چند ماهی است که دولت، سخنگو ندارد! از نهم مردادماه 79 که «نوبخت» از سخنگویی دولت استعفا کرد، زمان زیادی میگذرد و مشخص نیست رئیس دولت با چه هدفی تاکنون سخنگوی جدیدی انتخاب نکرده است. هرچند بلافاصله پس از این استعفا و در حاشیه جلسه هیئت دولت، «محمود واعظی» رئیس دفتر رئیسجمهور از انتخاب فوری سخنگوی جدید در روزهای آینده خبر داد، اما از آن فوریت مورد اشاره آقای رئیس دفتر، حدود ششماه گذشته و هنوز سخنگویی برای دولت معرفی نشده است. البته استعفای نوبخت در همان زمان گمانهزنیهایی را برای انتخاب سخنگوی جدید به وجود آورد؛ از «اسحاقجهانگیری»، «رحمانیفضلی»، «علیربیعی» وزیر استیضاح شده تا «محمودواعظی» جزو این گزینهها بودند. اما هنوز دولت سخنگو ندارد! این درحالی است که مردم در بحبوحه مشکلات اقتصادی، مطالبات مختلفی درباره آینده اقتصادی و معیشتی خود دارند. باید گفت یکی از ضروریترین مسائل این است که هیئت دولت یک سخنگو داشته باشد تا گزارش جلسات و مصوبات را به سمع و نظر مردم برساند پس از استعفای نوبخت از سخنگویی دولت، باید سرپرست یا سخنگوی جدیدی از سوی رئیس جمهور معرفی میشد. به هر حال وقتی دولت از انتصاب سخنگو در این مدت طولانی خودداری کرده است، راه را برای تحلیلهای سیاستمداران بازمیکند تا رفتار دولت را برای پاسخگویی به افکار عمومی تحلیل کنند. عدهای از کارشناسان معتقد هستند: رئیسجمهور قصد دارد با شیوهای نوین به تغییرات در این حوزه بپردازد و دیگر سخنگویی به معنای گذشته مطرح نخواهد شد؛ در مقابل احتمال دارد دو عضو دولت نه سخنگو مانند گذشته، بلکه عملکرد اطلاعرسانی را داشته باشند؛ از این جهت گویا سخنگویی در میان کارگزارانیها و اعتدال و توسعه به مساوات تقسیم شده است؛ بدین نحو که «محسن حاجیمیرزایی» اخبار مصوبات و مسائل دولت را اطلاعرسانی کند و «محمود واعظی» رئیس دفتر روحانی و عضو ارشد حزب اعتدال و توسعه نیز وظیفه سخنگویی در حوزه مسائل مربوط به رئیسجمهور را بر عهده داشته باشد.اما بسیاری از تحلیلگران، از تعلل رئیسجمهور در انتخاب سخنگوی دولت انتقاد دارند و آن را اتفاق نامبارک تلقی میکنند.آنان میگویند: احتمالاً سخنگویی دولت، تشریفاتی و بیاهمیت محسوب میشود که از چند ماه پیش، هیچ فردی برای تصدی این پست انتخاب نشده است.بسیاری دیگر از فعالان سیاسی معتقد هستند که یکی از دلایل مهم عدم انتخاب سخنگو، فرار دولت از پاسخگویی است. متاسفانه دولت از ابتدای تشکیل و حضورش، حتی در دوره نخست، آنچنان که باید و شاید از امکان پاسخگویی مناسب برخوردار نبود؛ هر چند در دورهای هم که دولت سخنگو داشت، سخنگوی دولت به جای تشریح مواضع، عملکرد دولت را توجیه میکرد.
