به موضوعات در سرویسهای مختلف خبری رسانهها نیاز است؟» بله؟
دقیقاً، اما متاسفانه دراغلب رسانههای کشور شاهد چنین جریان تخصصی و سواد رسانهای لازم نیستیم.
- در دهههای اخیر شاهد افزایش چشمگیر انواع رسانهها یا بهتر بگوئیم تولد قارچ گونه سایتها و خبرگزاریهای مختلف هستیم. با توجه به نیاز اطلاع رسانی، به نظر شما چنین پدیدهای نعمت است یا آفت، مفید است یا آسیب رسان؟
ما با ذهن و روح آدمها سروکار داریم، با آگاهی آدمها سروکار داریم بنابراین باید سایت شما سایتی شناخته شده وعاقلانه طراحی شده، باشد. ضمن اینکه لازم هم نیست که شما تعدد زیاد را به عنوان یک افتخار تلقی کنید. نه، تعدد فراوان، افتخار نیست. تعدد سنجیده و حساب شده مهم و مؤثر است. که هرکدام بتواند پناه جامعه باشد. به اعتقاد من همان اندازه که بی اطلاعی و کمبود آگاهی خطرناک است، بیش اطلاعاتی هم مسموم کننده و مخرب است. مثل داستان همان بزازی که دَم به دَم پارچه میآورد برای مشتری و آخرش هم مشتری گفت ببخشید آقا من امروز نمیتوانم انتخاب کنم بماند برای دفعه بعد و از مغازه بدون خریدی خارج میشود. بنابراین باید رسانه بتواند اطلاعات درست و موثق تولید کند. بتواند مرجع اطلاعاتی ارزشمندی باشد. وخب تولد یک شبه دهها سایت اغلب موارد فاقد اثرگذاری و ارزش خبری و آگاهی بخشی است.
- جناب پرفسور، ارزیابی شما از نسل جوان اهالی رسانه و روزنامه نگاران چیست؟ پدرعلم جامعه شناسی ارتباطات، در مقایسه با نسل گذشته روزنامه نگاران چه نمرهای به نسل جدید این حوزه میدهد؟
خب ببینید، نکتهای که گفتید بسیار مهم است. ما نباید تریبون را دراختیار هرکسی قرار بدهیم. تریبونی که بخواهد به اعماق ذهن آدمها برود و اثرگذار باشد. باید دقت کنیم کار خبرنگاری، روزنامه نگاری کاری بامعیار باشد. آدمهایی وارد شوند که تخصص این حرفه را دارند. آدمهایی که دراین حوزه توانمندی داشتهاند و با آموزش تقویت شده است. مباد خدایی ناکرده هرکسی که این توان را ندارد یا تحصیلات لازم را دراین زمینه ندارد و ذات ذهن و استعدادش پردازش نشده وارد این شغل بسیار مهم و حساس شود، زیرا اختلال ایجاد میکند. معتقدیم کار اطلاع رسانی باید ضابطه مند و تخصصی باشد. شما نمیتوانید یک تانک پیچیده را به یک جوانی بدهید که نه تجربه کافی نه دانش و شناخت آن را دارد معلوم است که تانک را هم خراب میکند و از کار میاندازد.
- مشخصاً چه نمرهای به نسل جوان رسانه میدهید؟
اجازه بدهید در این حوزه نمره ندهم زیرا جوانان را درست نمی شناسمو خب نکند نمرهای بدهم و بعضی را ناکام و خدایی ناکرده دلسرد کند. همیشه دوست دارم دنیای اطلاعات با جوانان پرتوان و با استعداد همراه باشد منتهی آدمهایی میآیند دراین عرصه اما ضابطه مند نیستند و بی حساب و کتاب آمده باشند قطعاً از نظر من قابل پذیرش نیست. چون ممکن است اطلاعاتی را به ذهن مردم بریزند که باعث اختلال شوند یا جامعه را دچار "اینرشیا" یعنی کرختی کنند. و خب این خیلی خطرناک است که آدمها بی تفاوت شوند. بنابراین دنیای خبر و رسانه باید به اهالی با استعداد، انگیزه مند و دانشمند این حرفه سپرده شود. ودر یک عبارت" رسانهها باید در هر سرویس تخصصی محور عمل کنند".
