تفاهم‌نامه همکاری میان پارک علم و فناوری دانشگاه تهران و کانون فارغ‌التحصیلان فنی دانشگاه تهران به امضا رسید. تفاهم‌نامه میان پارک علم و فناوری دانشگاه تهران و کانون فارغ‌التحصیلان دانشکده فنی دانشگاه تهران با هدف کمک به ایجاد و توسعه کسب‌وکارهای فناور از طریق ارائه خدمات عمومی و تخصصی با ارزش افزوده بالا به امضا رسید. جذب سرمایه‌گذاری خارجی و ورود کارآفرینان و واحدهای صنعتی به بازار جهانی از دیگر اهداف امضای این تفاهم‌نامه بوده است. اجرای برنامه‌ها و رویدادهای کارآفرینی و فناورانه به صورت مشترک، برگزاری نشست‌های مشترک بین شرکت‌های عضو کانون و هسته‌ها و شرکت‌های عضو پارک، حمایت از صاحبان ایده و ایجاد کسب‌وکارهای جدید به صورت مشترک ازجمله زمینه‌های همکاری طرفین در این تفاهم‌نامه به شمار می‌رود. مدت اعتبار این تفاهم‌نامه از تاریخ امضا به مدت سه سال خواهد بود که به توافق هریک از طرفین قابل تمدید خواهد بود.
 

بررسی نتایج مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت کار در خصوص دستمزد کارگران مشاغل منتخب کشاورزی در سال ۹۶ نشان می‌دهد، بیشترین متوسط دستمزد روزانه در میان مردان با رقم ۷۲۱۴۳۴ ریال به کارگر «نهرکش و مرزبند» و کمترین متوسط دستمزد روزانه به کارگر «میوه چین» با رقم ۵۰۰۰۵۴ ریال اختصاص داشته است؛ همچنین در بین زنان بیشترین دستمزد روزانه به کارگر نشاکار با رقم ۶۸۷۷۸۰ ریال تعلق داشته و کمترین دستمزد روزانه زنان به مانند مردان به کارگر میوه چین با رقم ۳۸۷۷۰۵ ریال اختصاص دارد. با این حساب کمترین دستمزد کارگران کشاورز مربوط به کارگران زن میوه‌چین با دستمزد ماهیانه یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان و بیشترین دستمزد نیز مربوط به کارگران مرد «نهرکش و مرزبند» با دستمزد ماهیانه ۲ میلیون و ۲۳۶ هزار تومان است.

پیش‌بینی در اقتصاد کار خوبی است. برای پیش‌بینی توانمندی بالایی لازم است و تا حدی نوعی شهود و بصیرت لازم دارد. بیشتر کشورها برای آینده خود پیش‌بینی دارند و بسیاری از شرکت‌ها دست به پیش‌بینی متغیرهای مورد علاقه خود می‌زنند.
بعضی‌ها با پیش‌بینی پول در می‌آورند و بسیاری از شرکت‌های مشاوره‌ای مزیت نسبی خود را در پیش‌بینی متغیرهای اقتصادی می‌دانند. برای موسسه بامداد هم پیش‌بینی یک تعهد و رسالت محسوب می‌شود که از این طریق شرکت‌ها می‌توانند استراتژی‌های خود را بهتر و شفاف‌تر تدوین و اجرا کنند.
همه این بحث‌ها درست! ولی نکته مهم این است که پیش‌بینی تنها یک احتمال است؛ بنابراین هر گونه پیش‌بینی که منجر به قطعیت شود و هرگونه پیش‌بینی که نقطه‌ای شود، نه تنها کمکی نمی‌کند بلکه خسارت زیادی برای مصرف‌کننده پیش‌بینی دارد.
متأسفانه بیشتر مدیران واحدهای اقتصادی و تجاری در ایران برای ترسیم آینده خود دل به پیش بینی‌های افراد یا سازمان‌هایی می‌دهند که با قطعیت آینده متغیرها را پیش‌بینی می‌کنند.
مدیران با استفاده از قطعیت پیش‌بینی‌ها اعتماد به نفس بیشتری به دست می‌آورند و آینده برایشان شفاف‌تر می‌شود؛ ولی همین چسبیدن به قطعیت مشکلات جدی برای آنان به وجود می‌آورد.
