تبیین دلایل موافقت و مخالفت با گام سوم کاهش تعهدهای هستهای
تعداد بازدید : 0
گام سوم؛ چالشها و فرصتها
نویسنده : زهرا کریمی
تنها چند روز تا موعد اجرای گام سوم ایران در مسیر کاهش تعهدهای برجامی باقیمانده است. طی جلسههای فشردهای که این روزها در سطوح مختلف کشور درحال برگزاری است، تصمیمها برای چگونگی رفع چالشهای موجود آغاز شد و روز دوشنبه به کار خود پایان داد. درکنار موضوعهای مهم، اعم از توافق هستهای و تنشهای تهران - واشنگتن، گرم شدن کره زمین، تروریسم، برگزیت، ناامنی در شمال آفریقا، کشورهای حوزه «ساحل» و جنگ تجاری واشنگتن - پکن، تمرکز امسال اجلاس بر ایجاد ائتلافهای عملی مشخص بین دولتها، سازمانها، مشاغل و شرکتها و شهروندها روی موضوعهای اولویتدار شامل برابری جنسیتی، آب و هوا، نابرابریها و غولهای دیجیتالی بو
و کموکیف این قدم در حال نهاییشدن است. البته وزارت امورخارجه هیچ توضیحی مبنی براینکه در سومین گام کاهش تعهدهای برجامی، چه کارهایی قرار است، صورت گیرد، نداده است.
گام سوم باید چگونه گامی باشد؟
کارشناسان، ایدههای مختلفی را برای گام سوم دارند که پیام بزرگتری را به اروپاییها منتقل کند و آنها را بهسمت دست برداشتن از تعللهای خود بکشاند. استفاده از سانتریفیوژهای نسل 6 و 8 و عبور از حدود تحقیقاتی که برای آنها در «برجام» ذکر شده بود، گزینهای است که میتواند یکی از اقدامات ایران در گام سوم باشد؛ اما این اقدام تنها خواهد توانست بخش کوچکی از این گام را تشکیل دهد و باید با اقدامات دیگر تکمیل شود. ازجمله پیشنهادهایی که از سوی کارشناسان مطرح شده، حرکت به سمت تولید اورانیوم با غنای 20درصد است. اقدامی که میتواند بهصورت جدی بازدارنده باشد و یکی از برگهای برنده ایران برای چانهزنی را روی میز بازگرداند. دومین گزینه، خروج سایت غنیسازی فوردو از فاز تحقیقاتی و استفاده از آن در فاز صنعتی برای تولید اورانیوم است. بسیاری از کارشناسان تاکید کردهاند، حتی اگر ایران بنا ندارد تولید اورانیوم غنیشده خود را چه در میزان و چه در غنای نهایی توسعه دهد، حداقل باید با انتقال این فرآیند به سایتی مطمئن و احداثشده برای تولید صنعتی اورانیوم، پیام مهمی را به طرف غربی ارسال کند. این اقدام میتواند با رعایت ضوابط بازرسی از سوی آژانس برای تأمین اطمینان آنها از عدمنقض دیگر بندهای برجام انجام شود و تنها با یک انتقال مکان و استفاده از همین سانتریفیوژهای موجود، اقدام قابلتوجهی انجام پذیرد. سومین پیشنهاد، مربوط به کاهش نظارتهای آژانس و کاهش سطوح بازرسی است؛ چنانکه حتی کلیت پروتکل الحاقی دستنخورده باقی بماند، اما توان دسترسی آزادانه از بازرسان آژانس برای بازرسیهای گسترده گرفته شود. این اقدام تهدید یکی از پایههای برجام است و میتواند بهعنوان اقدامی مهم ارزیابی شود. چهارمین اقدام که شاید سادهتر باشد، این است که ایران قریب به 13 هزار سانتریفیوژ دپوشده در سایتهای خود ازجمله نطنز دارد؛ سانتریفیوژهایی که اجزای آن جدا نشدهاند و آمادگی بازگشت و فعالیت را تا حدود بالایی دارا هستند. بازگرداندن این سانتریفیوژها که همگی از نسلهای اول و دوم هستند، حداقل اقدامی است که میتواند عزم ایران را برای کاهش تعهداتش بیشتر از این چیزی که امروز از سوی مسئولان ارائه میشود، نشان دهد.