- وضعیت کنونی مطبوعات ایران را به لحاظ محتوایی چگونه میبینید؟
ببینید، من میتوانم بگویم در این بخش چندان صلاحیت ندارم. حالا چون شما پرسش کردید می گویم که ما تنوع فراوانی داریم، تعداد روزنامههای ما بسیار بالاست. ولی خب رسانههایی را که من با آنها زندگی کردم مثل: لوموند فرانسه، فیگارو در فرانسه، ما از این جنس رسانهها کم داریم. اینها دارای محتواها و جریان سازی های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و...قوی هستند و به نوعی هر کدام برای مخاطبانش یک دانشگاه بزرگ و مؤثر محسوب میشوند.
- در واقع رسانههای ما در ذائقه سازی مخاطب ضعیف است، یکبار به این سمت میرویم یکبار به سمت دیگر، درست است؟
احسنت. یک رسانه قوی که آمیخته به دانش است و بیان و زبان و محتوای قوی دارد، این رسانهای است که میتواند ذائقه جدید ایجاد کند. میتواند سبک زندگی مردم را جابجا کند. آینده مردم را تصویر کند. بنابراین چنین رسانهای در واقع مهندسان فردای جامعه خواهند بود.
- ما در دنیای رسانه به انواع تکنولوژیهای ارتباطاتی دسترسی داریم اما چرا تغذیه فکری جامعه بیشتر مسوم است تا مفید؟ یک زمانی میگفتند ابزار لازم اطلاع رسانی و ارتباطی را نداریم، اما الان منهای مباحث کمبود و گرانی کاغذ در مطبوعات چاپی، از نظر فنی و سخت افزاری و سایبر که، کمبودی نداریم. چرا درمسیر سقوط و ازدست دادن مخاطب قرار گرفتیم؟ به نظر شما علت این بی محتواییها چیست؟
پرسش بسیار خوبی است. ببینید ما باید توجه کنیم در دنیایی زندگی میکنیم که شبکهای است. فضا توسط آدمها تسخیر شده و درآنِ واحد میتوانند اطلاعات را از آن سوی دنیا دریافت کنند یا درآنِ واحد سایتی را قطع کنند. بنابراین باید چنین دنیایی را بشناسیم. خب اگر نتوانیم خوراکهای موثق اطلاعاتی تولید کنیم، نتوانیم سرعت دراطلاعات داشته باشیم، نتوانیم به دغدغههای حاد مردم جواب بدهیم و نتوانیم اعتماد مشتریان را جلب و حفظ کنیم و خیلی نتوانیم های دیگر، خواه ناخواه برای مردم یک دریچه دیگری باز میشود. دریچه رسانههای فرا مرزی، که بسیار زیادند و بسیار هم جاذبه دارند، جاذبههای خاص. خب ما که نمیخواهیم آن نوع جذابیتهایشان را داشته باشیم، درست. اما باید محتوای جذاب تولید کنیم. آن وقت میتوانیم با آن سوی مرزیها رقابت کنیم، تعطیل نشویم و چراغ دکههای مطبوعاتمان خاموش نشود.
- سؤال پایانی اینکه" دغدغه پدرعلم جامعه شناسی ارتباطات کشورمان، برای آینده رسانه ایران چیست؟
دغدغه من این است که آدمهایی که وارد این عرصه میشوند هم دارای صلاحیت ذاتی و هم علمی باشند. معتقدیم ورود به ذهن آدمها کار بسیار دشواری است. اینکه بتوانیم قالبهای ذهنی آدمها را شناسایی کنیم و درجهت مطلوب هدایت کنیم. نه اینکه باعث گمراهی و سردرگمی مخاطبان بشویم. میخواهم بگویم رسانه یک چیز عادی نیست، کاری تخصصی است. میخواهم بگویم تریبون را دست کسانی بدهید که متخصص این حرفه هستند. آدمهایی که این توان را دارند که راحت اندیشههایشان را عنوان کنند. دانششان را درجامعه بریزند و در به اعماق جامعه رسوخ کنند. توصیه من به رسانهایهای این است که به گونهای عمل کنید تا اقشار مختلف چه زن چه مرد چه کودک و جوان، فرصت دانایی پیدا کنند. همه بتوانند به نوعی صاحب عقیده باشند. باید هم سواد رسانهای رسانهها و خبرنگاران بالا برود و هم سواد رسانهای عموم جامعه. معتقدیم باید تفکر انتقادی را درجامعه بسط بدهیم. رسانهها بتوانند جامعه را به سمت افقهای بهتر و بالاتر هدایت کنند یعنی جایی که آدمها بتوانند درست فکر کنند به افزایش آگاهی و بینش برسند. نکند آدمهایی باشیم که دچار تعصبات پوچ باشیم و جز اندیشه خودمان هیچ اندیشهای را راه ندهیم. دغدغه من این است.