متأسفانه چون پیش‌بینی نقطه‌ای و قطعی خریدار دارد، بعضی از اقتصاددانان نیز برای رفع این نیاز دست به پیش‌بینی‌های این‌گونه می‌زنند و با جهت‌دهی به شرکت‌ها و استراتژی‌های آنان مشکلات جدی برای‌شان ایجاد می‌کنند.
اقتصاددانان لازم است با قدرت پیش‌بینی کنند؛ ولی هر پیش‌بینی را تنها یک احتمال تلقی کنند. در این صورت پیش بینی یک نقطه در آینده نخواهد بود؛ بلکه ابزاری برای شفاف‌کردن آینده به حساب می‌آید که با «مه‌زدایی» از آینده شرکت‌ها را برای تصمیم‌های استراتژیک آماده‌تر می‌کند.
هم مدیران شرکت‌ها و هم اقتصاددانانی که همانند «مردی که زیاد می‌دانست» رفتار می‌کنند در یک دنیای متوهم زندگی می‌کنند که یا می‌دانند که دارند چه‌کار می‌کنند، که در این صورت یک پوپولیست تمام عیار به حساب می‌آیند یا نمی‌دانند که در این صورت انسانی متوهم هستند که به دلیل قطع ارتباطشان با واقعیت بسیار مستعد شکست هستند.
متأسفانه در شرایط نامساعد اقتصاد کشور بازار فروش پیش‌بینی بسیار داغ شده است و تنها مدیرانی از این شرایط آسیب می‌خورند که دل به این پیش‌بینی‌های قطعی بسته‌اند.
 

 کارلوس گوسن ازجمله معدود مغزهای متفکری است که با قدرت اندیشه بالای خود، توانسته در یک زمان هدایت دو کمپانی بزرگ را برعهده گیرد و در هر دو به‌عنوان یک پدیده باورنکردنی ظاهر شود. مدیریت کمپانی نیسان ژاپن، (رنو اس.آ فرانسه) و همچنین عضویت در هیئت‌مدیره امپراتوری سونی و شرکت آلکوا «Alcoa»، تمامی این‌ها شرایطی است که برای هر فرد ممکن است با تمام توان و تجربه و دانشی که داشته باشد، محال و باورنکردنی باشد. نکته جالب اینجاست که او علاوه بر اینها در کشور ژاپن به‌عنوان یک فرد مؤثر و دست‌اندرکار حرفه‌ای در لوازم خانگی نیز شهرت دارد. هوش سرشار او در کار، عبور از پله‌های ترقی را بسیار آسان کرده بود. به‌سبب توانایی‌ها و نظریات فوق‌العاده‌اش، به سرعت مورد توجه مدیران میچلین قرار گرفت و در فاصله سال‌های 1984 و 1985 به‌عنوان مسئول بخش تحقیق و توسعه کمپانی به خدمت گرفته شد. با پیچیدن آوازه شهرت و توانایی او در سراسر جهان و میان کمپانی‌های بزرگ و صنعتی هر یک در تلاش برای به‌کارگیری او برآمدند و پیشنهادهایی را مطرح می‌کردند. از میان تمامی تقاضاها از شرکت‌های دور و نزدیک، او پیشنهاد کمپانی رنوی فرانسه را پذیرفت و در اکتبر سال 96 با این کمپانی وارد قرارداد شد. در دسامبر آن سال گوسن با سمت مدیریت این کمپانی در مرکوسور «Mercosur» مشغول به‌کارشد. در این سمت او مسئولیت بخش‌های مهندسی، توسعه، ساخت، تحقیقات پیشرفته، عملیات قدرت و همچنین خرید محصولات در این منطقه را برعهده داشت. با ورود او به بازار خودرو، کم‌کم استعدادهای ویژه او در این صنعت نمایان شد، سیاست‌های اقتصادی او چنان مورد رضایت مدیران کمپانی درآمده بود که از او در جلسات مختلف به‌عنوان یک سیاست‌مدار حرفه‌ای نام می‌بردند، در مدت زمان اندکی با کاهش هزینه‌های اضافی و همچنین تعطیل‌کردن تعدادی از شعبات کم‌سود این شرکت در مکان‌های مختلف، سبب کسب سوددهی فراوان برای کمپانی شد و از آن پس او را (قیمت‌شکن) می‌نامیدند.

