«معصومه علینژادقمی» ملقب به «مسیح علینژاد» که همواره خود را یک خبرنگار مستقل و غیروابسته معرفی میکرد، با «مایک پمپئو» وزیرخارجه آمریکا دیدارکرد. در این رابطه معاون سخنگوی وزارت امورخارجه آمریکا در بیانیهای اعلام کرد که مایکپومپئو، روز دوشنبه پانزدهم بهمنماه با مسیح علینژاد، فعال حقوق زنان دیدار کرده و از او بهخاطر دفاع از حقوق بشر در ایران تشکر کرده است. باید توجه داشت که این دیدار علینژاد، در حالی صورت میگیرد که در اریبهشتماه امسال دولت آمریکا با خروج از توافق هستهای این کشور با ایران، تحریمهای سنگینی را علیه مردم ایران وضع کرد. این تحریمها به قدری ظالمانه بود که دادگاه بینالمللی «لاهه» خواستار توقف آنها شد و اتحادیه اروپا و سایر کشورهای جهان آن را محکوم کردند. آمریکاییها طی چند روز گذشته هم به صورت تلویحی ایران را تهدید نظامی کردند که البته با واکنش ایران و کشورهای دیگر مواجه شدند. در این شرایط دیدار مسیح علینژاد با پمپئو، چهره واقعی افراد به اصطلاح برانداز را نشان میدهد. وی سالهاست با فعالیتهای بهاصطلاح خبری خود دُکانی دایر کرده است و برای جورکردن جنسهای این بازار، از انتشار اخبار دروغ یا وارونه جلوهدادن حقیقت، ابایی ندارد. مسیح علینژاد، با ماجرای «دختران خیابان انقلاب» و ایجاد هیاهوی کاذب درباره «حجاب» توانست جایگاه متزلزل خود را نزد سیاستگذاران غربی مستحکم کند و خود را به عنوان صدای آزادی زنان ایرانی جا بزند؛ تا از این طریق لقمه نانی برای خود دست و پا سازد. طی این سالها، علینژاد همواره ادعای مستقل بودن داشته اما محتوای گزارشهای او و سمتوسویی که وی در این رپرتاژها دارد، بهخوبی نشان میدهد که منبع مالی وی کدام کشورها و گروهها هستند. نگاهی کوتاه به زندگی علینژاد این مسئله را روشنتر میکند؛ اما دلیل آنکه وزیر امور خارجه آمریکا با چنین چهرهای دیدار کرده چیست...؟
فراموش نکنیم «علینژاد» زمانیکه در انگلیس زندگی میکرد، برای مصاحبه با «باراکاوباما» رئیس جمهور سابق ایالات متحده، ویزای آمریکا گرفت؛ اما با وجود سفر به «واشنگتن» هیچگاه موفق به دیدار و گفتوگو با اوباما نشد.
دولت جدید آمریکا به ریاست «دونالدترامپ» از همان آغاز کار، دشمنی خود را با ایران علنی کرد و این دشمنی با تغییرهایی که در کاخ سفید رخ داد و چهرههای جنگطلبی همچون «جانبولتون» و «مایکپمپئو» به آن اضافه شدند، شکل جدیتری به خود گرفت.
براساس اسنادی که رسانههای آمریکایی منتشر کردهاند، جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا، پروژه براندازی در ایران را دنبال میکند و در این پروژه، استفاده از چهرههایی همچون علینژاد و شبکههای اجتماعی نقشی برجسته دارند.
علینژاد، به دلیل آنکه اقدام به انتشار اخبار دروغ و دستکاری شده کرده است، جایگاهی در میان مخاطبان ایرانی ندارد؛ اما از آنجا که آمریکا در شرایط فعلی چهره مقبولی را که بتواند با فریفتن وی مردم ایران را با خود همسو کند در اختیار ندارد، به ناچار به سراغ گزینههای معلومالحالی همچون «علینژاد» رفته
است.
اما درخصوص این دیدار غیرمنتظره، چند نکته قابل ذکر است:
■ نخست اینکه دیدار فردی در حد وزیر خارجه یک دولت آن هم دولت آمریکا، با کسی که هیچ جایگاه مشخصی درکشور ندارد و حتی در افکار عمومی نیز شخصیتی مخدوش و غیرقابل پذیرش دارد، بیتردید موجب تنزل سطح آن وزیر و دولت متبوع او تلقی میشود. در عرف دیپلماتیک، چنین دیداری یک فاجعه به شمار میرود.
اینکه پمپئو، این موضوع را میدانسته یا نه، محل بحث نیست. آنچه مهم است اینکه دیدار با چنین فردی نشان میدهد پمپئو و دولت ترامپ در سیاستهای خود علیه ایران، به نوعی بنبست برخورد کردهاند و مجبور شدهاند دست به دامان افرادی شوند که کوچکترین جایگاهی در افکار عمومی نیز ندارند.
■ دوم اینکه «مسیح علینژاد» سالها علیه حجاب و نظام به تبلیغ پرداخته و تلاش کرده است، مردم را علیه مسئولان بشوراند. نتیجه کار او نیز مشخص است؛ او فقط به عنوان فردی ضدحجاب شناخته میشود با تاثیرگذاری محدود که گاه حتی مورد تمسخر مردم نیز قرار گرفته است.
در طرف مقابل نیز جایگاه دولت ترامپ به ویژه مهرههای تندرویی مانند «پمپئو» و «بولتون» در افکار عمومی ایران، مشخص است. این افراد معتقد به تندترین اقدامات علیه ایران از جمله حمله نظامی هستند. فرض کنید عدهای هرچند اندک حتی به اقدامات مسیح علینژاد نیز معتقد باشند؛ تردیدی نیست که قریب به اتفاق همین افراد هیچ قرابتی با راهحلهای دولت ترامپ و افراطیونی مانند پمپئو و بولتون ندارند. از این جهت علینژاد، حتی چهره و وجهه خود را میان طرفداران اندکش نیز از بین برده است.
■ سوم اینکه در افکار عمومی بارها این شائبه وجود داشته که دولت آمریکا پشت اقدامات علینژاد است. طبیعی است که وقتی فردی بدون مقام رسمی و حتی بدون سابقه فوقالعاده در حد و اندازه علینژاد میتواند با وزیر خارجه آمریکا دیدار کند، این شائبه تقویت میشود.
■ چهارم اینکه بسیاری از گروههای مخالف نظام در خارج از کشور به دلیل تفکرات خود حتی در میان افکار عمومی ناراضی کشور نیز جایگاهی ندارند. زیرا تفکرات آنها بر مبنای حذف و طرد سایران و به شدت بسته و محدود است؛ منافقان، مثال خوبی برای این گونه گروههاست. گروهی که مورد عنایت ویژه «جان بولتون» مشاور امنیت ملی ریاست جمهوری آمریکا قرار دارد. اکنون علینژاد با فردی همسو با بولتون با همان تفکرات یعنی پمپئو، دیدار کرده است.
طبعاً چنین اقداماتی، جایگاه این افراد را در نزد افکار عمومی، هم ردیف با گروههایی چون منافقان قرار خواهد داد نه بیشتر.