
شایستههای فوتبال در آفساید ماندهاند
تعداد بازدید : 1
پاس تو عمق به آقای وزیر!
نویسنده : سعید واعظ / گروه ورزش
درکتاب «هنرشفاف اندیشیدن»، اثر«رولف دوبلی»، به نکته قابل تاملی برمی خوریم، اینکه، هرچه بیشترخطاهای خود را بشناسیم، رویکرد بهتری به زندگی خواهیم داشت. این جمله در فوتبالمان مصداق آنست که چرا خطاهای خود را نمیشناسیم و به نوعی شایستههای فوتبال را در همه ابعاد (مربیگری، بازیکن، رسانه و ...) در آفساید قرار میدهیم؟ راستی چرا؟ مربیان، قلم بدستان و مجریان کار بلدی در فوتبال این مرز و بوم قراردارند که صد درصد باعث اعتلای فوتبال کشورمان شدند، میشوند و خواهند شد، اما، متاسفانه، بخاطر کج سلیقگیها و ندانم بکاری بعضی از مدیران سیاسی کاربالای گود نشستند و نظاره گر شدند یا عطای کار را به لقایش بخشیدند و ازاین مرز و بوم رفتند. چرا قدرگنج های فوتبال را نمیدانیم. عادل فردوسی پوردررسانه ملی با ایراد نقدها وانتقادها چقدربرای تلویزیون و فوتبال پرحاشیه ما توفیرداشت؟ زیاد.
-
منتقدان و انتقادها بزرگترین عامل رشد در جامعه و فوتبال
«دتمار کرامر» که فوتبال نوین ژاپن را در دهه ۱۹۶۰ متحول کرد در این باره دیدگاه جالبی دارد؛ «بزرگترین عامل رشد و پیشرفت و به دست آوردن قهرمانیهای شما در آینده اینست که نقد پذیر باشید و انتقادهای سازنده را به جان بخرید». منتقدان و انتقادها بزرگترین عامل رشد در جامعه و فوتبال هستند، عادل فردوسی پور، ایرج طالع، کامران احمد پورنمونه عینی منتقدان فوتبال درعرصه رسانهاند، این روزها کجایند؟ در عرصه مربیگری نیز مربیان کار بلد، توانا، اکتیو و تحصیلکرده کم نداریم که نامی از آنها در لیگ برترمان اکنون وجود ندارد. مجید صالح، منصور ابراهیم زاده، کریم قنبری، علی دایی و بسیاری اسامی دیگر که اگرلیست را ادامه بدهیم، مثنوی هفتاد من خواهد شد. اینها و بسیاری ایرانیهای دیگرکه درفوتبال ایران، آسیا و حتی اروپا تأثیر بسزایی داشتند، چرا درچرخه کار مربیگری نیستند؟ ایراد کار کجاست؟ یا با دلالیسم، سر و کاری ندارند؟ شاید سرکیسه را شل نمیکنند؟ و احتمالاً پاسوز لج و لجاجت سیاسیون قرارگرفتند؟ اگر منطقی و اصولی بیندیشیم و فلاش بک به گذشته بزنیم که نامبردگان فوق الذکر چطور با یک توپ گرد پیروزی و افتخار برای فوتبالمان کسب کردند جواب سوالها را میگیریم. کریم قنبری و منصور ابراهیم زاده، سپاهان لوکا بوناچیچ را تا بازیهای قهرمانی باشگاههای جهان هدایت کردند. یادمان هست ابراهیم زاده و مجید صالح با ذوب آهن مچ غولهای سترگ آسیا را خواباندند. افتخارات علی دایی در بایرن مونیخ و لیگ قهرمانان اروپا و همینطور قهرمانی در لیگ برتر و حذفی ایران بر کسی پوشیده نیست.
-
عدم شایسته گزینی بحرانی پنهان که آشکار شده است!
متاسفانه تیم گیری و مربی گیری در فوتبال ما پر از ایرادات است. عدم شایسته گزینی یکی از عواملی است که باعث وجود مشکلات در تیمها شده است. همین حالا هم هستند مربیانی در لیگ برتر که روی نیمکتها حضور دارند و دریک فصل چندین تیم عوض کردند. کسانی که در مقام مربی و سرمربی نتایج خیلی ضعیفی کسب کردند و بعضاً باعث سقوط تیمها به ردههای پایینتر شدهاند. واضح است که چنین مربیانی فاقد دانش فنی هستند وازطریق ارتباطات وارد فوتبال میشوند، ارتباطاتی که آنقدرقوی هستند تا آقای مربی یا سرمربی را در همان لیگ برتر حفظ میکنند.
این روش تیم گیری متاسفانه درهمه ردههای لیگ ایران وجود دارد. بسیار مربیانی وجود دارند که شایسته هستند وازلحاظ فنی عالی به شمار میروند ولی نمیتوانند وارد فوتبال بشوند. این تراژدی یعنی چه؟ یعنی اینکه رابطههایی که وجود دارد مربیان را تعیین میکنند که اگراین ارتباطات وجود نداشت، فوتبال ما به لحاظ فنی رشد میکرد. به همه این دلایل ودرروزهایی که قراراست شاهد تحول درهمه بخشهای کشورکنیم ازعالی ترین مقام تصمیم گیرورزش کشوردرخواست میکنیم این بارجوری مهره چینی کنید که کمتر «مات» بمانیم و دیرتر «کیش» بشویم. بیایید شایستههای فوتبال را درهمه ابعاد درآفساید قرار ندهیم و قدردان آنها باشیم که افتخار و شکوه همین نزدیکیها منتظرمان است.
امید که آقای وزیرورزش این چند «پاس» کوتاه پیشنهادی را با مدیران کارآمد «تیکی تا کا» کند وگرنه ساعت ورزشگاهها درایران زیاد شوت خورده است!