خبر کشتهشدن سرکرده داعش توسط آمریکا
تعداد بازدید : 0
بازی با مهره «بغدادی» در ناآرامیهای عراق
نویسنده : مریم عمادی
براساس ادعای آمریکاییها، سرکرده تروریستهایداعشی در منطقه «ادلب» سوریه به قتل رسیده و پرونده او شبیهبه «بنلادن» از سوی تروریستهای آمریکایی که خود در پیدایش و صعود آنان نقش داشتهاند، بسته شده است.
نابودی بغدادی کمک به تداوم جریان داعش است
به فرض قطعیبودن صحت خبر فوق، نکات ذیل، گمانه تعمد آمریکا برای گم شدن جعبه سیاه جنایت و جنگ نیابتی آمریکایی-صهیونیستی علیه مردم مظلوم عراق و سوریه را تقویت میکند.
۱- آمریکاییها دقیقاً در آستانه حمله نیروهای سوریه به منطقه ادلب یعنی همان جایی که «ابوبکر بغدادی» به آنجا گریخته و پنهان شده بود، اقدام به نابودی او کردهاند که درواقع نوعی اقدام پیشدستانه برای جلوگیری از دستگیری احتمالی او از سوی نیروهای سوری به حساب میآید.
۲- عملیات کشتن بغدادی، به اذعان آمریکاییها براساس اطلاعات عراق، سوریه و ترکیه انجام شده که این موضوع، به آن معناست که کشورهای دیگری مانند عراق و سوریه نیز احتمال دستگیری وی را داشتهاند
۳- بنا به ادعای خود آمریکاییها، «ابوبکر بغدادی» پس از درگیری مختصر، اقدام به انتحار با جلیقه انتحاری کرده است و در منطقهای پنهان شده بود که در اختیار تروریستهای مخالف او و تحت نفوذ ترکیه بوده؛ لذا نمیتوانسته از نیروی حفاظتی و استحکامات قوی برخوردار باشد؛ بنابراین دستگیری او به صورت زنده کار دشواری برای تیم عملیاتی ویژه آمریکایی نبوده، با وجود این عملیات منتهی به قتل «بغدادی» و همراهان وی شده است. حال آنکه زنده گرفتن «بغدادی» و همراهان او حتی زنان و کودکانی که در این عملیات کشته شدند، میتوانست به مثابه یک جعبه سیاه، بسیاری از ابهامات را نسبت به پدیده شوم تروریسم تکفیری و نقش سرویسهای جاسوسی آمریکا برملا سازد. به نظر میرسد این اقدام آمریکاییها، قبل از آنکه خدمت به جامعه ضربه خورده از تروریسم تکفیری باشد، نوعی اقدام برای نابودی جعبه سیاهی است که اطلاعات آن میتوانست به شناخت ماهیت واقعی جریان تکفیری و حامیان آن کمک کند. اما همان گونه که القاعده پس از «بنلادن» ادامه یافت، مرگ «بغدادی» هم نه تنها پایان جریان نحس داعشی نخواهد بود، بلکه نوعی کمک به تداوم آن است.