همچنین با وجود آنکه صداوسیما اپوزیسیون دولت اصلاحات بود، سخنگوی دولت با حضور تمام وقت در عرصه سخنگویی، تصویر خوبی را از دولت با همه محدودیتها نشان میداد. البته انتقادهای زیادی هم در حدود پنج سالی که «نوبخت» این سمت را برعهده داشت، به وی و رئیسجمهور صورت میگرفت. حتی برخی از رسانهها به نوبخت لقب «آقای تکذیب» داده بودند؛ این هم به جهت تکذیبهای مکرری بود که توسط وی درباره اقدامات دولت انجام میشد.
اما چرا «روحانی» باید از پاسخگویی فرار کند؟ این مسئله به نوع نگاه حلقه اول نزدیکان روحانی برمیگردد. آنها عمدتاً تا قبل از این، بیشتر در جایگاههایی حضور داشتند که کمتر نیاز به مواجهه با افکار عمومی و پاسخگویی داشتند؛ به همین دلیل کمتر روحیه پاسخگویی در این حلقه وجود دارد. متاسفانه وزرای روحانی هم این نقش را به درستی ایفا نمیکنند و همواره بخش عمده دفاع از عملکرد دولت، بر دوش شخص رئیسجمهور بوده است.
امروزه شرایط کمی فرق کرده است؛ رئیسجمهور همیشه میگوید، رسانه ها باید آزاد باشند و مردم باید از مسائل مختلف کشور اطلاع داشته باشند و بهطورقطع برای عملیاتیشدن این اظهارات، باید سخنگویی تعیین کند؛ ولی با عدمانتخاب سخنگوی دولت، خود را ملزم به پاسخگویی برای افکار عمومی و مردم نمیداند. به نظر میرسد برای آقای «روحانی» و نزدیکان وی، گویا افکار عمومی خیلی مهم نیست.
انگار رئیسجمهور فکر میکند سخنگو در جامعه مدنی تاثیری ندارد و سخن گفتن و ارتباط برقرارکردن را بیتأثیر میداند! شاید مردم هم کمکم به این نتیجه رسیدهاند که دولت عملکردی ندارد که نیاز به سخنگو داشته باشد.در نهایت باید گفت؛ دولت عملکردهای مثبت زیادی دارد و اگر مسئولیت پاسخگویی دولت در دست افرادی بود که میتوانستند به خوبی نقش خود را ادا کنند، افکار عمومی هم نسبت به بسیاری از اقدامات دولت مطلع میشدند. این روزها افکار عمومی، سیاسیون و نخبگان انتظار دارند در جریان اقدامهای دولت قرار بگیرند؛ زیرا عدم پاسخگویی دولت، موجب کمشدن اعتماد مردم به دولت میشود. البته شاید یک دلیل دیگرِ عدمانتخاب سخنگوی جدید، این باشد که کسی حاضر نمیشود مسئولیت سخنگویی دولت را بپذیرد. احساس میشود دولت درحالحاضر، در موضع منفعلانهای قرار دارد. همین امر موجب میشود بسیاری از افراد زیر بار قبولکردن مسئولیت سخنگویی نروند. سخنگویی برای هیچکس در مجموعه دولت اهمیتی ندارد و افراد احساس میکنند دولت عملکرد قابل دفاع و حرفی برای گفتن ندارد. در بسیاری از موارد مشاهده شده که برخی از دولتمردان نزدیک به رئیسجمهور، این سمت را به طور نصفه و نیمه آنطورکه خودشان میپسندند، انجام میدهند. همچنین هر وزارتخانه نیز به نوبه خود، مباحث و اخبار خود را مطرح میکند. البته در این آشفته بازار، با سخنگوهای غیررسمی نیز روبهرو بودهایم که این موضوع، نیاز جامعه درخصوص پاسخگویی به پرسشها و دغدغههای اصلی مردم را پاسخ نمیدهد. در نهایت باید گفت، بهتر است هرچه سریعتر این نقص در دولت رفع شود. البته وقتی دولت میخواهد از تفکر اصلاحطلبانه فاصله بگیرد، عملاً هیچ جریان فکری یا مجموعه جریانسازی در مجموعه دولت وجود نخواهد داشت.