طی هفتهای که گذشت سخنگوی قوه قضائیه در نشست خبری خود از تأیید حکم اعدام سه نفر مرتبط با حوادث آبانماه خبر داد و گفت: «درارتباط با اصل محکومیت این افراد دو نفر از آنها در یک صحنه سرقت مسلحانه دستگیر شدند که به دنبال ربودن اموال یک خانم بودند. بعد از دستگیری در گوشی موبایل این افراد صحنههایی که بانک، اماکن عمومی و اتوبوسها را آتش میزنند مشخص شد. با جسارت از اعمال مجرمانه خود فیلمبرداری کردند و برای خبرگزاریهای خارج از کشور ارسال کردند. خودشان از اعمال مجرمانه خود بهترین مستندات را تهیه کرده بودند. در دادگاه هم اقرار داشتند و صحنهها بازسازی شد.» پس از این سخنان هشتگ «اعدامنکنید» با حمایت رسانههای معاند خارجی در شبکههای اجتماعی پرکاربرد شد و پستهای زیادی در مخالفت با اعدام این سه نفر توسط افراد مختلف و بهخصوص سلبریتیها منتشر شد. هرچند این حکم نهایی نبوده و قابل تجدیدنظر قضایی است. پس از این و در ظهر چهارشنبه یک منبع آگاه به برخی خبرگزاریها برخی از جزئیات پرونده را اعلام کرد که بنا بر آن اتهامات دیگری متوجه این افراد بوده و صرفاً بهدلیل اعتراض در حوادث آبان برایشان حکم اعدام صادر نشده است. اما به نظر میرسد دیگر کار از کار گذشته و متاسفانه قوه قضائیه یکبار دیگر در شکلدهی به افکارعمومی مغلوب شد. اما چرا اینگونه شد؟
مردمی که دولت را مقصر میدانند
قطعاً اگر کسی در نظام اسلامی دست به اسلحه برده و امنیت عمومی را مختل کرده است باید مطابق قانون عادلانه مجازات شود. هیچکسی منکر مجازات اخلالگران در امنیت عمومی نیست اما همگی خواستار دادرسی عادلانه هستیم. اکنون به سراغ پرسش اصلی برویم. چرا چنین حکمی در افکارعمومی با تردیدها و مخالفتهایی مواجه شد؟ برای فهم ماجرا باید زمینه ذهنی افکارعمومی ایرانیان را درنظر داشته باشیم. این حکم در شرایطی اعلام شده که حدود دو سال است که تورم،بیکاری و رکود بر اقتصاد کشور حاکم شده و مسئولان...