رئیس مجلس از انتخابات پیش رو کنار کشید
تعداد بازدید : 0
مجلسِ امسال منهای لاریجانی
نویسنده : زهرا کریمی
درحالیکه کمتر از چهارماه به انتخابات مجلس یازدهم مانده است، رئیس فعلی مجلس ایران اعلام کرد که نامزد انتخابات مجلس یازدهم از هیچ حوزهای نخواهد شد؛ زیرا هر چه در توان داشته برای کشور انجام داده است. این تصمیم «علیلاریجانی» موجب تفسیرها و تحلیلهایی از سوی تحلیلگران مسائل سیاسی کشور شده است.
3 فرضیه دخیل در تصمیم لاریجانی
در ارتباط با سخنان رئیس مجلس مبنی بر عدمکاندیداتوری در انتخابات اسفندماه امسال، یک فرضیه، اتخاذ چنین مواضعی را بهمعنای دورخیزی وی برای ریاستجمهوری 1400 میداند. درواقع ممکن است آقای لاریجانی اصلاً در انتخابات مجلس یازدهم شرکت نکند و علت این کار هم این باشد که ایشان خودش را برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری آماده سازد که به نظر میرسد چنانچه لاریجانی چنین تصمیمی بگیرد، انتخاب عاقلانهتری انجام داده است و تأثیر بهتری در آینده ایشان خواهد داشت. اما واقعیت چیست و تا چه میزان ادعای جدید علی لاریجانی قابل راستیآزمایی است و اساساً چنین امتناعی، چه معنا و مفهومی دارد؟ فرضیه دیگر، امتناع لاریجانی در کاندیداتوری انتخابات یازدهم مجلس را پایان سیاستورزی وی تلقی میکند؛ زیرا وی میداند در صورت کاندیداتوری نمیتواند رأی کافی برای ورود به مجلس کسب کند و از راه یافتن به خانه ملت و فعالیت به عنوان نماینده مردم قم در مجلس باز میماند. اگر چنین اتفاقی رخ دهد، میتواند به معنای پایان حضور لاریجانی در سپهر سیاسی کشور باشد؛ زیرا راه او را برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری خواهد بست. به عبارت دیگر، واضح است که اگر فردی از حوزه انتخابیه خودش نتواند برای ورود به مجلس رأی کافی کسب کند، نباید انتظار داشت که بتواند در رقابت بزرگتر، یعنی انتخابات
ریاستجمهوری توفیقی به دست آورد. فرضیه سوم میگوید، شاید لاریجانی به این نتیجه رسیده که اگر همچنان به روال دورههای قبل از حوزه انتخابیه قم در انتخابات دوره یازدهم مجلس شرکت کند، با به دست آوردن رأی کافی بتواند وارد مجلس شود. نکته اینجاست که در رقابت برای نشستن روی کرسی ریاست مجلس شکست بخورد و نتواند رئیس مجلس در دوره یازدهم باشد و پس از دوازده سال نشستن بر صندلی ریاست مجلس، به شنیدن نطقهای نمایندگان در صندلی نمایندگی قناعت کند. حال رخ دادن هرکدام از این فرضیهها به تصمیم لاریجانی بستگی دارد. باید دید او برای آینده سیاسی خود چه تصمیمی میگیرد! اما همان گونه که خود وی گفته است و از رفتن به مجلس منصرف شود و بخواهد خود را برای انتخابات ریاستجمهوری آماده کند، باید گفت قدرت رایآوری لاریجانی در انتخابات ریاستجمهوری به این بستگی دارد که تا چه اندازه جناحهای سیاسی از او حمایت کنند. اگر این اجماع شکل نگیرد، بعید به نظر میرسد که او بتواند رأی قابلتوجهی برای ریاستجمهوری کسب کند.
