منتخب شورای شهر تهران در گفتوگو با نسلفردا مطرح کرد:
تعداد بازدید : 1
اعتماد مردم مهمترین سرمایه اجتماعی کشور است
اگر بخواهیم به وعده چابکسازی دولت، جوانگرایی و بهطورکلی تحقق مطالبات روزهای انتخابات توجه کنیم، تغییر در کابینه و چینش جدید آن امری ضروری است. دولت باید از ظرفیت وزرای توانمند و کارامد استفاده کند؛ برای نمونه، بهبود سیستم اداری و ارتباط دولت با مدیران استانی و فرمانداران ما یکی از این موارد است؛ زیرا نارضایتی زیادی در این رابطه وجود دارد که دولت باید سریعاً تدابیری برای ترمیم و بهبود این وضعیت بیندیشد؛ در نتیجه انتخاب وزیر توانمند و همسو با آرمانهای جریان اعتدالی در عرصه داخلی باید در اولویت اول دولت قرارگیرد؛ چراکه چشمانداز پیشرفت و سرافرازی میهن اسلامی ما در گرو وجود مدیران لایق و فرهیخته در وزارتخانههاست. برای تبیین اولویتهای دولت و موضوعات دیگر، حسن رسولی، منتخب شورای شهر تهران با «نسلفردا» گفتوگو کرده است که در ادامه میخوانید:
نویسنده : لیلا کاظمی
از انتخابات ریاستجمهوری 92 تاکنون شاهد هستیم که چرخشی در فضای سیاسی کشور از اصولگرایی به اصلاحطلبی رخ داد. بهنظر شما دلایل چنین استقبالی از لیست امید چیست؟
دلایل موفقیت لیست امید در انتخابات دوره پنجم شورای شهر تهران متعدد است که از آنجمله میتوان به عواملی اشاره کرد؛ از قبیل اینکه طی چهارده سال گذشته مدیریت شهری تهران در دورههای دوم، سوم و چهارم با حضور اکثریت اصولگرا هم در شورا و هم با مدیریت دوازدهساله در اختیار این جریان بود. طی این دوره دو شهردار اصولگرا یعنی آقایان احمدینژاد و قالیباف به مدت چهارده سال مشترکا مدیریت شهری تهران را برعهده داشتند و در سه دوره اخیر شورای شهر تهران و بسیاری از کلانشهرهای دیگر نیز کاندیداهای مورد حمایت اصولگرا امر سیاستگذاری نظارت بر مدیریت شهری را برعهده داشتند که این دوره بسیار طولانی است و شاید کمتر بشود در تاریخ کشور دورهای را پیدا کرد که در این حد از ثبات رویهای و مدیریتی برخوردار باشد. بهنظر بنده در سال 96 با ارزیابی که شهروندان تهرانی از کارنامه عملکردی این استان داشتهاند به این نتیجه رسیدهاند که حضور این تفکر در شورای شهر و شهرداری کافی است و این دوره نیازمند نوسازی و تحول چشمگیری است؛ لذا به اعتقاد بنده یکی از دلایل پیروزی لیست امید متأثر از کارنامه عملکردی چهاردهساله اصولگرایان در شورای شهر و شهرداری است. دلیل دیگری که میتوان برشمرد این است که اصلاحطلبان در دورهای که دو قوه از سه قوه کشور را در دست داشتند بهخصوص طی دو دورهای که آقای خاتمی رئیسجمهور بود بهگواه شاخصهای مندرج در حسابهای ملی کشور در بسیاری از زمینهها موفق عمل کردند و خاطره مدیریت صادقانه و پاکدست این جریان در دولت و در مجلس برای افکار عمومی پابرجاست و اعتبار جریان اصلاحات مربوط به کارنامه عملکردی هشتساله دولت اصلاحات است که این موضوع یکی دیگر از دلایل اعتماد مجدد مردم به اصلاحطلبان در شورای شهر است.