شاید فکر کنید یک کاریاب قهار هستید که به تمام چم و خم‌های استخدام آشنایی دارید؛ اما فرآیند استخدام در پشت پرده، اغلب بسیار متفاوت‌تر از تصور افراد جویای کار است. هرچقدر هم خود را در یافتن یک شغل، ماهر و مطلع بدانید، رازهایی هست که درصورت اطلاع از آنها، می‌توان به فرصت‌های شغلی بهتری دست‌یافت. در این متن، به پنج راز شغل‌یابی که احتمالا تابه‌حال از آنها اطلاع نداشته‌اید، اشاره می‌کنیم که آگاهی از این نکات، می‌تواند شانس رقابت شما را افزایش دهد.
 مهلت ثبت تقاضا معمولا بی‌معنی است؛
افراد جویای کار، اغلب ضرب‌الاجل ثبت تقاضا برای کار را وحی منزل می‌پندارند، اما اغلب این برداشت آنها اشتباه است. بسیاری از وب‌سایت‌های پذیرش و ثبت نام از افراد جویای کار، از کارفرما می‌خواهند برای باز بودن پذیرش، یک بازه زمانی معین درنظر بگیرند. این بدان معناست که کارفرمایان مجبور هستند یک زمان معین را به‌عنوان ضرب‌الاجل تعیین کنند. گرچه افراد جویای کار، ممکن است شاهد ضرب‌الاجلی برای ثبت درخواست خود باشند؛ اما درواقع، کارفرمایان ممکن است تا پیش از به پایان رسیدن این ضرب‌الاجل، اقدام به مصاحبه با متقاضیان کرده و فرد موردنظر خود را استخدام کنند یا حتی اگر تا پیش از پایان مهلت مقرر، فردی استخدام نشود، اما کارفرمایان ممکن است فرآیند استخدامی را با استفاده از معیارهای سختگیرانه‌تر، برای سایر داوطلبان، دشوارتر و پیچیده‌تر کنند.
الزاما نباید به همه سوالات استخدامی آنلاین یا خودکار، پاسخ‌های عینی و دقیق داد
کارفرمایانی که فرم‌های استخدامی آنلاین طراحی می‌کنند، اغلب درباره نیازهای خود و چگونگی برنامه ریزی و طراحی این فرم‌ها، درست فکر نمی‌کنند، درنتیجه قادر به پوشش پاسخ‌های دقیق نیستند. مثلا با یک فرم استخدامی روبه‌رو می‌شوید که این سوال را پرسیده: آیا شما مدرک کارشناسی در رشته اقتصاد دارید؟ پاسخ‌ها هم فقط بله یا خیر است؛ شاید پاسخ شما در جواب این سوال منفی باشد؛ یعنی مدرک کارشناسی در رشته اقتصاد ندارید، اما درعوض مدرک کارشناسی ارشد این رشته را داشته باشید. پس اگر بخواهید صادقانه به چنین سوالاتی جواب بدهید، به راحتی و به صورت خودکار در گزینش رد می‌شوید. این درحالی است که با داشتن مدرک کارشناسی ارشد در رشته اقتصاد، حتی ممکن است موقعیت شغلی به‌مراتب بهتری را هم به‌دست آورید.
پس به جای اینکه به همه سوالات دقیق و موبه‌مو پاسخ دهید- که دراین‌صورت خودبه خود نسخه رد شدن خود را از فرآیند پذیرش شغل پیچیده‌اید- سعی کنید به چنین سوالاتی، هوشمندانه پاسخ دهید و منظور اصلی سوال را درنظر بگیرید. سپس مطمئن شوید که به سایر سوالات جواب‌های کافی و کاملی داده و رزومه دقیقی ارائه کرده‌اید.
  کارفرمایان صرفا به معرف‌هایی که در فرم استخدام قید کرده‌اید، بسنده نمی‌کنند
کارفرمایان به خوبی می‌دانند افرادی که در رزومه یا فرم استخدامی خود، به‌عنوان معرف از آنها نام برده‌اید، قطعا افرادی هستند که درصورت تماس یا تحقیق از آنها، قطعا فقط از شما تعریف خواهند کرد. به‌همین دلیل، کارفرمایان زیرک، تنها به اسامی که در فرم استخدامی از آنها یاد کرده‌اید، بسنده نخواهند کرد و سعی می‌کنند با مدیران قبلی شما نیز ارتباط برقرار کنند. علاوه‌براین، کارفرمایان برای تماس گرفتن با افرادی که نامشان حتی در فرم استخدام شما قید نشده، نیازی به اجازه و پرسیدن از شما ندارند، پس ممکن است شما هیچ‌وقت متوجه این اقدام آنها نشوید.