رابطه میان انتشار خبر کشتهشدن بغدادی با اعتراضات درعراق
تلاقی زمانی برگزاری دور جدید اعتراضات عراق و انتشار خبر هلاکت رهبر داعش توسط آمریکا، ذهن هر تحلیلگر و مخاطبی را مشغول میکند. درحالیکه «ترامپ» مشغول مانور تبلیغاتی شدید بر سر مرگ رهبر داعش است، وزارت خارجه و وزیرخارجه آمریکا بیانیه صادر و درباره اوضاع عراق ابراز نگرانی کردهاند. این مسئله نشان دهنده بازی هدفمندی است که مشترکا از سوی «ترامپ» و وزیر امورخارجهاش «مایکپمپئو» علیه امنیت عراق طراحی شده است. طی روزهای اخیر، برخی گروههای عراقی نسبت به مداخله و موجسواری ایالات متحده و مهرههای منطقهای آن (مخصوصاً عربستان) روی اعتراضات مردمی هشدار دادهاند. از سوی دیگر، متن بیانیه اخیر وزارت خارجه آمریکا در قبال اعتراضات عراق، گویای بسیاری از حقایق پنهان و آشکار درخصوص تقابل کاخ سفید و ملت عراق است. همان گونه که اشاره شد، «ترامپ» سعی دارد با مانور خبری و تبلیغاتی هدفمند، روی ماجرای هلاکت بغدادی، خود را بانی اصلی ایجاد امنیت پایدار در عراق معرفی کند. رئیسجمهور آمریکا معتقد است که حضور تظاهرکنندگان عراقی در بغداد، ناصریه، کربلا، حله و... و نارضایتی آنها از ریتم اصلاحات اقتصادی و اجتماعی در کشورشان، فرصت مناسبی را برای ادامه این مانور خطرناک در عراق فراهم ساخته است. در این میان، ناآرامیهای کربلا از اهمیت ویژهای برای مقامات کاخ سفید برخوردار است. اخیراً معترضان، ورودی ساختمان شورای استانداری کربلا را به آتش کشیدند و در مقابل، نیروهای امنیتی عراق برای متفرق کردن آنها از گاز اشکآور استفاده کردند. این در حالی است که در ناصریه، اعتراضات به صورت مسالمتآمیز ادامه دارد. به عبارت بهتر، میان حساسیت شهرها و استانها برای آمریکا و شدت درگیریها در این مناطق، ارتباط مستقیمی وجود دارد. ائتلاف «سائرون» به رهبری «مقتدیصدر» و حزب نصر به رهبری «حیدرالعبادی» نخستوزیر سابق عراق که همچنان در حسرت ناشی از خروج از رأس معادلات سیاسی و اجرایی بغداد به سر میبرد، نقش بسزایی در چینش پازلهای طراحی شده از سوی واشنگتن در عراق دارند. البته در این معادله، تکلیف «حیدرالعبادی» از قبل مشخص بوده است! حزب نصر قصد دارد از هر گونه فرصتی برای بازگشت سریع به قدرت استفاده کند؛ حتی اگر آن فرصت، تظاهرات و اغتشاش و آشوب در عراق باشد. «حیدرالعبادی» از شکلگیری نخستین جرقه اعتراضات، نگاهی فرصتمحور نسبت به این ناآرامیها داشته است. با این حال روند نقشآفرینی «مقتدیصدر» در معادلات سیاسی عراق بسیار شبههبرانگیز است. «مقتدیصدر» نقش بسزایی در راهیابی «عبدالمهدی» به رأس معادلات اجرایی بغداد ایفا کرده است، با این حال در مدت زمانی اندک و در حالی که خود «مقتدیصدر» نیز نسبت به پیچیدگیهای ایجاد اصلاحات بنیادین در بغداد آگاه است، رهبر جریان «صدر» به اصلیترین مخالف دولت تبدیل شده و به اعتراضات عراقیها برای برکناری وی ملحق شده است. نکته جالب توجه اینکه «مقتدی صدر» حتی در این منازعه، فرمان مرجعیت عراق مبنی بر لزوم ایجاد آرامش و ثبات داخلی در عراق را نادیده انگاشته و در فاصلهای حدوداً یک ساله، از حامی اصلی دولت به سردسته اعتراضات علیه دولت تبدیل شده است! بسیاری از تحلیلگران معتقدند که این چرخش «مقتدیصدر»، معلول هدفگذاری او در آینده عراق و تبدیل شدن به یک چهره فراسیاسی است. «مقتدیصدر» مدتهاست به دنبال تحقق این هدف در عراق است. با توجه به پیشینه خاندان صدر در حوزههای علمیه نجف و کربلا، مقتدیصدر همواره در تلاش بوده خود را به عنوان یک مرجع تقلید سیاسی که محل رجوع اکثر مردم عراق باشد، به مردم این کشور معرفی کند. با این حال وی در دستیابی به این هدف ناکام مانده است. نکته حایز اهمیت اینکه مقتدیصدر، از سال 2003 میلادی، از حضور نیروهای اشغالگر آمریکایی در خاک عراق بهعنوان لکه ننگ یاد کرده و بارها خواستار خروج اشغالگران از کشورش شده است؛ اما هماکنون در حال تکمیل پازل خطرناکی است که «ترامپ» سعی در چینش آن در بغداد دارد. به نظر میرسد در آیندهای نزدیک، ابعاد تازهتری از طرح و نقشه ایالات متحده برای آینده عراق (تحت عنوان عراق پس از سقوط دولت عبدالمهدی)، مشخص شود.