آیا حسن روحانی بدشانس است؟
نویسنده : عصرایران / مصطفی داننده
میگویند رئیسجمهور ایران بدشانس است. «ترامپ»، سیل، زلزله، ملخ و... همه از نشانههای بدشانسی «حسن روحانی» است! اما آیا واقعاً میشود سرنوشت یک کشور را به شانس گره زد؟
اداره کشور هیچ ارتباطی با شانس ندارد؛ کشور تنها با تدبیر و عقلانیت اداره میشود و به سمت پیشرفت حرکت میکند. ترامپ از اول تکلیف خود را با «برجام» مشخص کرده بود. او توافق هستهای را دوست نداشت و از همان روز اول به دنبال پاره کردن برجام بود.
ما که میدانستیم دیر یا زود، رئیسجمهور مو بور آمریکا، از برجام خارج خواهد شد؛ چرا قبل از آن فکری نکردیم! چرا راهکاری برای این مسئله نیندیشیدیم. چرا بعد از آن، تصمیمهای درستی نگرفتیم تا با پادزهری مناسب، درد نیشهای ترامپ را کم کنیم؟ این عدم تصمیمگیری درست ما چه ربطی به شانس دارد؟ مگر نه اینکه همه ما میدانیم ایران روی گسل زلزله است؟ چرا خانه خود را محکم نمیسازیم؟ خراب شدن خانهها در زلزله به شانس ارتباط دارد یا به عدم تدبیر؟ در ژاپن هم زلزله میآید؛ ولی آنها بهجای ربط دادن آن به شانس، خانههای ایمن ساختند و دیگر غم به دل راه ندادند و مطمئن بودند خانههاشان میلرزد اما روی سرشان خراب نمیشود. سیل، برخی از شهرهای ایران را با خود برد. خراب کردن مسیلها، ساختن خانه کنار رودخانهها، عدم توجه به هشدارها و... ربطی به شانس دارد؟ وقتی پول میگیریم و مجوز میدهیم که هرکسی هرکجا دلش خواست خانه و ویلا بسازد، باید منتظر خرابی در سیل هم باشیم. مگر میشود به جنگ طبیعت رفت و انتظار داشت خشم او ما را در خود هضم نکند؟ شانس هیچ جایی در اداره کشور ندارد. نه تنها روحانی، بلکه هر رئیسجمهور دیگری هم اگر دچار این حوادث میشد، نمیشد او را بدشانس نامید. لطفاً بیتدبیری را بدشانسی ننامیم؛ بیتدبیری که از سالهای گذشته آغاز و تا امروز ادامه دارد. تمام دولتها در خسارتهای سیل و زلزله اخیر نقش داشتهاند. کمکاری آنها موجب بروز حادثههای این چنینی شد. بهتر است به جای اینکه با صفتهایی مانند بدشانس، به دنبال پاک کردن صورت مسئله باشیم، از امروز به دنبال راهکارهایی باشیم که دیگر حوادث این چنینی را نبینیم. ایران حادثهخیز است؛ ایران، تحریمخیز است و معلوم نیست چرا ما دست روی دست میگذاریم و فقط نگاه میکنیم! شدهایم مثل فردی که در کوه زندگی میکند و میداند سقف خانهای که ساخته است در برابر بهمن و بارشهای شدید مقاومت نمیکند و در گذشته بارها هم خراب شده است، اما بازهم کاری نمیکند و آن را به حساب شانس بدش میگذارد.