  درصورت عدم مشاهده گزینه «نام معرف» بی دلیل خوشحال نشوید
برخی کارفرمایان، اغلب سیاستی را دارند که طی آن اطلاعاتی بیشتر از عناوین قبلی شغلی و تاریخ و مدت فعالیت و ترک شغل قبلی از شما نمی‌خواهند. این مسئله ممکن است باعث رفع برخی نگرانی‌های شما شود؛ زیرا دیگر لازم نیست نگران تماس کارفرمای جدید با مدیر قبلی شما که از دستتان ناراضی و شاکی بوده، باشید و از این بترسید که مبادا درصورت پرسش از او، نظر مثبتی درباره شما ندهد یا اینکه نگران باشید رئیس قبلی شما که از کارتان رضایت کافی داشته، این فرصت را ندارد تا این مسئله را به اطلاع کارفرمای جدید شما برساند، اما درواقع، این سیاست‌ها در ادارات دائماً درحال تغییر هستند و واحد جذب نیروی انسانی در ادارات مختلف، با این آیین‌نامه‌ها دست و پای خود را نمی‌بندند و تلاش می‌کنند فارغ از سیاست‌های کلی شرکت، اطلاعات دقیقی از معرفان افراد جویای کار کسب کنند.
 کسی شما را برای ثبت درخواست در شغلی که برای انجام آن توانایی کاملی ندارید، سرزنش نمی‌کند
افراد جویای کار وظیفه‌شناس و باوجدان، اغلب از این مسئله نگران هستند که مبادا صلاحیت ثبت درخواست برای یک فرصت شغلی را نداشته باشند، اما ممکن است نگرانی آنها دراین‌رابطه افراطی و بیش از اندازه باشد. اگر شما الزاما تمامی صلاحیت‌های شغل مورد نظر را ندارید، اما اکثر این توانایی‌ها را در خود می‌بینید، کارفرما، قطعا دنبال فردی مانند شماست. پس باخیال راحت برای پذیرش این شغل اقدام کنید. بسیاری از اوقات، فهرست موارد استخدامی، بیشتر شبیه فهرست آرزوهاست! درنهایت، کارفرمایان مجبور می‌شوند افرادی را استخدام کنند که تمامی این قابلیت‌ها را ندارند. اگر از این نگران هستید که با ثبت درخواست پذیرش شغل، وقت کارفرما را تلف می‌کنید یا ممکن است آنها درخواست شما را رد کنند، بد نیست بدانید که بسیاری از افراد، فاقد صلاحیت هستند که با این حال به هیچ فرصت استخدامی «نه» نمی‌گویند و در همه آنها شرکت می‌کنند. پس این نکته را فراموش نکنید که در این بازار شلوغ کاریابی، شما تنها کسی هستید که خود را دست‌کم گرفته‌اید.

 

صرفه‌جویی در مصرف انرژی، یکی از اهداف اصلی انسان‌ها در هر نقطه از جهان است. دانش چگونگی صرفه‏‌جویی در مصرف انرژی در جهانی که هزینه‎های انرژی روزبه‌روز در آن افزایش می‎یابد، علاوه بر صرفه‌جویی چشمگیر در هزینه‎ها، می‌‎تواند زندگی را ساده‎تر و بهتر کند و آرامش بیشتری برای افراد به ارمغان بیاورد. در این مطلب برای صرفه‌جویی بیشتر در مصرف انرژی راهکارهایی ارائه می‌شود که با رعایت آن‌ها می‌توانید در استفاده بهتر از نعمت‌های خدادادی، سهمی داشته باشید.