بنابراین در این راستا میتوان عوامل دیگری را برشمرد که زمینهای را فراهم کرد تا بهصورت غیرقابل پیشبینی و با مشارکت بسیار بالا تمامی لیست 21 نفر مورد حمایت این جریان در تهران و لیست پانزده نفر در مشهد و تعداد دیگری از کلانشهرها از لیست امید رأی آوردند. اعتماد مردم مهمترین سرمایه اجتماعی کشور است و این سرمایه اجتماعی برای منتخبین مردم در شورای اسلامی دوره پنجم کلانشهرها و سایر شهرهایی که اصلاحطلبان اکثریت را دارند امری بسیار مهم و ضروری محسوب میشود. ما بیوقفه از فردای همان روز انتخابات بهدنبال آن هستیم که با استفاده از تجارب قبلی بر نقاط قوت اصلاحطلبان در اداره امور بیفزاییم و از برخی ضعفهایی که در همان دوره در مدیریت شهری، مجلس و حتی دولت وجود داشت اجتناب کنیم و بهگونهای پاکدستانه این مجموعه عمل کند که هم شهروندان عزیز احساس کنند اعتمادی که کردهاند اعتماد درست و بهجایی بوده است و هم اینکه خدمت بهتری را دریافت بکنند؛ همچنین تحولات مثبتی ضمن ارج نهادن به خدمات گذشتگان در شورای شهر و در مدیریت شهری تهران و سایر کلانشهرها صورت گیرد.
اصلاحطلبان چگونه باید ازاین فرصت بهوجود آمده استفاده کنند و اجازه ندهند که برخی اشتباهات گذشته تکرار شود؟
یکی از مهمترین راههای حسن استفاده از اعتماد عمومی مردم تداوم همان سبک مدیریتی اصلاحطلبان در دو دوره دولت اصلاحات است که مشهور به دولت پاکدست و کارامد است. ما در انتخابات اخیر تهران این نکات را بهعنوان شعارها و اهداف محوری مطرح کردیم و رعایت اصل پاکدستی را در همه امور در قالب مبارزه بیامان و غیرتبعیضآمیز با تمامی مظاهر فساد که متاسفانه در دولتهای آقای احمدینژاد به شکلی گسترش یافته و نهادینه شده است، مدنظر قراردادیم. نکته دیگر اینکه باید کارامدی مجموعه را با ارائه سبک مدیریت علمی و مبتنی بر عقل جمعی افزایش دهیم؛ همچنین بهگونهای عمل کنیم که نهاد شهرداری و شورای شهر در تعامل مثبت با سایر ارکان نظام، نهادهای انقلاب اسلامی، دولت، مجلس، نهادهای مدنی و اقشار مختلف مردم قرارگیرد و از این طریق به منتقدین اصلاحطلبان ثابت کنیم که ما تنها نماینده رأیدهندگان میلیونی خود نیستیم؛ بلکه نماینده همه شهروندان عزیز اعم از اصولگرایان، اصلاحطلبان و همه اقشار جامعه هستیم. بنده فکر میکنم به هر میزانی که ما بتوانیم در عمل ثابت کنیم و نشان دهیم که به آنچه وعده دادهایم و گفتهایم پایبند هستیم به همان میزان خواهیم توانست همچنان اعتماد و همراهی مردم را داشته باشیم. طبیعتاً اگر در تحقق این محورها با ناکامی مواجه شویم آن وقت باید نگران آسیبدیدن این سرمایه مهم باشیم. باتوجه به این نکات اکنون بهشدت تلاش میشود در این مسیر حرکت کنیم.
برخی اصولگرایان از ضرورت تشکیل دولت در سایه سخن میگویند. بهنظر شما وجود این دولت با توجه به شرایط کشورمان لازم و ضروری است؟
دولت در سایه برای کشورهایی مصداق دارد که انتخابات آن کشورها حزبی باشد و دو حزب یا سه حزب مطرح داشته باشند و دولت و مجلس با رأی مردم بین این دو تفکر منسجم شناور باشد. این درحالیاست که دموکراسی کشور ما هنوز دموکراسی انتخاباتی حزبی نیست و اگر به مرحلهای برسیم که بهجای وجود احزاب چندصدگانه دارای دو یا سه حزب فراگیر توانمند باشیم در آن صورت صحبت از تشکیل دولت در سایه واقعیتر بهنظر میرسد؛ اما درعینحال آنچه در انتخابات اخیر مشاهده شد اینکه دو جریان فکری کشور مشترکا در قالب دو جبهه نسبتاً واحد در مقابل هم قرار گرفتند. طبیعی است اصولگرایان با شانزده میلیون رأی که در انتخابات ریاستجمهوری بهدست آوردند میتوانند رفتار و مواضع دولت را بهعنوان رقیب رصد کنند و با استفاده از حقوق شهروندی خود هم در جهت کمک به اداره بهتر کشور نقشآفرینی کنند و هم فرصتهایی را فراهم کنند که برای انتخابات بعدی موفقتر از 29 اردیبهشت بروز و ظهور پیدا کنند.