گام سوم بلند و پرقدرت برداشته شود
آمریکا و اروپاییها همچنان مصر هستند ایران را به کنجی ببرند و اجازه توسعه اقداماتش را ندهند. آنها میخواهند وضعیت کنونی را با کمترین هزینه ممکن حفظ کنند و نگذارند ایران بیش از این، ابتکار عمل را در منطقه بهدستگیرد. آنها حضور در نشستهای کمیسیون ویژه برجام را فرصتی برای تلفکردن وقت و ایجاد تردید در مقامات ایرانی در نظر میگیرند و مایل هستند با همین اقدامات بسیار کوچک، ایران را از ادامه راه منصرف سازند. با توجه به همین وضعیت است که برای تقویت و توسعه توان بازدارندگی ایران که امروز قابل توجهتر از هر زمان دیگر از سوی کشورهای منطقه نظاره میشود، باید اقدام کرد. تحلیلگرانی که میگویند برداشتن گام سوم ایران ضروری است، معتقدند گام سوم میتواند بیشتر از هر زمان دیگری اروپاییها را وادار به کنار آمدن با ایران کند و پیشنهادهای ارتقایافتهای مانند آنچه را «امانول بن» به تهران آورد، به کف خواستههای ایران نزدیک سازد و علاوهبر این همکاران منطقهای و فرامنطقهای خود را نسبت به ثبات مسیر حرکتی کشور و ادامه بهبود فضا مطمئن کند. اما باید قطعاً اقدامات مسئولان دولت باید بهگونهای باشد که اولاً به غربیها نشان دهد ثبات وضع موجود و ادامه مسیری که آنها از مدتها قبل، نسبت به برجام در پیش گرفتهاند، امکانپذیر نخواهد بود و ثانیاً گام سوم کاهش تعهدات چشمگیر باشد تا کسی تصور نکند اقدامی نمادین صورتگرفته و ریشه در واقعیت ندارد. همچنین گام سوم بهگونهای نباشد که از منظر سیاسی و فنی، زیادهروی تلقی شود و نتواند توپ را در زمین نگه دارد.
گام سوم یعنی اجماع جهانی علیه ایران
برخی از تحلیلگران معتقدند، برداشتن گام سوم، راه صحیحی نیست؛ زیرا درصورت عملی شدن این مسئله، کار کشور ما به جاهای تاریکی کشیده میشود که راه برگشتی نخواهد داشت و در صورت محقق شدن این امر، اتحادیه اروپا به دلیل ناتوان بودن خود در اجرای کامل «اینستکس»، دیگر با ایران همراهی نخواهد کرد؛ بنابراین یک اجماع بینالمللی به سود آمریکا شکل میگیرد. اجماع بینالمللی همان مسئلهای است که ترامپ از ابتدای خروجش از برجام دنبال کشاندن اتحادیه اروپا به سمت خود بود و اعضای اروپایی برجام که در این رابطه مقاومت به خرج میدادند تا رئیسجمهور آمریکا نتواند بهعنوان یک قدرت مسلط بر تمام مواضع بینالمللی حاکم شود، با این کار ایران قطعاً مقاومتشان در هم خواهد شکست و با وجود آنکه به دلیل دلبستگی به ایران نسبت به تهدیدهای آمریکا بیتوجه بودند، به سمت این کشور کشیده خواهند شد که تنها تأمین کننده نفع آمریکا و اسرائیل خواهد بود. الان تنها آمریکا ما را تحریم کرده و تا سقف آن هم پیش رفته است، ولی اگر پرونده ایران به شورای امنیت برود، اتحادیه اروپا نیز دست به تحریم ایران خواهد زد و در این وضعیت، سختی کار آنجاست که کشورهای دیگر ناچار از حمایت این تحریم خواهند شد؛ بنابراین ارتباط تمام مراکز اقتصادی کشور ما بهسمت دنیا بسته خواهد شد.