پنجره‌های دوجداره
بیشتر انرژی درون خانه شما از طریق پنجره‌‏ها به‌هدر می‌‎رود؛ صرفاً به این دلیل که پنجره‌‏هایی که فقط یک شیشه دارند، در جدا نگه‌داشتن دمای بیرون از دمای درون خانه، بسیار بد عمل می‌کنند و اغلب لبه‏‌های پنجره نیز درزهایی دارند که اجازه نفوذ هوای خارج را به داخل می‌دهند. جایگزین‌کردن پنجره‌‏های قدیمی با پنجره‌‏های «دوجداره»، به‌طورچشمگیری می‌تواند هزینه‌های قبوض انرژی شما را کاهش دهد. علاوه‌براین، شما می‌‎توانید پنجره‏‌هایتان را به‌گونه‌ای تعمیر کنید که هدررفتن انرژی، کاهش یابد. همین‌طور می‌‎توانید در طول گرم‌‎ترین ساعات روز از پرده‌‏های ضخیم استفاده کنید تا مقدار گرمایی را که از پنجره به داخل نفوذ می‌‏کند، کاهش دهید. قراردادن پنجره‌های توری‌دار به‌طورحرفه‌‎ای و استراتژیک، می‌‎تواند در اتاق‌‎های گرم ‌خانه‌تان، هوا را به‌طورمؤثری به جریان اندازد و نیاز شما به تهویه مطبوع را کاهش دهد.
آشپزخانه؛ بهترین مکان برای صرفه‌جویی در انرژی
در آشپزخانه به‌طورمعمول بیشترین مصرف انرژی صورت می‌گیرد؛ اما در همین آشپزخانه، می‌توانید بیشترین صرفه‌جویی در مصرف انرژی را هم داشته باشید. پیش از هر چیز، موارد استفاده انرژی و عادات خودتان در آشپزخانه را ارزیابی کنید:
آیا به‌طورمعمول وسایل آشپزخانه را روشن و در حال کار می‏‌گذارید؟ آیا وسایل بزرگ برقی آشپزخانه‌تان (یخچال، ماشین لباس‌شویی، ماشین ظرف‌شویی و...) از انواع کم‌مصرف هستند؟ وسایل برقی که به‌ندرت استفاده می‎کنید، همیشه در پریز هستند؟ و بسیاری موارد ازاین‌دست...پیشنهاد می‌کنیم:
 وسایل برقی آشپزخانه‌تان را با انواع کم‌مصرف تعویض کنید.
فقط در مواردی که نیاز است، فر خود را قبل از شروع به استفاده گرم‌کنید. از ماشین ظرف‌شویی و لباس‌شویی خود فقط وقتی استفاده کنید که پر از ظرف یا لباس باشد. به‌جای شست‌وشوی ظرف‌ها و لباس‌ها با دست، از ماشین ظرف‌شویی و لباس‌شویی استفاده کنید. مصرف آب این دستگاه‌ها به‌شکلی باورنکردنی، کمتر از شست‌وشو با دست است؛ اما اگر این امکان را ندارید، سعی کنید ظرف‌هایتان را با مایع ظرف‌شویی غلیظ و آب ولرم بشویید. شستن ظرف‌ها با آب بسیار داغ، علاوه بر اینکه برای پوست‌تان مضر است، نیازمند انرژی زیادی برای گرم‌کردن آب است. فراموش نکنید وقتی ظرف‌ها را کف‌مالی می‌کنید، شیر آب را ببندید. وسایل برقی که گاه‌گاه از آن‌ها استفاده می‌کنید را از پریز بکشید؛ مثل توستر و چای‌ساز برقی. یخچال و فریز را پر نگه‌دارید و تنظیم دمایی آن را روی متوسط قرار دهید؛ با این کار می‎توانید هدر رفتن انرژی را به‌طورچشمگیری کاهش دهید. لباس‌‎هایی را که خیلی کثیف نیستند با برنامه آب سرد بشویید. در هنگام شست‌وشوی لباس با ماشین لباس‌شویی، از گزینه خشک‏‎کن پایین‌‎تری استفاده کنید یا در صورت امکان لباس‌‎ها را در فضای باز خشک ‌کنید. سشوار و مسواک برقی خودتان را بعد از استفاده، از پریز بکشید و به‌جای استفاده از هواکش برقی برای تهویه هوای حمام، در یا پنجره‏ را باز کنید. به‌علاوه، واضح است که وقتی دندان‏هایتان را مسواک می‎کنید، باید شیر آب را ببندید.