آیا در چهارسال آینده فشار و هجمه مخالفان دولت علیه آقای روحانی بیشتر از گذشته خواهد شد و خواهند توانست در کار دولت اختلال ایجاد کنند؟
دولت در مواجهه با موانع و محدودیتهایی که در عرصه داخلی و خارجی در برابر تحقق اهدافش وجود دارد اولاً باید بهعنوان دولت ملی بهصورت فراگیر و با سعهصدر برخورد کند و هر نوع نقد و انتقاد را بهمثابه چوب لای چرخ انداختن تلقی نکند و رقیب را به رسمیت بشناسد و آن دسته از انتقادات مشفقانه جریان رقیب را به دیده منت بپذیرد و درصدد پیادهکردن آن برآید و تنها از انتقاداتی که ممکن است کماثر باشد عدول کند؛ بنابراین دولت باید با اطلاعرسانی و ابهامزدایی کامل همواره در عرصه افکار عمومی بهعنوان دولت توانمند ظاهر شود؛ همچنین به انتساب و انتخاب وزرای کابینه و استانداران و سایر مدیران ارشد قوه مجریه که امر بسیار مهمی است توجه جدی کند؛ زیرا هرچقدر این افراد مجربتر و توانمندتر و تازهنفستر باشند دولت در مواجهه با موانع فراروی و در مسیر رسیدن به اهداف خود موفقتر خواهد بود.
دولت اول آقای روحانی توجه خاصی به مسائل سیاست خارجی و برجام داشت. آیا توجه این دولت در این دوره معطوف به اهداف و اولویتهای داخلی خواهد بود؟
بنده دولت را کل بههمپیوسته میدانم؛ درواقع سیاست خارجی و سیاست داخلی را دو روی یک سکه میدانم و همه دولتها بر این اساس عمل میکنند. تمام دولتها ازجمله دولت آقای روحانی برای مواجهه با چالشهای بینالمللی نیازمند استحکام و ثبات داخلی قابلقبول هستند و برای تحقق اهداف داخلی خود بهویژه در حوزه اقتصادی بهمعنای کمک به رونق اقتصادی و تقویت تولید که نیازمند جذب سرمایهگذاری است همچنان که در محورها و اصول حاکم بر اقتصاد مقاومتی قید شد، باید بتواند با دیپلماسی قوی اقتصادی با دنیا تعامل مثبت و کارامد داشته باشد. آنچه در دوره اول دولت روحانی باعث شد این تصور بهوجود آید که دولت به سیاست خارجی اولویت بیشتری داده است این بود که ما در آن شرایط به دلیل بیتدبیری دولت قبل در بدترین وضعیت بینالمللی بودیم؛ به این معنا که ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل قرار داشتیم و شدیدترین تحریمها متوجه ما بود و بهطبع باوجوداین شرایط دولت اول آقای روحانی باید تلاش میکرد این تحریمهای ناجوانمردانه را لغو کند و همزمان مردم ما ملاحظه کردند که طی چهار سال گذشته اقتصاد داخلی کشور بهواسطه پیشبرد سیاسی خارجی رشدش از حدود 8/6 درصد منفی به بالای 7درصد مثبت رسید که درحقیقت یک رشد کاملاً دوبرابری است؛ بنابراین نمیتوان گفت که بهصورت مشخص و معین کدام حوزه اولویت مطلق دارد. درواقع دولت یک کل بههمپیوسته محسوب میشود و تمامی اجزا و جهتگیری آن باید به شکل انداموار در راستای پیشرفت و تعالی کشور حرکت کند. بهطبع در دوره دوم آن فشاری که از ناحیه موضوع هستهای متوجه کشور بود در آن حد و اندازه کمتر نخواهد بود و این خود مجالی میدهد که دولتمردان به مسائل داخلی توجه بیشتری داشته باشند.