عدم حمایت اکثر جناحها از لاریجانی
شناخت موقعیت سیاسی فعلی لاریجانی، به ما کمک خواهد کرد که بدانیم چرا وی در بزنگاه حساسی از سوابق سیاستورزی خود، قصد نامزدی در انتخابات مجلس یازدهم و درنهایت ادامه برای نقشآفرینی در قوه مقننه را ندارد؟ باید گفت نمیتوان از تاثیرگذاری لاریجانی بر صحنه سیاسی کشور چشمپوشی کرد. او در هر جناحی که قرار گرفته است، توانسته وزنه مهمی به شمار آید و حتی باعث پیروزی آن جناح شود. لازم است برای تحلیل آینده او فعالیتهای گذشتهاش را نیز بررسی کرد. لاریجانی توانست یک انسجام سیاسی را در مجلس ایجاد کند، همچنین در این دوره، هماهنگی او با دولت مشهود بود و مشکلی برای دولت ایجاد نکرده است. ولی در رابطه با ایجاد تحول در قوه مقننه، درجهت ایجاد تغییراتی اساسی در مباحث قانونگذاری، نمیتوان کارنامه قابل قبولی برای ایشان متصور بود. در انتخابات پیش رو، رقابت نزدیکتر، فاصله بین رقبا از نظر شفافیت، بیشتر و رأی مردم هم معنادارتر خواهد بود؛ به گونهای که مردم تمایل دارند به کسانی رأی دهند که توان حل مشکلات را داشته باشند نه اینکه صرفاً رأی دهند تا مثلاً طرف مقابل پیروز نشود. لاریجانی، این روزها به جهت تغییر مداوم و عدم ثبات، همچنین اتخاذ رفتارهای سینوسی در خطومشیهای سیاسی، هم حمایت اصولگرایان را از دست داده است و هم حمایت میانهروها و اصلاحطلبان را. به ویژه آنکه بخشی از اصولگرایان به هیچ عنوان تمایلی به قدرتگیری لاریجانی ندارند. در شرایط فعلی نیز، فاصله او با پایگاه اصلی سیاسیاش یعنی اصولگرایان به جهت حمایت از دولت به ویژه حمایت از «برجام» و لوایح چهارگانه زیاد شده است. همین سیالیت در منش سیاسی، دست لاریجانی را برای همه جناحهای سیاسی به ویژه رقبا و مخالفانش رو کرده است؛ به گونهای که نتوانند روی حمایتهای او در مناسبات و بزنگاههای خاص حساب باز کنند. البته این، تمامِ اسباب روگردانی و خشم وغضب اصولگرایان، میانهروها و اصلاحطلبان از لاریجانی نیست. او از طرف بخش رادیکال اصولگرایان یعنی بقایای جبهه پایداری، جزو خواص بیبصیرت و در زمره ساکنان فتنه قرار گرفته است. از طرف دیگر، نوعی حرکت هدفمند و سازمانیافته از طرف اصولگرایان برای لاریجانیزدایی از ساحت قدرت صورت گرفته که به نظر میرسد امواج آن لاریجانی را نیز مورد هدف قرار داده است. افشا و انتشار فیلم «فاضللاریجانی» از سوی «احمدینژاد» در یکشنبه سیاه معروف مجلس، لغو سخنرانی لاریجانی در مراسم 22بهمن سال 97 در قم از سوی اصولگرایان و اخیراً نیز جدال کلامی و معنادار آیتاله «یزدی» با آیتاله «آملیلاریجانی» بر سر مسائل غامض قوه قضاییه، همگی از نشانههای هدفمند و درنهایت تلاش برای لاریجانیزدایی از ساختار قدرت در ایران است. به این ترتیب، ادعای علی لاریجانی بابت امتناع در کاندیداتوری مجلس یازدهم، قبل از آنکه بخواهد بر عدم تمایل او در بافت و ساخت قوه مقننه دلالت کند، بیشتر ناتوانی و عدم اقبال جناحهای سیاسی و افکار عمومی برای ادامه دادن در نقشیابیهای سیاسی است. در سطحی دیگر، طبقات متوسط شهری و طبقات زیرین جامعه نیز آنگونه که شنیده میشود، موافقتی با ادامه نقشآفرینی او در کسوت ریاست مجلس و چرخه قدرت ایران امروزی را ندارند. در این باره حتی بسیاری از افراد جامعه، «احمدینژاد» را با همه لغزشها و کاستیها، سزاوارتر از او میدانند. بنابراین چنان که پیداست، هدف لاریجانی در این تصمیم، حرکت و فرار رو به جلوست و پیش از آنکه نتایج انتخابات مجلس بخواهد برایش سرنوشتی نامبارک رقم بزند، تلاش دارد با انصراف، خروجی آبرومندانه از چرخه قدرت در ساختار قدرت امروزی ایران داشته باشد.