 

کاری را شروع کرده‌اید، اما با شکست مواجه شده‌اید؟ روی سیستمی سرمایه‌گذاری کرده‌اید که رکود کرده است؟
با ورود به دنیای سرمایه‌گذاری، همه با موانع و مشکلاتی مواجه خواهند شد. این صددرصد است؛ اما یک ویژگی بارز سرمایه‌گذاران موفق سطح بسیار بالای خوش‌بینی آنان است. با قدرت خوش‌بینی این موانع و مشکلات به نکات مثبت تبدیل می‌شوند؛ به‌عنوان‌مثال:
اتفاق شایعی را در نظر بگیرید که برای افرادی که به‌تازگی وارد یک سرمایه‌گذاری شده‌اند، پیش می‌آید: شرکت در برابر رقیب خود مغلوب شده است. فرد بدبین وقتی به ماجرا نگاه می‌کند، می‌گوید: «به‌ همین‌ خاطر است که من هیچ‌وقت موفق نمی‌شوم. قدرت رقابت‌کردن ندارم.»
از طرف دیگر فرد خوش‌بین وقتی به این موقعیت نگاه می‌کند، می‌گوید: «اشکالی ندارد که این‌بار موفق نبودم؛ اما چه کارهایی را درست انجام دادم؟ چطور می‌توانم این قسمت‌های مثبت را دوباره تکرار کنم؟»
تفاوت را می‌بینید؟ فقط به چارچوب فکری شما و اینکه چطور نتایج کار را بررسی می‌کنید، بستگی دارد.
 مثبت‌گرایی و بازده کاری
افراد مثبت‌گرا و خوش‌بین، سخت‌تر تلاش می‌کنند. درست است. درواقع تحقیقات ثابت کرده است که منفی‌گرایی، توانایی فرد برای شرکت در فعالیت‌های مفید و پربازده را به‌طورقابل‌توجهی پایین می‌آورد.
قدرت خوش‌بینی
وقتی خوش‌بین‌تر می‌شوید، چه اتفاقی می‌افتد؟ (جدا از تماشاکردن غروب‌های آفتاب، پیداکردن دوستان بیشتر و انجام بیشتر کارهایی که دوست دارید). تجارت‌تان شکوفا خواهد شد. فروش برای‌تان ساده‌تر اتفاق افتاده، کارمندان‌تان میل بیشتری برای سر کار آمدن پیدا خواهند کرد و حساب بانکی‌تان هم روزبه‌روز بالاتر خواهد رفت.
 

 بیشتر کارآفرینان دوست دارند گه‌گاهی الهام‌هایی دریافت کنند. درواقع کل کسب‌وکارهای انگیزشی، جزو صنعت در حال شکوفایی هستند؛ ولی وقتی همه این الهام‌ها هم برای انجام کارهایی که در لیست کارها دارید، کافی نیستند، چه باید کرد؟»در زیر چند رویکرد را معرفی کرده‌ایم که این فلسفه را عملی می‌کنند:
1. روی لیست وظایف تمرکز کنید: همه وظایف را به‌صورت فهرست‌وار روی کاغذ، در تلفن همراه، برنامه کاربردی داخل تبلت یا... یادداشت کنید. حتماً همه کارها را یادداشت کنید تا همه آن‌ها را به‌طورمتمرکز یکجا داشته باشید؛ زیرا وقتی کارها را در یادداشت‌های پراکنده بنویسید، داخل صندوق دریافتی ایمیل بگذارید، روی تکه‌کاغذهای مختلف بنویسید یا پشت پاکت یا چیزهای دیگر یادداشت کنید، نمی‌توانید مشخص کنید که کدام کارها را باید زودتر انجام دهید. یکی از برنامه‌های کاربردی برای شروع برنامه Remember the Milk است. این برنامه مدیریت لیست را در تمام دستگاه‌های شما متمرکز می‌کند. امروز از این برنامه کمک بگیرید و از آن استفاده کنید تا وظایف و کارهای متفرقه را در یک لیست اصلی بگنجانید.2. آن را به‌طورمنظم به‌روزرسانی کنید: برای منظم‌کردن لیست خود، باید کمی تعهد زمانی داشته باشید؛ ولی وقتی آن را متمرکز کردید، پیگیری آن ساده‌تر می‌شود. گام بعدی چیست؟ لیست را به‌روزرسانی کنید. وقتی کارها انجام می‌شوند، آن‌ها را از لیست خط بزنید یا حذف کنید. وقتی تاریخ‌ها تغییر می‌کنند، لیست را نیز تغییر دهید. وقتی کارهای دیگری اضافه می‌شوند، آن‌ها را به لیست اضافه کنید. این لیست انعطاف‌پذیر انجام کارها را برایتان آسان‌تر می‌کند. 3. با کارهای سخت‌تر آغاز کنید: نظرهای مختلفی درباره نحوه شروع کارهایی که در لیست وظایف نوشته‌اید وجود دارد؛ ولی شروع‌کردن با سخت‌ترین و دردناک‌ترین کارهای لیست به شما کمک می‌کند بار سنگین ذهنی را از روی دوشتان بردارید و بدین ترتیب بخش عمده لیست را تمام کنید.

باارزش‌ترین دارایی شما، توانایی کسب درآمد است. منابع جسمانی، ذهنی وعقلانی شما که مرتباً درحال رشد و تغییر است سرمایه شخصی شماست. برای اینکه بتوانید از توانایی‌های خود استفاده کنید و مهم‌تر از آن، درآمد کسب شده خود را حفظ کنید، قانون‌های طلایی وجود دارد که در زیر به آن‌ها اشاره می‌کنیم.
● قانون پس‌انداز: همیشه اول‌ازهمه حق خودتان را بدهید. آزادی مالی از آن کسانی است که همیشه حداقل 10درصد از درآمد خود را پس‌انداز می‌کنند. اگر نمی‌توانید پول پس‌انداز کنید، استعداد ثروتمندشدن ندارید.
● قانون نگه‌داری: اینکه چقدر درآمد دارید، مهم نیست؛ بلکه نکته مهم این است که چه مقدار از آن را می‌توانید نگه دارید. افراد موفق وقتی درآمد خوبی دارند، پس‌انداز می‌کنند و درنتیجه وقتی درآمد کمی دارند، پشت‌گرمی مالی دارند.
● قانون پارکینسون: مخارج به‌طورمعمول آنقدر افزایش پیدا می‌کنند تااینکه به میزان درآمد برسند؛ به‌همین‌دلیل است که بیشتر مردم هنگام بازنشستگی فقیر هستند. برای اینکه ثروتمند شوید، باید مخارجتان کمتر از درآمدتان باشد و باقیمانده را پس‌انداز کنید.● قانون سرمایه‌گذاری: قبل از سرمایه‌گذاری، تحقیقات لازم را به‌عمل آورید. هنگامی که مشغول انجام تحقیقات مقدماتی برای سرمایه‌گذاری هسستید، وقت کافی صرف این کارکنید؛ درست همان‌طور که پس از سرمایه‌گذاری برای پول‌درآوردن وقت صرف می‌کنید. هرگز خود را به‌طور ناگهانی درگیر یک سرمایه‌گذاری غیرقابل‌برگشت نکنید. ● قانون بهره مرکب: جمع‌آوری پول و افزایش‌دادن آن از طریق بهره مرکب که هم به اصل سرمایه و هم به سود آن تعلق می‌گیرد، شما را ثروتمند می‌کند. رمز دستیابی به استقلال مالی ازطریق پس‌انداز، این است که پول را کنار بگذارید و هرگز به‌هیچ‌دلیلی به آن دست نزنید.● قانون برایند: موفقیت مالی بزرگ برایند صدها، بلکه هزارها تلاش کوچک است که ممکن است هرگز توسط کسی دیده یا تحسین نشده باشد. برای ثروتمندشدن هیچ راه سریع یا آسانی وجود ندارد.
.

در دنیای پرتکاپوی امروز که خلاقیت و نوآوری حرف اول را می‌زند، رقابت سختی بین مدیران و رهبران برای متمایز شدن از دیگران و تبدیل شدن به مدیران استراتژیک و رهبران تأثیرگذار در جریان است؛ به طوری که هر مدیری می‌کوشد با استفاده از ترفندها و رویکردهای متفاوتی در قلب مشتریان، سهامداران و کارکنانش نفوذ کند و خود را به‌عنوان عاملی تعیین‌کننده در پیشبرد اهداف سازمانی معرفی کند. در این میان برای تبدیل شدن به یک مدیر استراتژیک و موثر راهکارهایی وجود دارد که شاید در کتاب‌های درسی و کلاسیک مدیریت نتوان آن‌ها را پیدا کرد. در ادامه به چند مورد از این راهکارهای عملی و کاربردی اشاره خواهد شد.
 بر بیش از یک رشته تسلط یابید
در گذشته طبق نظر برخی از کارشناسان، افرادی که نمی‌توانستند رهبر استراتژیک شوند، از رده خارج می‌شدند و افرادی که می‌توانستند این کار را انجام دهند پاداش می‌گرفتند؛ اما مسئله اینجا بود که این رهبران شکست خورده قبلا به‌عنوان رهبران تاکتیکی رده پایین‌تر عملکرد موفقی داشته‌اند، اما نتوانستند آن موفقیت‌ها را به سطح بالاتر منتقل کنند. به همین دلیل بود که چند سال پیش از من خواسته شد علت این مسئله را تحلیل کنم و راه حلی ارائه کنم که به رهبران تاکتیکی موفق کمک کند قبل از آنکه در معرض موقعیت‌های شغلی عالی قرار بگیرند، نقاط ضعف خود و اصل مشکل را درک کنند و آنچه نیاز دارند انجام دهند تا در آینده مدیران ارشد موفقی باشند.
به‌طور کلی در سطوح بالا، رهبراستراتژیک باید به‌طور دائم در تعامل با سایر متخصصان در خارج از سازمان باشد و نظارت مستقیمی روی تمام زیر دستان خود اعمال کند. چنین مدیری نیاز دارد با مأموران دولتی، رسانه، مدیران شرکت‌های رقیب و حتی مأموران و مدیران در سایر کشورها مواجه شود. به علاوه، بسیاری از زیردستان رهبر سازمان در سطوح مختلف، دانش و تخصص فنی فراوانی در زمینه‌هایی دارند که او، اطلاعات و تجربه کمی در آن زمینه‌ها دارد؛ بنابراین می‌تواند از دیگران چیزهای بسیاری بیاموزد.
ارتباط با سایر رشته‌ها را گسترش دهید
شاید بازی کودکانه تلفن بازی را به یاد بیاورید که در آن کودکان دایره‌وار دور هم نشسته و نفراول رازی را در گوش هم‌شاگردی سمت راست خود زمزمه می‌کرد و او هم آن را به نفر بعدی منتقل می‌کرد و همین‌طور تا آخر. نکته جالب در اغلب موارد این است که رازی که در نهایت بیان می‌شود، تفاوت چشمگیری با آن چیزی دارد که در ابتدا بیان می‌شد.
در اغلب موارد داستانی که بازگو می‌شود هر بار متفاوت‌تر از آن چیزی بود که برای نفر اول خوانده می‌شود؛ به طوری که در آن‌ها به‌عنوان‌مثال، مردها زن می‌شوند، شغل‌ها تغییر می‌کردند و حتی شکل کلی داستان نیز تغییر می‌کرد. در پایان این تمرین هم همه شرکت‌کنندگان به دشواری انتقال یک پیام ساده بر سطوح مختلف مدیریتی واقف می‌شوند.
جالب‌تر آنکه این دشواری در صورت متفاوت بودن تخصص‌ها و رشته فعالیت مدیران بیشتر می‌شود. برنامه‌ای که در اینجا برای تبدیل مدیران به رهبران استراتژیک ارائه شده، چندان پیچیده نیست و در نتیجه این برنامه را هر مدیری می‌تواند به راحتی اجرا کند. عنصر اصلی در این میان عبارت است از اینکه برای تبدیل شدن به یک رهبر استراتژیک باید خلاقیت داشته باشید و برای نیل به این هدف باید شروع به تفکر و عمل استراتژیک کنید. این موقعیت خوبی است تا براساس علایق‌تان مسیری را انتخاب کنید که به خاطر جنبه‌های اصلی حرفه خود آن‌ها را نادیده می‌گرفتید. زیاد مهم نیست حوزه تخصص شما چه باشد. باید در زمینه دیگری متخصص شوید که با آنچه انجام می‌دادید فاصله داشته باشد. این مسئله ابتدا، شاید کمی غیرطبیعی به نظر برسد و ممکن است وقت و انرژی زیادی را صرف آن کنید، اما بدانید که شما در آنچه انجام می‌دهید آنقدر صلاحیت‌دارید که هر چیز جدیدی را که در حوزه دیگری می‌آموزید، به دانسته‌های پیشین خود مرتبط سازید.